ایالات متحدۀ آمریکا مخارج هنگفتی را در «کنترا»، که از سربازان سابق ساموزا تشکیل یافته بود، سرمایهگذاری کرد. کشورهای همسایه نیز به خاطر اتخاذ سیاستی ضد نیکاراگوئه، حمایت مالی میشدند. به همین دلیل حکومتهای دستنشاندۀ آنها از ضدانقلاب پشتیبانی میکردند. اگر ما در روستایی مراکز بهداشتی یا غذاخوری برای کودکان احداث میکردیم، کنتراییها آمده، همه را آتش میزدند و مردم را به قتل میرساندند. کلیسای کاتولیک نقش بسیار منفی و زیانباری داشت، نه تنها آنزمان، بلکه امروزه نیز چنین است. اما با وجود جنگ، شهرها در امان بودند. اکنون پیادهروی در ماناگوا به هنگام شب، خطرناکتر از دوران جنگ است.
ایالات متحدۀ آمریکا مخارج هنگفتی را در «کنترا»، که از سربازان سابق ساموزا تشکیل یافته بود، سرمایهگذاری کرد. کشورهای همسایه نیز به خاطر اتخاذ سیاستی ضد نیکاراگوئه، حمایت مالی میشدند. به همین دلیل حکومتهای دستنشاندۀ آنها از ضدانقلاب پشتیبانی میکردند. اگر ما در روستایی مراکز بهداشتی یا غذاخوری برای کودکان احداث میکردیم، کنتراییها آمده، همه را آتش میزدند و مردم را به قتل میرساندند. کلیسای کاتولیک نقش بسیار منفی و زیانباری داشت، نه تنها آنزمان، بلکه امروزه نیز چنین است. اما با وجود جنگ، شهرها در امان بودند. اکنون پیادهروی در ماناگوا به هنگام شب، خطرناکتر از دوران جنگ است.
تارنگاشت عدالت
منبع: «عصر ما»، ارگان حزب کمونیست آلمان
برگردان: ف. جوان
«مارتا کالدرون» 44 سال پیش در «ال کروسرو»، یک منطقۀ روستایی در نزدیکی «ماناگوا» به دنیا آمد. مادر او نیکاراگوئهای و پدر وی از مهاجرین السالوادور و کشاورز قهوه بود. وی اقتصاددانی با پایاننامههای دانشگاهی متعدد در رشتههای اقتصاد کشاورزی، حسابداری و تربیت مدرس است. او هماکنون در ماناگوا زندگی میکند و مدت مدیدی است که در بیکاری به سر میبرد.
پرسش: ۱۹ ژوئیه ۱۹۷۹ را چگونه تجربه کردی؟
پاسخ: در آنزمان «با تفنگ آش ساموزای دیکتاتور را شور» کردم. در آن موقع من ۱۹ ساله بودم. در جبهۀ غرب فعالیت میکردم و در آزادسازی منطقۀ «چیکاگالپا» شرکت داشتم. من از سال ۱۹۷۶ در ماناگوا به عنوان منشی مشغول به کار بودم، ولی کار را رها کرده، تا با دیگر دوستانم در مبارزۀ مسلحانه شرکت کنم.
پرسش: تو پس از ۱۹ ژوئیۀ ۱۹۷۹ عهدهدار چه وظایفی بودی؟
پاسخ: پس از ۱۹ ژوئیه فکر میکردم که وظایف سیاسی پایان یافته اند، من وظایفی را که میبایست انجام میشد، انجام داده ام و خوشحال بودم که هنوز زنده ام. ولی مرا برای کار در وزارت کشور و در ابتدا در بخش گذرنامه و دفتر امور خارجیان فرا خواندند. البته میخواستم به دانشگاه بروم، ولی حفظ قدرت از کسب آن دشوارتر است. بدین خاطر در آنجا مانده و رییس ادارۀ گذرنامه در مناطق مرزی شدم.
پرسش: مهمترین تحولات در دورۀ ده سال و نیم حکومت انقلابی چه بودند؟
پاسخ: حکومت انقلابی به شدت در راستای گسترش سیستم آموزش و بهداشت تلاش میکرد. نرخ بیسوادی از ۵۴ به ۵/۱۲ درصد کاهش یافت. دولت بدین خاطر از یونسکو تقدیرنامه دریافت کرد. همه از مزایای تأمین نیازهای مجّانی پزشکی و دارویی برخوردار شدند. ریشۀ بسیاری از بیماریهای همهگیر (اپیدمی) خشکانیده شد. کودکان روستایی از امکان تحصیل در خارج از کشور، به ویژه در کشورهای سوسیالیستی سابق، بهرهمند شدند. چنین چیزی در گذشته اصلاً وجود نداشت. حتا هم اکنون نیز تعداد قابل توجهی از جوانان فقیر، به یمن قراردادهایی که میان جبهۀ آزادیبخش ملی ساندینیست و دولت کوبا منعقد گردیده بود، میتوانند در کوبا به تحصیلات دانشگاهی بپردازند. رژیم و خلق کوبا خیلی به گردن ما حق دارند.
پرسش: به خاطر همۀ این دستآوردها پشتیبانی عظیمی از انقلاب صورت میگرفت. ولی با ظهور «کنترا»ها حکومت در سال ۱۹۹۰ از کف رفت. چرا؟
پاسخ: ایالات متحدۀ آمریکا مخارج هنگفتی را در «کنترا»، که از سربازان سابق ساموزا تشکیل یافته بود، سرمایهگذاری کرد. کشورهای همسایه نیز به خاطر اتخاذ سیاستی ضد نیکاراگوئه، حمایت مالی میشدند. به همین دلیل حکومتهای دستنشاندۀ آنها از ضدانقلاب پشتیبانی میکردند. اگر ما در روستایی مراکز بهداشتی یا غذاخوری برای کودکان احداث میکردیم، کنتراییها آمده، همه را آتش میزدند و مردم را به قتل میرساندند. کلیسای کاتولیک نقش بسیار منفی و زیانباری داشت، نه تنها آنزمان، بلکه امروزه نیز چنین است. اما با وجود جنگ، شهرها در امان بودند. اکنون پیادهروی در ماناگوا به هنگام شب، خطرناکتر از دوران جنگ است. ما در آن موقع برای تمام آمریکای لاتین امیدبخش بودیم. بدین دلیل کارزار بسیار گستردهای علیه ما و نه فقط علیه جبهۀ آزادیبخش ملی ساندینیستی، بلکه علیه همۀ انقلابیون براه افتاده بود. این کارزار و تحریم اقتصادی به شکست ما در انتخابات منجر گردید.
پرسش: ۲۵ سال از وقوع انقلاب سپری گشته است. از انقلاب چه باقی مانده است؟
پاسخ: انقلاب تازه ۲۵ ساله نیست، زیرا ما مدتها قبل از ۱۹ ژوئیۀ ۱۹۷۹ به فعالیت انقلابی مشغول بودیم. بسیاری از همرزمان ما جان خود را در مبارزات قبل از ۱۹ ژوئیۀ ۱۹۷۹ فدا نمودند.
ما در ۲۵ فوریۀ ۱۹۹۰ حکومت را از دست دادیم. اما انقلاب، تا آن زمان که هنوز انسانهایی وجود دارند که برای حقوقشان میرزمند، به حیات خود ادامه میدهد. وقتی میبینم که مردم به برکت اصلاحات ارضی صاحب زمین شدند، تعاونیها ایجاد گردیدند و یا محرومان نیز از امکان تحصیل برخوردار شدند و از اینرو امروزه صاحب شغلی هستند، ارزش آن را داشت که از زندگی خود مایه بگذاریم. نرخ بیسوادی دوباره به ۳۴ درصد رسیده است. به همین خاطر همچنان درست است، که مثل یک انقلابی فکر کرد.
پرسش: تو پس از شکست انتخاباتی در سال ۱۹۹۰، چه کار کردی؟
پاسخ: من در سال ۱۹۸۸ از وزارت کشور بیرون آمدم و ابتدا در عرصۀ اصلاحات ارضی و سپس به عنوان امدادگر در یک مؤسسه به کار مشغول شدم. اما بسیاری از همرزمان من پس از ۱۹۹۰ همچنان در وزارت کشور کار میکردند. من همچنان عضو جبهۀ آزادیبخش ملی ساندینیست هستم و آموزش پرسنل انتخاباتی را به عهده دارم. گرسنگی بیش از جنگ موجب ازهم پاشیدگی شده است. مردم، در جست و جوی کار در مزارع کشت قهوه در کستاریکا، اینجا را ترک میکنند. در نیکاراگوئه، به علت عدم حمایت مالی در عرصۀ اقتصاد کشاورزی، محلهای کار از بین میروند. من یک اقتصاددان با مدارک کارشناسی جنبی در بخشهای حسابداری، اقتصاد کشاورزی و تربیت مدرس هستم، ولی از تأمین اجتماعی محروم بوده و تنها درآمد ثابتم در حال حاضر ۵۰ دلار در ماه است، که از ۸ ساعت تدریس در دانشگاه به دست میآورم. بسیاری از دیگر متخصصان نیز در همین وضعیت به سر میبرند. چندی پیش کاری به عنوان مستخدم در آمریکا به من پیشنهاد شد، که نزدیک بود آن را قبول کنم. این مسأله با توجه به تخصص من وحشتناک است.
پرسش: به نظر تو چه دلیلی وجود دارد که جبهۀ آزادیبخش ملی ساندینیست، در انتخابات ریاست جمهوری پیروز نشود؟
پاسخ: دلایل مختلفی وجود دارند. قبل از هر چیز ما به یک کاندیدای جدید نیاز داریم. دانیل اورتگا دبیرکل بلامنازع جبهۀ ساندینیستی است. اما او مجبور بود از یک کاندیدای دیگر حمایت کند، برای انتخاب وی تبلیع کرده و در خلال مبارزۀ انتخاباتی وی را همراهی کند. یک دلیل دیگر عبارت است از: تبلیغات گسترده علیه ما. از سوی دیگر معتقدم که پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری چندان هم خوب نخواهد بود. ما باید مبارزهمان را در آن جهت متمرکز کنیم که هر چه بیشتر نماینده به مجلس بفرستیم، تا بتوانیم بسیاری از چیزها را در آنجا به اجرا درآوریم. چون پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری چه فایدهای برای ما خواهد داشت، وقتی که به اندازۀ کافی نماینده نداشته باشیم؟ بعد مجبور خواهیم بود سیاستهای عمیق نئولیبرالی را ادامه بدهیم. و این شرمآور است.
پرسش: آیا جوان امروزین میداند در انقلاب چه گذشت؟ و آیا از تجربیات نسل شما آگاه است؟
پاسخ: نسل ما فعال بود. امروزه بخش کوچکی از جوانان چنین اند. سر آنها از افکار مصرفی پر شده است. کسی که فقط به دنبال زرق و برق باشد، علاقهای به مسائل مهم نشان نمیدهد. ما باید تجربیات خودمان را بیش از پیش به جوانان منتقل کنیم. این امر تنها از راه سازماندهی، که باید در بهبود آن بکوشیم، مقدور خواهد بود. جوانان امیدی به آینده ندارند، زیرا امکانات آموزش حرفهای موجود نیست و آنها پس از پایان دورۀ متوسطه در پرتگاهی، بدون چشمانداز شغلی سقوط میکنند. به همین خاطرنیز کشور را ترک میکنند. در کستاریکا بیش از نیم میلیون نیکاراگوئهای مهاجر در جست و جوی کار وجود دارد. این انسانها برای ما از دست رفته اند، چون فقط ۱۰ درصد مهاجرین با خانوادههایشان در اینجا، ارتباط دائم دارند.