سه شنبه, مهر ۳

دو نگرش به انتخابات فلسطین

انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین را نمی توان از محیط پیرامون آن جدا کرد، انتخابات نه در یک دولت حاکم بر سرنوشت خود، بلکه در شرایط وجود یک آتوریته ملی با حاکمیت ناکامل در محاصره اشغال، و در سرزمین های چند تکه و جدا افتاده آن برگزار شد. این همان آتوریته ای است که در سال ۱۹۹۴ تشکیل شد، زمانیکه جناح های فلسطینی، منجمله حماس به این بهانه که آتوریته ای تحت اشغال است و موافقتنامه ها و تعهدات حاکم بر آن به حقوق مردم فلسطین آسیب جدی وارد کرده  و در را به روی روند آزادی و استقلال بسته است، از شرکت در آن خودداری کردند.

انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین را نمی توان از محیط پیرامون آن جدا کرد، انتخابات نه در یک دولت حاکم بر سرنوشت خود، بلکه در شرایط وجود یک آتوریته ملی با حاکمیت ناکامل در محاصره اشغال، و در سرزمین های چند تکه و جدا افتاده آن برگزار شد. این همان آتوریته ای است که در سال ۱۹۹۴ تشکیل شد، زمانیکه جناح های فلسطینی، منجمله حماس به این بهانه که آتوریته ای تحت اشغال است و موافقتنامه ها و تعهدات حاکم بر آن به حقوق مردم فلسطین آسیب جدی وارد کرده  و در را به روی روند آزادی و استقلال بسته است، از شرکت در آن خودداری کردند.

تارنگاشت عدالت

 

 

دو نگرش به انتخابات فلسطین

 

 

حزب مردم فلسطین، انتخابات فلسطین

شبکه همبستگی

نویسنده: حنا عمیره

 

برگردان: ا. آذرنگ

 

بدون تردید انتخابات اخیر شورای قانونگذاری یک کودتای* انتخاباتی در فلسطین است. در نتیجه سرشت این کودتا، و به دلیل شرایط کنونی در سطح منطقه  و جهان، کامل کردن این گام و حرکت در جهت نتیجه طبیعی آن، یعنی بعهده گرفتن مسئولیت کامل تشکیل دولت آینده فلسطین به تنهایی توسط حماس شدیداً دشوار خواهد بود.

انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین را نمی توان از محیط پیرامون آن جدا کرد، انتخابات نه در یک دولت حاکم بر سرنوشت خود، بلکه در شرایط وجود یک آتوریته ملی با حاکمیت ناکامل در محاصره اشغال، و در سرزمین های چند تکه و جدا افتاده آن برگزار شد. این همان آتوریته ای است که در سال ۱۹۹۴ تشکیل شد، زمانیکه جناح های فلسطینی، منجمله حماس به این بهانه که آتوریته ای تحت اشغال است و موافقتنامه ها و تعهدات حاکم بر آن به حقوق مردم فلسطین آسیب جدی وارد کرده  و در را به روی روند آزادی و استقلال بسته است، از شرکت در آن خودداری کردند. این نظرات دهسال پیش، بدون توجه به ماهیت مبارزه علیه اشغال و نتایج بدست آمده آن بصورت گام های کوچک و اشکال مقاومت که از دستاوردهای نسبی موافقتنامه ها و تعهدات فوق الذکر بهره می گرفت، ابراز می شدند. ایجاد « تشکیلات خودگردان فلسطین» و بازگشت رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین از خارج، به رغم همه محدودیت های تحمیلی به آن، از نتایج آن موافقتنامه ها و تعهدات بود. بازگشت رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین به میهن و انتقال کانون و وزنه اصلی اقدام فلسطینی به سرزمین های فلسطینی سرآغاز یک دگرگونی در نظام سیاسی فلسطین بود که برای اولین بار رهبری را رو در روی توده ها نهاد و آنها را در مسئولیت مستقیم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود نسبت به مردم در معرض انتقاد و حسابرسی قرار داد.

با این وجود، این روند در دهسال گذشته زیر تاثیر زنجیره ای از عوامل قرار گرفت، از جمله شدت درگیری با اشغال، بویژه انتفاضه کنونی و محبوبیت فزاینده جنبش حماس که به یک رقیب واقعی و کارآمد برای جنبش الفتح تبدیل شد؛ و البته انحصارطلبی الفتح و سوء استفاده آن از قدرت و نبود هیچ شکل همکاری سیاسی و اجتماعی بویژه با نیروهای چپ و دموکرات که بتواند جایگزین روند تصمیم گیری انحصاری را بگیرد بر این تحولات تاثیرات منفی باقی گذاشت.

در همین چارچوب لازم بیاد آوری است که نیاز به مهار و جذب فشار داخلی و شرایط بد اقتصادی و گسترش بیکاری، به در پیش گرفتن سیاست « اشتغال سیاسی» کادر ها و اعضاء حزب حاکم در راستای تقویت پایگاه قدرت حزب حاکم انجامید، که باعث بروز عملکرد بد در اجرای وظائف، پارتی بازی و بن بست سیاسی شد و اوضاع را بدتر کرد.

همزمان، ر بحران درونی جنبش الفتح شدت یافت و وضعیت ناامنی و هرج و مرج گسترش یافت. در چشم شهروندان عادی اوضاع در روند دشواری پیش میرفتند که بدون جایگزین کردن ابزار کهنه و شیوه ها و رویکردهای ناموفق، امیدی به ترمیم و اصلاح آن دیده نمی شد. از اینرو، ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ روز بزرگی بود که  مردم از طریق صندوق های رای تصمیم به تغییر رهبری خود گرفتند و حماس را بعنوان حزب برخوردار از اکثریت کرسی های شورای قانونگذاری فلسطین انتخاب کردند.

به هر حال، نمی توان گفت که انتقال وضعیت داخلی فعلی فلسطین به وضعیت بهتر، تنها از طریق انتخابات امکان پذیر است! و یا از راه انتخاب جنبش حماس بجای جنبش الفتح بعنوان دارنده قدرت. این تغییر انتخاباتی اگر از حمایت مجموعه ای از عوامل برخوردار نشود ناتمام و محدود باقی خواهد ماند. اصلی ترین این عوامل عبارتند از یافتن یک نوع « امتیاز دهی متقابل» از راه عقب نشینی جنبش الفتح از گرایشات و عملکرد پیشین خود و توجه در خور و اهمیت دادن به نهادهای قانونی فلسطینی؛ نخست نهادهای سازمان آزادیبخش فلسطین، و از طریق ملحق کردن حماس به نظام سیاسی فلسطین بر اساس فرمولی که بتواند به برنامه اجماع ملی مندرج در منشور استقلال و مشروعیت قطعنامه های بین المللی پاسخگو باشد.

از اظهارات اخیر رهبران حماس چنین برمی آید که حماس در تشکیلات خودگردان و در دولت فلسطین شرکت خواهد کرد، البته تا آنجا که آن را در تماس یا مذاکره مستقیم با اسرائیل قرار ندهد، و اینکه حماس در صدد پیشنهاد حداقل تعهدات برای چنین مشارکتی است. این موضع از طریق نشان دادن آمادگی برای یک آتش بس طولانی و پذیرش یک راه حل انتقالی یا موقت طولانی، اعلام شده است! اما فرمول حماس برای « تقسیم عملکردها» میان  آنهایی که با اسرائیلی ها مذاکره می کنند و ارتباط دارند و آنهایی که به امور دیگر خواهند پرداخت، فرمول مناسبی نیست و فاقد پایه سیاسی است و به احتمال زیاد از سوی شرکای بالقوه حماس در دولت آینده، از آنجمله الفتح، رد خواهد شد.

بنابراین، مشارکت حماس در تشکیلات خودگردان فلسطین، پاسخ آن به چند سوال را ایجاب می کند: چگونه می تواند برنامه سیاسی اعلام شده  خود را که موجب پیروزی بدست آوردن اکثریت در شورای قانونگذاری فلسطین شد را با واقعیت تشکیلات خودگردان فلسطین و تعهدات و موافقتنامه های امضاء شده  آن را منطبق کند؟  علاوه بر این، بخش های بزرگی از مردم فلسطین نسبت به برنامه اجتماعی-فرهنگی حماس، بویژه در زمینه آزادی بیان و موقعیت زنان و آزادی های فردی و حقوق افراد و موضوعات دیگر بسیار نگران هستند.

در پایان، ما هر گونه دخالت در امور داخلی فلسطین و فشار اعمال شده از جانب آمریکا و اسرائیل بر مردم ما در سطوح سیاسی و اقتصادی را کاملاً رد می کنیم. ما همچنین با کارزار بین الملی سرکوبگرانه علیه حماس؛ که در عین حال از اسرائیل نمی خواهد به اشغال پایان دهد و حقوق مشروع مردم فلسطین را برسمیت بشناسد، مخالفیم.

از سوی دیگر، این پرسش که حماس تا چه کجا آمادگی پذیرش برنامه اجماع ملی مصوب سازمان آزادیبخش فلسطین، را دارد بجای خود باقی است! این ما را به فرمول « امتیاز دهی متقابل» از راه یافتن مخرج مشترک های ملی بر می گرداند که باید در جهت تقویت جبهه داخلی، در راستای غلبه بر بحران کنونی و جلوگیری از غلطیدن به انشعاب، کشمکش و هرج و مرج که مغایر منافع همگی ما خواهد بود، بر آنها تاکید شود. از اینرو، ما منتظر پاسخ حماس هستیم تا ببینیم آیا می تواند با برنامه اجماع ملی کنونی موافقت کند.

 

* توضیح: رفیق حنا عمیره، عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین و عضو هیات سیاسی حزب مردم فلسطین است. خوانندگان توجه دارند که کاربرد واژه کودتا برای توصیف پیروزی انتخاباتی حماس، به غیر مترقبه بودن پیروزی آن اشاره دارد، و نه به شیوه دستیافتن به آن.    

http://www.solidnet.org/cgi-bin/agent?news/040ppp20feb06.doc

 

***

 

انتخابات فلسطین، پیروزی حماس و بن بست صلح

 

نامه مردم شماره ۷۳۱

روز چهارشنبه ۲۵ ژانویه، اولین انتخابات پارلمانی فلسطین طی دهه ی گذشته برگزار شد که در آن بیش از ۷۷ درصد واجدین شرایط ، شرکت جستند.

در نظر سنجی های اولیه و همچنین در اولین ارزیابی ها در رابطه با نتایج انتخابات پیش بینی می شد که سازمان «الفتح» 46 درصد آرا و حماس حدود ۴۰ درصد آرا را کسب خواهند کرد، اما شمارش قطعی آرا در پایان انتخابات به زودی روشن کرد که حماس توانست ۷۲ کرسی پارلمان فلسطین را به دست آورد . این در حالی است که «سازمان الفتح» فقط ۴۳ کرسی را از آن خود کرد.

با اعلام پیروزی «حماس» ، بسیاری از کشورهایی که در گیر حل بحران بین اسراییل و فلسطین هستند ، اعلام کردند که «مذاکرات آتی» برای حل معضل خاورمیانه یا غیر ممکن است و یا بستگی به تغییرات جدی در سیاست ها و دیدگاه های حماس دارد . در اسراییل ، معاون نخست وزیر، اهود اولمرت ، «پس از یک دیدار سه ساعته با هیئت دولت ، اعلام کرد که اسراییل حاضر نیست با حکومت فلسطینی که حماس در آن شرکت داشته باشد ، مذاکره کند.» ( بی بی سی ۲۷ ژانویه ۲۰۰۶). جورج بوش نیز در همان روز اعلام کرد که «تا زمانی که حماس از تروریسم دست برندارد ، حاضر به مذاکره نخواهد شد» (به نقل از سی.ان.ان).

«سیلویو برلوسکنی» ، نخست وزیر ایتالیا نیز اعلام کرد که پیروزی روز پنج شنبه حماس یک پیروزی بسیار بد بود و این که «اگر این خبر تایید شود ، شانس صلح بین اسراییل و فلسطین ، آنچه که ما به آن امید داشتیم ، تا زمان نامشخصی به تعویق خواهد افتاد» ( هاآرتض، ۲۷ ژانویه ۲۰۰۶).

بنا به نوشته ی همین روزنامه، وزیر امور خارجه ی ایتالیا نیز گفت: « نتیجه ی انتخابات، ایجاد یک کشور فلسطینی را هرچه بیشتر مشکل خواهد ساخت.» ( همانجا) رهبر جدید حزب کارگر اسراییل، امیر پرتز، نیز که چندی پیش و پس از انتخابات رهبری این حزب، اعلام کرده بود که مذاکرات صلح برای تشکیل کشور فلسطین و ایجاد شرایط برای همزیستی «مسالمت آمیز» بین فلسطینی ها و اسراییلی ها ، را ادامه خواهد داد ، گفت: «حزب (کارگر) حاضر به مذاکره با یک گروه تروریستی، نخواهد شد، حماس طرفی برای مذاکره نیست، چراکه سیاست ها و باورهای آن، ثبات در خاور میانه را به خطر می اندازد.« او همچنین اضافه کرد که «واقعیت های جدید طلب می کند تا آمریکا و کشورهای اروپایی مواضع خود را در برابر شرایط جدید سیاسی اعلام کنند.» (ها آرتض ۲۶ ژانویه ۲۰۰۶) با وجود چنین شرایطی، محمود طهار، از بنیان گذاران سازمان حماس، اعلام کرد که حماس « حاضر نیست تا سلاح خود را زمین بگذارد و همچنان از آن به عنوان یک وسیله برای دفاع از حقوق مردم فلسطین استفاده خواهد کرد.» (بی بی سی ۲۷ ژانویه ۲۰۰۶)
سازمان الفتح نیز، به رغم اعلام آمادگی رهبران حماس برای همکاری با این سازمان برای تشکیل دولت آینده، اعلام کرد که « حاضر نیست با حماس ائتلاف کند.« ( سایت خبری خلیج در مطبوعات ۲۶ ژانویه ۲۰۰۶)
با اعلام نتیجه نهایی انتخابات پارلمانی فلسطین و پیروزی حماس، روند صلحی که در چند سال اخیر به صورت کجدار و مریز به پیش می رفت، با خطر جدی مواجه شده است، خطری که می تواند این بحران را هرچه بیشتر تشدید کند و حتی روند کنونی را کاملأ با شکست مواجه سازد.

دولت اسراییل در بیش از یک دهه ی گذشته، تلاش کرده است تا به رغم فشارهای بین المللی و افزایش شرایط نابسامان داخلی در فلسطین، از روند پیشبرد صلح جلوگیری کند و توانسته بود عملاٌ تمامی مصوبه های بین المللی را در رابطه با خروج نیروهای خود از سرزمین های اشغالی زیر پا بگذارد. از سوی دیگر جنبش الفتح به مثابه قدرتمندترین نیروی سیاسی خلق فلسطین در یک دهه ی اخیر، بر پایه اعتبار و نفوذ خود در میان مردم مبارز فلسطین با وجود برخی کاستی های جدی که ناشی از شرایط نابسامان سیاسی، و اقتصادی این منطقه ی اشغالی، و نفوذ عناصر فرصت طلب و افراطی و مماشات گر در سطوح بالای رهبری آن می باشد، توانسته بود با اتخاذ سیاست مبتنی بر جلب حمایت افکار عمومی جهان برای یک راه حل مبتنی بر مذاکره و حل سیاسی مساله، عقب نشینی های مشخصی را در سال های اخیر به دولت اسراییل تحمیل کند. ادامه مبارزه برای ایجاد کشور مستقل فلسطین و موفقیت های مردم فلسطین و نیروهای ترقی خواه آنان در جلب حمایت اکثر کشورهای جهان برای این هدف و به انزوا کشاندن دولت اسراییل و در تنگنای سیاسی قرار دادن آن، از نتایج چنین مبارزه هدفمندی بود.

دولت اسراییل به رغم چنین شرایطی، به بهانه ی عدم برخورد «قاطع» دولت خودمختار فلسطینی (که نیروی اصلی آن سازمان الفتح می باشد) با «نیروهای تروریستی» ، تلاش کرده که تا این روند را به تعویق و در نهایت به شکست بکشاند، اما فشار افکار عمومی جهانی، شرایط بحرانی منطقه و نیاز به تحولی جدید برای پیشبرد اهداف آمریکا برای «طرح خاورمیانه بزرگ»، اسراییل را وادار کرد تا با عقب نشینی های مشخصی، تن به این روند دهد. در سال های اخیر اسراییل تلاش کرده است تا با مانع تراشی های فراوان در برابر دولت خودمختار فلسطین، در عمل این دولت را، و در واقع جنبش الفتح را، فاقد کارآیی، غیر قابل اعتماد در مورد حل مساله ی فلسطین و فاقد توانایی برای حل بحران های اقتصادی و سیاسی فلسطین نشان دهد. روندی فرسایشی که بی اعتمادی، دلسردی و خستگی را برای مردم فلسطین به همراه داشت. رشد پدیده های منفی اجتماعی – سیاسی مانند فساد، پارتی بازی و عدم قابلیت در صفوف الفتح و عدم برخورد قاطعانه با این پدیده ها سبب شد تا مردم با دلسردی از وعده های عملی نشده رهبران دولت خودمختار و کندی در روند صلح، به سازمان حماس که برای نزدیک به چهار دهه منتظر چنین فرصتی بود، رای دهند. رهبران حماس، سازمانی که در دهه ۱۹۶۰ میلادی با حمایت ضمنی دولت اسرائیل برای مقابله با نفوذ سازمان های رادیکال و ترقی خواه عضو سازمان آزادیبخش فلسطین پایه ریزی شده بود، با بهره گیری از شرایط بد اقتصادی مردم و خستگی آنها از روند کند مذاکرات، با شعارهای عامه پسند، که پشتوانه ی عملی نداشتند، مانند «محو اسراییل» ، «مبارزه با فساد دولتی» و «بهبودی وضع اقتصادی مردم»، خود را به مثابه جایگزینی موثر مطرح کرد. متاسفانه این شعار ها در شرایط ویژه فلسطین در سال های اخیر توانست مردم را برای رای دادن به حماس جلب کند. با این حال و به رغم شادی و شعف سازمان حماس و این که چنین پیروزی سندی بر حقانیت راه و برنامه مبارزاتی این سازمان است و پشتیبانی برخی از کشورهای منطقه از چنین پیروزی ، در واقع این پیروزی، فرصت طلایی ای برای اسراییل است که در جستجوی بهانه ای برای متوقف نمودن روند حل مساله فلسطین از طریق مذاکره بود. هیئت سیاسی حزب کمونیست اسرائیل، در بیانیه یی که در روز ۷ بهمن ماه ،به مناسبت پیروزی انتخاباتی حماس، منتشر کرد ضمن اشاره به این حقیقت که «سیاست های رسمی اسرائیل و دولت آمریکا باعث تقویت حماس شده است.» پیروزی این حزب را بوجود آورنده «تغییری چشمگیر در اوضاع در اراضی اشغالی … و در کل خاورمیانه» قلمداد کرد. حزب کمونیست اسرائیل که دارای مواضع قدرتمندی در جنبش صلح این کشور است و در کنست (پارلمان اسرائیل) کرسی نمایندگی دارد تضعیف مواضع و نفوذ سازمان الفتح و حکومت خودگردان فلسطینی را عمدتاٌ نتیجه سیاست های آگاهانه و عامدانه دولت اسرائیل و کوشش آن برای منزوی کردن جنبش ترقی خواهانه فلسطین دانست. حزب کمونیست اسرائیل اخطار کرد که «دولت اسرائیل در آینده نزدیک با حمایت دولت بوش پیروزی حماس را بهانه کرده و از عملیات نظامی بر علیه فلسطینی ها و ایران استفاده خواهد کرد.» ارزیابی حزب کمونیست اسرائیل این است که پیروزی حماس ممکن است که به تقویت نیروهای راست در اسرائیل بیانجامد.»
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *