سه شنبه, مهر ۳

سیاست آمریکا در قبال ونزوئلا و لیبی

هنگامیکه سرانجام،زمان دگرگونی اجتماعی در ونزوئلا فرا می رسد، آنان اگر لازم ببینند به کرات این قابلیت های سیاسی را نادیده می گیرند، که به روشنی و وضوح معلوم است که حق و عدالت را در کدام کفه قرار می دهند. سالیان درازی است که توده های مردم، عدالت اجتماعی و دمکراسی را همپای هم می خواهند واین دقیقا چیزی است که هم اکنون در ونزوئلا در حال تحقق است .

مدیر عامل اکسان-موبیل گفت: "ما از بازگشت به لیبی و تجارت با این کشور خرسندیم." او افزود که "ما چشم براه همکاری با شرکت ملی نفت لیبی و دولت لیبی هستیم تا بار دیگر در این کشور به توفیق های بزرگی برسیم."

هنگامیکه سرانجام،زمان دگرگونی اجتماعی در ونزوئلا فرا می رسد، آنان اگر لازم ببینند به کرات این قابلیت های سیاسی را نادیده می گیرند، که به روشنی و وضوح معلوم است که حق و عدالت را در کدام کفه قرار می دهند. سالیان درازی است که توده های مردم، عدالت اجتماعی و دمکراسی را همپای هم می خواهند واین دقیقا چیزی است که هم اکنون در ونزوئلا در حال تحقق است .

مدیر عامل اکسان-موبیل گفت: "ما از بازگشت به لیبی و تجارت با این کشور خرسندیم." او افزود که "ما چشم براه همکاری با شرکت ملی نفت لیبی و دولت لیبی هستیم تا بار دیگر در این کشور به توفیق های بزرگی برسیم."

دنیای ما

 

المیرا مرادی

 

هوگو چاوز رئیس جمهور منتخب مردم ونزوئلا پس از شرکت در کنفرانس وین، برای یک دیدار دو روزه به دعوت کن لیوینگستون، شهردار چپ گرای لندن وارد این شهر شد. چاوز گرچه با بلر ملاقات نداشت، اما در جمع مردم لندن در تالار Camdan در شمال شهر لندن سخنرانی ۳ ساعته داشت که با تشویق و استقبال مردم حاضر در این سخنرانی روبرو شد.

پس از این سخنرانی ،گاردین طی مقاله ای (۱)در این باره می نویسد:" در یک سخنرانی طولانی در Camdan او تقریبا به همه چیز اشاره کرد، از جرج برنارد شاو، تا رزا لوکزامبورگ، از فیثاغورث تا تامس جفرسون، از سی.ال.آر جیمز (سیاهپوست انقلابی) تا مادر خودش." واشنگتن او را تروریست می نامد، اما در این سخنرانی سه ساعت و نیم دیروز در لندن او هیچ چیزی نگفت که خطا بوده باشد و نشان از تروریست بودن او باشد."

گاردین ادامه می دهد:" چاوز در سخنرانی خود در مقابل جمعیت مشتاق و فعالین چپ مانند طارق علی اظهار داشت که گاهی اوقات من بنا به گفته واشنگتن، تروریستم و گاهی هم آدمی هستم که کودتای نظامی انجام می دهم. اما تنها کاری که همهء ما انجام دادیم، این بود که در یک جنبش انقلابی شرکت کردیم، چیزی که همچنان آنرا ادامه می دهیم. او پس از آن تاریخ انقلاب آمریکای لاتین و قهرمان آن سیمون بولیوار را برای جمعیت تشریح کرد."

بر اساس گزارش گاردین چاوز در بخشی از صحبت های خود به دولت واشنگتن حمله کرد و گفت "این دولت بزرگترین تهدید به کره زمین می باشد….تجسم کنید که آنها به ایران حمله کنند. آنها این نقشه را داشته اند. اگر آمریکا به ایران حمله کند، مردم انگلیس مجبور می شوند که اتومبیل های خود را در جایی پارک کنند، چرا که قیمت نفت به بشکه ای ۱۰۰ دلار خواهد رسید." گاردین ادامه می دهد:" چاوز، مردی که یکبار از توطئه کودتایی که نقشه اش در پنتاگون و کاخ سفید ریخته شده بود، نجات پیدا کرده، به جمعیتی که مدام او را تشویق می کردند و برایش دست می زدند، گفت: من می دانم که آنها نقشه هایی برای کشتن من دارند، اما مهم نیست، این من را متوقف نمی کند. رئیس جمهوری ونزوئلا کاپیتالیسم را نظامی "مخرب" توصیف کرد و گفت سوسیالیسم راه آینده است.آزادی بی قید و شرط تجارت، دامی است که قدرتهای بزرگ جهان پهن کرده اند تا ملل ضعیف را به بردگی بکشند. او خواستار نظم سوسیالیستی تازه ای در جهان شد و گفت ملتها اگر در مقابل "امپراتوری آمریکا" نایستند، زبونند."

در ماههای اخیر واشنگتن نگران از انقلاب بولیواری در ونزوئلا و تاثیر آن در سایر کشورهای منطقه آمریکای لاتین، به هر وسیله تمسک می جوید تا مانع این تاثیرات شود و در اذهان جهانیان، چهره ای غیرواقعی و نادرست از ونزوئلا بدست دهد و در عین حال از تهدید به تحریم گرفته تا اشکال پنهانی توطئه بر علیه چاوز ،را در سر می پروراند.

پس از گفتگوهای اخیر در وین و حضور بعدی چاوز در لندن، شان مک کورمک، سخنگوی وزارت امور خارجه‌ی آمریکا، در یک واکنش شدید،به اظهارات چاوز (همان اظهاراتی که گاردین در آن چیز اشتباهی ندید) اظهار داشت: ونزوئلا در لیست کشورهایی قرار گرفته است که میزان همکاری‌شان (در جنگ علیه تروریسم) رضایت بخش نبوده است زیرا ونزوئلا مناسبات نزدیکی با ایران و کوبا دارد"
یک سخنگوی دیگر وزارت خارجه‌ی آمریکا نیز بیان کرد که دولت آمریکا فروش تسلیحات و تکنولوژی به ونزوئلا را متوقف می‌کند. اریک واتنیک، سخنگوی دفتر امور نیم کره‌ی غربی در وزارت خارجه‌ی آمریکا نیز گفت: ما در حال جمع آوری اطلاعات برای تایید این مطلب به کنگره هستیم که ونزوئلا به طور تمام و کمال در اقدامات ضد تروریستی آمریکا همکاری نمی‌کند. وی افزود: صدور تجهیزات و خدمات دفاعی به ونزوئلا غیر مجاز خواهد بود." در همین حال، چاوز در یک کنفرانس خبری در لندن در واکنش به موضع گیری دولت آمریکا در مورد کشورش و ضمن انتقاد از این اقدام آمریکا، آن را معرف سیاست‌های امپریالیستی آمریکا علیه کشورهای کوچکتر جهان دانست و گفت: کشورش احتیاجی به سلاح ندارد و چند فروند هواپیمای اف ۱۶ خود را هم خواهیم فروخت و در عین حال تاکید کرد که صادرات نفت ونزوئلا به آمریکا را قطع نخواهد کرد. چاوز تصریح کرد: من به مسوولیت‌ها و وظایف خود کاملا واقفم. توقف صادرات نفت ونزوئلا به آمریکا دیوانگی خواهد بود، چرا که این امر سبب افزایش سرسام آور قیمت نفت تا بشکه‌ای ۱۰۰ دلار خواهد شد. "

چندی پیش بی بی سی در مقاله ای درباره ونزوئلا نوشت " بنا به یک گزارش منتشر شده از جانب وزارت انرژی آمریکا اگر قیمت نفت در بازارهای جهانی در دراز مدت در سطح کنونی باقی بماند، بهره برداری از ذخایر نفت بسیار سنگین ونزوئلا که تا کنون صرفه اقتصادی نداشته و در محاسبه دخایر نفتی این کشور وارد نمی شده است، ممکن خواهد بود." این گزارش تاکید می کند که در صورت تثبیت قیمت نفت بالاتر از بشکه ای ۵۰ دلار، و احتساب منابع نفت بسیار سنگین، ذخایر نفت ونزوئلا بالقوه از مجموع تمام ذخایر اعلام شده کنونی بقیه کشورهای جهان بیشتر می شود. افزایش قیمت نفت و ذخایر سرشار کشور ونزوئلا، هوگو چاوز را در موقعیتی قدرتمند قرار داده که برای دولت آمریکا به هیچ روی خوشایند نیست. بی بی سی در ادامه می نویسد:" واشنگتن با دولت کنونی ونزوئلا و سیاست های چپگرایانه آقای چاوز به شدت مخالف است، اما جالب اینجاست که با حمله به عراق، در واقع جورج بوش موجب بالا رفتن قیمت جهانی نفت و سرازیر شدن میلیاردها دلار پول آمریکا به خزانه دولتی ونزوئلا شده است. " بی بی سی در ادامه مجبور به اعتراف است که :" روزانه حدود ۲۰۰ میلیون دلار درآمد حاصل از فروش نفت به کاراکاس سرازیر می شود که قریب به نیمی از آن از جانب آمریکا است. آقای چاوز درآمدهای سرشار نفتی ونزوئلا را برای ایجاد و توسعه زیرساخت های این کشور به کار گرفته است، و همچنین برای بالا بردن حداقل دستمزد و بهبود وضعیت آموزش و بهداشت در مناطق فقیرنشین حاشیه شهرها. در نتیجه این سیاست ها، حتی مخالفین آقای چاوز نیز پذیرفته اند که وی در میان مردم ونزوئلا بسیار محبوب است و به سادگی انتخابات بعدی ریاست جمهوری در ماه دسامبر را خواهد برد."

ونزوئلا به رهبری چاوز در سالهای اخیر با اتکا به انقلاب بولیواری، راه سیمون دو بولیوار انقلابی بزرگ قرن نوزدهم آمریکای لاتین را ادامه می دهد و بدین مناسبت دست کمپانی های سودجو آمریکایی در این کشور از تاراج منابع نفتی رفته رفته کوتاه شده است، و این چیزیست که اصلا به مذاق آمریکا خوش نمی آید. و اینجاست که گاردین در مقاله ذکر شده فوق می نویسد :" هنگامیکه سرانجام زمان دگرگونی اجتماعی در ونزوئلا فرا می رسد، آنان اگر لازم ببینند به کرات این قابلیت های سیاسی را نادیده می گیرند، که به روشنی و وضوح معلوم است که حق و عدالت را در کدام کفه قرار می دهند. سالیان درازی است که توده های مردم، عدالت اجتماعی و دمکراسی را همپای هم می خواهند، و این دقیقا چیزی است که هم اکنون در ونزوئلا در حال تحقق است ."

طارق علی نویسنده و فعال صلح نیز در مورد ونزوئلا و رهبری چاوز می نویسد (۲) :" در ونزوئلا شما یک رهبر جوان و سرزنده و پرشور را دارید که یک جنبش عظیم را رهبری می کند، کسی که تلاش ها برای سرنگونی اش (که اینک به سه بار رسیده است) را شکست داده است، کسی که هر بار این اتفاق می افتاد، از هر لحظه آن نیرو و توان کسب می کند. اما مهمترین تجربه بولیواری ونزوئلا درس بزرگی برای همه ی ما دارد و آن این است که اگر شما رهبران سیاسی ضد امپریالیست، منافع مردم خود را ارجح قرار دهید ، قادر خواهید بود که برنده ی حمایت و پشتیبانی مردم خود شوید، که این حمایت مردمی برای شما، خلق نهادهای دمکراتیک که مورد نیاز کشور هستند را، فراهم می نماید."

طارق علی که بدفعات از ونزوئلا در سالهای اخیر دیدارهای طولانی داشته است، مجذوب فضای باز و دمکرات ونزوئلای انقلابی است، در همانجا می نویسد:" فضا در ونزوئلا بسیار آزاد است، مردم در مطبوعات و تلویزیون به چاوز حمله می کنند، اما چاوز آنها را غیرقانونی نمی کند، بلکه به آنها جواب می دهد، او جواب خود را از طریق مردم به آنها می دهد، از طریق نمایش تلویزیونی دیگری به آنان جواب می دهد…. و این مسئله به مردم اعتماد بنفس فوق العاده ای می بخشد ، به مردم نشان می دهد که پس از آن حکومت الیگارشی ( سابق) که آنچنان قوی بود که مردم را به نابودی می کشاند، به ناگهان رهبری از راه می رسد که به شما جواب می دهد، به شما جوابگو است. خوب این اختلاف بزرگی است و من امیدوارم که رهبرانی این چنینی و هم چنین جنبش هایی از این دست خلق شوند."

طارق علی که در ونزوئلا شاهد فعالیت آزادانه مخالفین چاوز در رادیو و تلویزیون و رسانه ها می باشد، می نویسد:" شما شاهدید که ونزوئلا در جهان امروز تنها تجربه موجود و امیدوارکننده است که دارد اتفاق می افتد، که البته یکی از آن تجربه های مذهبی هم نیست. سکولار است، دمکراتیک است، محبوبیت عمومی را بهمراه دارد و ضد امپریالیست می باشد، چه چیز بیشتری آدم می تواند درخواست کند؟ بشقاب ما پر است از خوشمزه ترین غذائی که می توانیم تصور کنیم، و شما یک رهبر قویا باهوشی دارید که با جهانیان همراه و فعال است."

در حالیکه لورا بوش که خود زمانی کتابدار بوده است، تصدیق می کند که شوهرش هیچگاه با کتاب خوانی میانه ی خوبی نداشته است، جالب است که بدانیم طارق علی درمورد چاوز می نویسد:" …. اخیرا ۵۰۰ مین سالگرد نوشتن کتاب " دون کیشوت" اثر سروانتس در ونزوئلا جشن گرفته شد. چاوز به مردم ونزوئلا گفت که هر خانواده ای در ونزوئلا یک نسخه از این کتاب را فراهم کند و آنرا بخواند، زمانیکه همه این کتاب را خواندید ، ما راجع به آن با هم به بحث و گفتگو می نشینیم و آنرا بررسی می کنیم. خوب این است آن اختلاف که ما از آن صحبت می کنیم ! شما با یک جنبش سیاسی بسیار فعال در آنجا سرو کار دارید."
چاوز در حالیکه به تمامی دلایل بالا دشمنی آمریکا را برای خود خریده است، اما در داخل با کار برای مردم و ارتقا عدالت اجتماعی در جامعه، از حمایت گسترده مردم برخوردار است. طارق علی یکی از کسانی است که بطور مرتب و سیستماتیک، نظیر بسیاری از چپ های دیگر دنیا، روند تحولات در ونزوئلا را تعقیب می کند و آنرا از نزدیک مورد مطالعه و آزمایش قرار می دهد، طی یک سخنرانی در تورنتو از یکی از دیدارهای خود از ونزوئلا یاد کرد، این زمان وقتی است که اتحادیه کارگری ( CTV) که قبل از انقلاب بولیواری در این کشور، قدرتمند ترین اتحادیه کارگری ونزوئلا و اهرم دولتهای وابسته به امپریالیسم محسوب می شده است، رهبری یک اعتصاب در شرکت برق کاراکاس را بر علیه دولت بعهده دارد و بر مبنای این اعتصاب، خاموشی برق در نقاط مختلف حادث شده است.
در دیدار از یکی از مناطق که خاموشی شامل حال آن شده است، طارق علی بهمراه چاوز دیداری نامنتظره از خانه یکی از اهالی منطقه بعمل می آورند. صاحبخانه که خود کارگری بوده است، آنها را به اتاق خواب خود راهنمایی می کند و در آنجا بقایای یک تخت دو نفره بزرگ را نشان می دهد و می گوید از زمانیکه برق قطع شده است، ما برای پخت و پز خانه برخی وسایل چوبی خانه را در اجاق انداختیم تا پخت و پز کنیم. این تخت را هر بار پایه ای و تکه ای از آنرا شکستیم و برای مصرفمان در آتش انداختیم. ما آنقدر پیش خواهیم رفت که اگر لازم باشد هر چوبی را در این خانه برای نیازمان در آتش خواهیم افکند، در عوض شما باید به ما قول دهی که در مقابل آنها(اشاره به اتحادیه ضد کارگری CTV) مقاومت نمائید و کوتاه نیائید." ناگفته نماند که اتحادیه فوق در جریان کودتای سال ۲۰۰۲ بر علیه چاوز که با پشتیبانی آمریکا صورت گرفت، با کودتاگران همکاری داشت.

دولت آمریکا در تبلیغات خود علیه ونزوئلا، مورد لیبی را مورد استفاده و مقایسه قرار می دهد. آمریکا با استفاده از مقایسه ای غیرواقعی بین لیبی و ونزوئلا ، در واقع خواهان نشان دادن ضرب شست به کسانی است که زمانی نافرمانی کرده و در پی دوره ای از انزوای بین المللی، اینک ناچار به توبه شده اند. سابقه بحران روابط غرب و لیبی به کودتای سال ۱۹۶۹ باز می گردد که باعث به قدرت رسیدن معمر القذافی شد. در دهه۸۰ – 1970 در کشوری کوچک مانند لیبی دیدگاهی وجود داشت که جهت حفظ استقلال خود از توطئه ها و فشارهای استعمارگران سابق که منافعشان را در این کشور از دست داده بودند، و برای متوقف کردن دشمن ، باید با دشمن در خاک خودش به مقابله برخاست و به تبع این عقیده دست به حمله به مراکز و یا منابع آنان در دیگر کشورها می زدند. این جمله قذافی در آن زمان معروف بود که می گفت " ما با انگلیس در خاک خودشان خواهیم جنگید."

متعاقب چنین درگیری ها بود که روابط سیاسی لیبی با غرب به تیرگی نشست و در سال ۱۹۸۶هواپیِماهای نظامی آمریکا به تلافی آنچه که دست داشتن لیبی در بمب گذاری در یک باشگاه مورد استفاده نظامیان آمریکایی در آلمان خوانده شد نقاطی در لیبی را بمباران کردند و صدها نفر از مردم غیرنظامی لیبی را به قتل رساندند. لیبی به تلافی این حمله در سال ۱۹۸۸، یک فروند هواپیمای مسافربری متعلق به شرکت آمریکایی پان امریکن بر فراز شهرک لاکربی در اسکاتلند را منفجر ساخت که ۱۷۷ نفر سرنشینان آن همگی کشته شدند. گرچه عمر این عملیات از سوی کشورهای نافرمان سر آمده است و بندرت در روابط بین الملل شاهد چنین حرکاتی هستیم، اما کماکان آمریکا نه تنها خود دست به اعمال توطئه و تروریستی برعلیه کشورهای نافرمان می زند، بلکه مانند مورد ونزوئلا در راستای انجام عملیات تروریستی بر علیه این کشور در سطح بین الملل هم با مخدوش کردن واقعیت ها، ونزوئلا را متهم به همکاری ها با تروریست ها می کند و از این زاویه و با بهانه های واهی ، قصد فشار بین المللی جهت بزانو در آوردن این کشور را دارد. این فشارها همانگونه که شاهدیم، در برخی مانند لیبی تاثیر داشته است و در برخی دیگر مانند کوبا، نه تنها اثر نداشته است، بلکه به نوعی دیگر باعث رشد علمی و در زمینه هایی شکوفایی این کشور شده است.

ونزوئلا بر خلاف لیبی نه تنها در هیچ حرکت تروریستی شرکت نداشته است، بلکه همانگونه که قبلا گفته شد، این کشور و چاوز رئیس جمهور آن خود از قربانیان عملیات تروریستی آمریکا بوده اند. باری، همزمان با دور جدید فشارهای آمریکا بر ونزوئلا ، سخنگوی کاخ سفید در یک حرکت سراسیمه دیگر، اعلام کرد که نام لیبی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم بیرون آورده است. البته سه سال پیش معمر قذافی رهبر لیبی در پی اعلام برنامه‌های اتمی کشورش و در موافقت با انتقال تاسیسات اتمی لیبی به آمریکا، از لیست سیاه دولت آمریکا بیرون آمده بود، اما روند حوادث روشن ساخت که در لیبی «عواملی» به قدرت آمده اند تا سیستم اقتصاد نئولیبرالیسم را پیاده کنند و متعاقب آن درهای کشور را به روی کمپانی های نفتی آمریکایی،باز نمایند و در حالیکه تاسیسات هسته ای این کشور و تحویل آن به آمریکا، بهانه ای به حساب رویگردانی و اظهار ندامت از نافرمانی گذشته به حساب می آید، اما در عمل واقعیت این گردش ۱۸۰ درجه ای و انحراف به راست، گشودن درهای اقتصاد کشور، بر سیاست های نئولیبرالیستی می باشد. برای روشن شدن قضیه بد نیست تا حدودی روند وقایع دو سه ساله اخیر لیبی را تعقیب نمائیم، و دریابیم که چرا آمریکا خواهان آنست که ونزوئلا راه لیبی را در پیش گیرد.

لیبی در سالهای اخیر تلاش هایی برای به اصطلاح " اصلاحات اقتصادی " داشته است. نخست وزیر سابق این کشور، شکری غانم که تحصیلکرده آمریکا می باشد و از ماه جون ۲۰۰۳ تا همین اواخر در این سمت باقی بود، از هواداران بازار آزاد در لیبی به شمار می رود. او پس از انتصاب به این پست، تیمی ورزیده در حکومت گردآورد تا بااصلاح نظام اقتصادی این کشور در همگرایی با اقتصاد نئولیبرال به سازمان تجارت جهانی و بانک جهانی بپیوندد. جهت رسیدن به این اهداف شرط مقدماتی آمریکا، طبیعتا در درجه اول به منافع این کشور برمی گردد . از اینرو غانم سیاست باز کردن درهای کشور بر سرمایه جهانی و کمپانی های فراملیتی آمریکایی را اجرا کرد که در درون کشور جنجال برانگیز بوده است. علیرغم محبوبیت سیاست های غانم در میان سرمایه داران و حلقه های بازرگانی، بسیاری از کمیته های محلی که مسئولیت اجرای سیاست های دولت را بر عهده دارند، با سیاست های نئولیبرالیستی او مخالف بودند، از جمله این مخالفت ها، مخالفت با سیاست های خصوصی سازی غانم در زمینه پایین آوردن میزان سوبسید برق و بنزین بود که موجب بروز تنش میان وی و برخی نمایندگان وفادار به آرمان های سوسیالیستی که در سطوح پائین مدیریت کشور هستند، گشت.
اما غانم و هئیت دولت او در پیشبرد این سیاست ها تنها نبودند، فرد مهم دیگری که در این سالها از پشت پرده، در هدایت سیاست لیبی موثر بوده است، سیف الله قذافی، پسر معمر قذافی است. او که بدفعات به غرب سفر کرده و با مقامات بلندپایه این کشورها ملاقات و گفتگو داشته است، بارها هم اعلام نموده که با پرزیدنت جورج بوش، ریاست جمهوری آمریکا، هم عقیده است که منطقه خاورمیانه به دموکراسی نیاز دارد. او در مصاحبه ای گفته است که هدفش این است که سطح زندگی مردم لیبی را بهبود بخشد و معتقد است که برای نیل به این هدف، اقتصاد بسته این کشور باید اصلاح شود. سیف الله قذافی همچنین بر روند خصوصی سازی برخی از بخشهای دولتی تاکید کرده است و گفته است این خصوصی سازی باید انجام شود تا سرمایه های خارجی و شرکتهای نفتی جذب اقتصاد لیبی شوند.

بیهوده نیست که بر زمینه همین انحراف به راست، در ماه مارچ امسال شکری غانم از نخست وزیری لیبی کنار رفت و در عوض به مقام وزیر نفت لیبی برگزیده شد، چرا که «غول های نفتی یکی یکی وارد می شوند و چه کسی بهتر از غانم می تواند به آنها خوشامدگوی باشد.
در ادامه روند نزدیکی لیبی به غرب، آمریکا نیز متقابلا در سپتامبر ۲۰۰۵ ، برخی از تحریم های نظامی و سیاسی وضع شده علیه این کشور را لغو نمود. در راستای بهبود سریع روابط دو کشور، از اوایل سال ۲۰۰۵ قدمهای اساسی در راه « بازگشت کمپانی های نفتی به لیبی» برداشته شد. لیبی دارای بزرگترین ذخائر نفت و گاز آفریقا است و بی بی سی در ژانویه ۲۰۰۵ نوشت: شرکت ملی نفت لیبی بهره برداری از بخش هایی از منابع نفت و گاز این کشور را به مزایده گذاشته و یازده مورد از مجموع پانزده قرارداد این شرکت به کمپانی های آمریکایی واگذار شده است. این مزایده به معنای آن است که شرکت های انرژی آمریکا از جمله شرکت های اوکسیدنتال و شورون تگزاکو می توانند برای اولین بار طی بیش از بیست سال اخیر به لیبی بازگردند. هیچیک از این قراردادها به کمپانی های نفت و گاز اروپایی واگذار نشده است." بی بی سی در ادامه می افزاید:" در واگذاری این قراردادها، ۹ قرارداد نصیب کمپانی اوکسیدنتال و شرکت های تابعه آن شده است. شورون تگزاکو نیز اکتشاف حوزه نفتی مارزوک در جنوب طرابلس را بر عهده خواهد داشت."

باردیگر در جون سال گذشته بی بی سی طی یک گزارش خبری دیگر درباره «بازگشت کمپانی های نفتی به لیبی» تحت عنوان " بازگشت غول نفتی جهان به لیبی با خشنودی نوشت:" اکسان-موبیل، بزرگترین شرکت نفتی جهان بعد از یک غیبت بیست و پنج ساله به لیبی باز می گردد. این غول نفتی قراردادی با شرکت ملی نفت لیبی برای اکتشاف در آبهای این کشور امضا کرده است. اکسان- موبیل هردو زمانی سرمایه و منافع تجاری عظیمی در لیبی داشته اند. " و در جایی دیگر می افزاید :" توافق با اکسان-موبیل انجام اکتشاف نفت در حوزه ای به وسعت ۵/٢ میلیون جریب زمین در شمال شرقی لیبی را شامل می شود. فیل گاس، مدیر عامل برگزیده شده برای اکسان-موبیل لیبی، گفت: "ما از بازگشت به لیبی و تجارت با این کشور خرسندیم." او افزود که "ما چشم براه همکاری با شرکت ملی نفت لیبی و دولت لیبی هستیم تا بار دیگر در این کشور به توفیق های بزرگی برسیم."

غانم یکبار در مصاحبه ای که بی بی سی در ۳۰ ژانویه ۲۰۰۵ آنرا گزارش کرده بود، در ارتباط با واگذاری قراردادها به کمپانی های آمریکایی اعلام داشت که : هم دولت لیبی و هم کمپانی های نفتی باید در کار صداقت داشته باشند. وی گفت:"شفافیت به این معنا نیست که تنها ما باید در کارمان شفافیت داشته باشیم. کمپانی های نفتی نیز باید چنین صداقتی داشته باشند." بی جهت نیست که کمپانی های نفتی هم با شفافیت کامل از شادمانی شان در بازگشت به لیبی و کسب توفیق های بزرگ سخن می گویند.

در دسامبر ۲۰۰۵ بی بی سی بار دیگر در گزارشی در مورد بازگشت شکوهمندانه کمپانی های نفتی به لیبی می نویسد:" شرکت اوکسیدنتال می گوید اولین شرکت نفتی آمریکا است که برای اولین بار طی ۱۹ سال اخیر اجازه فعالیت در لیبی را می گیرد."….." این شرکت که دفترش در لس آنجلس است، می تواند کنترل چاه های نفت را به دست بگیرد. تولید روزانه این چاه ها ۱۲ تا ۱۵ هزار بشکه در روز است. سخنگوی اوکسیدنتال اعلام کرد: "ما حالا به لیبی برمی گردیم و می خواهیم تولیدمان را از سر بگیریم." این شرکت به موجب توافقی پنج ساله اجازه یافته است در مکانهای جدیدی نیز به اکتشاف نفت بپردازد. در ادامه این گزارش آمده است که:" امکانات سودآور صنایع نفتی لیبی یکی از عوامل موثر در تصمیم ایالات متحده در کاهش تحریم علیه لیبی بوده است. "

بدین مناسبت است که غرب و آمریکا تلاش داشتند تا با عنوان کردن مدل و سرمشق لیبی به بقیه کشورهای «نافرمان» ثابت کنند که راهی بغیر از«راه رفته لیبی» در جلوی پایشان نیست. ظرف سه سال گذشته هر سه رهبر کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان از لیبی دیدار بعمل آوردند و یا به نوعی دیگر با قذافی ملاقات کرده اند و تمامی این خبرها در صدر اخبار دنیا قرار گرفت. این در حالیست که تجربه دیگری هم در دسترس جهانیان می باشد، تجربه کشوری چون کوبا که رهبران آن با کار برای مردم خویش، و با اتکا از حمایت مردمی به متجاوزین نه می گویند.

۱- -http://www.guardian.co.uk/international/story/0,,1774992,00.html

۲- -http://mag.g00ya.com/politics/archives/028260.php

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *