دوشنبه, مهر ۲

«جنگ» آمریکا با ایران جنگی فراتر از مسئله هسته ای است

 آمریکا دیری است که طرح اشغال ایران را در سر می پروراند. سه سال قبل از حمله به عراق در برنامه «قرن آمریکای جدید» ایران تهدیدی بر علیه منافع آمریکا در خلیج فارس به حساب آورده شده بود. نزدیک به ده سال است که رسانه های گروهی آمریکا افکار عمومی مردم آمریکا و جهان را برای مداخله در ایران توجیه می کند. 

 آمریکا دیری است که طرح اشغال ایران را در سر می پروراند. سه سال قبل از حمله به عراق در برنامه «قرن آمریکای جدید» ایران تهدیدی بر علیه منافع آمریکا در خلیج فارس به حساب آورده شده بود. نزدیک به ده سال است که رسانه های گروهی آمریکا افکار عمومی مردم آمریکا و جهان را برای مداخله در ایران توجیه می کند. 

 

آذربایجان، شماره ١١، اردیبهشت ١٣٨۵

 

علی

 

 

«انستیوی ملی سیاست گذاری عمومی آمریکا» که بر روان و افکار نومحافظه کاران حاکم بر آمریکا نفوذ چشمگیری دارد برای طرح «قرن آمریکای جدید» پیشنهاد کرده است که «دولت آمریکا در آینده برای مقابله با آن کشورهایی که منافع آمریکا و متحدان آن را به خطر می اندازد باید از سلاح اتمی استفاده کند، موارد این تهدیدها عراق، ایران، کره شمالی، بروز جنگ بر سر تایوان و … می توان باشد».

     آمریکا دیری است که طرح اشغال ایران را در سر می پروراند. سه سال قبل از حمله به عراق در برنامه «قرن آمریکای جدید» ایران تهدیدی بر علیه منافع آمریکا در خلیج فارس به حساب آورده شده بود. نزدیک به ده سال است که رسانه های گروهی آمریکا افکار عمومی مردم آمریکا و جهان را برای مداخله در ایران توجیه می کند.  بدون شک در طی این مدت سیاست های نابخردانه حاکمان ایران و بویژه سخنرانی رئیس جمهور احمدی نژاد در رابطه با اسرائیل شرایط مناسبی برای اجرای اقدامات آمریکا فراهم آورده است.

     آمریکا از ابتدای امر آرزومند بود تا مذاکرات بین ایران و دول اروپایی و همچنین آژانس بین المللی انرژی اتمی با شکست روبرو گردد. حتی اگر ایران در زمینه مسئله هسته ای هم کوتاه می آمد، آمریکا مسائل دیگری چون دفاع ایران از تروریسم و غیره را به میان می آورد. آمریکا همچنین خواهان این بوده و هست که ایران با اتخاذ سیاست های تند هر چه بیشتر منزوی شود و دوستانش از او دور شوند. بهمین خاطر با حوصله و ظرافت خاصی این سیاست را دنبال می کند.

    بیخود نیست که خانم رایس وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه ٢۳ ژانویه سال ٢۰۰۶ با اوقات تلخی خاص خود به خبرنگاران گفته بود:« گفتگوی ایران با مجامع بین المللی به بن بست رسیده لذا سازمان ملل باید وارد مرحله عملی شود» و بعد ادامه داده بود که «دیگر جایی برای گفتگوی بیشتر باقی نمانده است».

     آیا ایران فقط بخاطر مسئله هسته ای مورد غضب آمریکا قرار گرفته؟ بنظر می رسد نه. چرا که مسائل مهمتری از سلاح هسته ای در میان است که یکی از آنها نفت است. ایران بخاطر ذخایر نفتی خود(مقام دوم در جهان) نمی تواند در معادلات اقتصادی سیاسی غرب و بویژه آمریکا توجهات ویژه را بخود جلب نکند. مجله معتبر «نفت- گاز» می نویسد:« نزدیک به ۱۲۶ میلیارد بشکه نفت در ایران آماده پمپاژ است». ایران دومین کشور تولید کننده نفت در اوپک است. طرح و پیشنهاد ایران مبنی بر داد و ستدهای نفتی اوپک با «یوروپترو» بجای «پترو دلار» طرفداران قابل توجهی دارد. اروپا نیز اقساط، بیمه و بدی های خود در رابطه با نفت را با «یورو پترو» پرداخت می کند حتی ژاپن و چین نیز بخشی قابل توجهی از ذخایر خود را به یورو تبدیل کرده. این برای آمریکا از سلاح کشتار جمعی نیز خطرناکتر است.

     آمریکا خواهان تحت کنترل درآوردن ذخایر نفتی و ایجاد ثبات در بازار نفتی است تا توسعه اقتصادی را بیمه کند. به همین خاطر کشورهایی چون ایران، ونزوئلا و غیره برای آمریکا دردسر ایجاد می کنند.

     آمریکا اینک در باتلاق عراق فرو رفته حرف و عمل این کشور در عراق کاملاً ضد یکدیگر است. آمریکا در حرف خواهان ثبات و برقراری دموکراسی در عراق است لاکن در عمل با ایجاد تشنج و درگیری ها وضعیت عراق را در هرج و مرج و بی ثباتی نگهمیدارد تا حضور خود در این کشور را توجیه کند.

     آمریکا برای اشغال ایران واریانت های گوناگونی در آستین دارد. «اسکات برتیر» بازرس سابق سازمان ملل در ژوئیه سال ٢۰۰۵ هشدار داده بود که آمریکا در شمال ایران امکانات نظامی فراوانی بوجود آورده. به معنی دیگر یکی از واریانت های آمریکا حمله نظامی به ایران است. لاکن آمریکا می داند که ایران، عراق نیست.

     تسخیر نظامی ایران بعلت موانع گوناگون طبیعی و غیر طبیعی دشوار است. «ایوان ابلند» می گوید:«اگر بخواهیم تصویری مقایسه بین جنگ احتمالی ایران و جنگ آمریکا با عراق نشان بدهیم در این تصویر، دریای خونی که هم اینگ در عراق روان است در مقایسه با آنچه  که در ایران خواهد گذاشت مانند یک پیک نیک است. ایران کشوری است پهناور که جمعیت آن چهار برابر عراق است و بخاطر مناطق کوهستانی فراوان برای جنگ های چریکی ایده آل است».

     «گروه تحقیقاتی آکسفورد» بر این عقیده است که اگر بمباران ها بطور دقیقی صورت بگیرد در اولین حمله ده هزار نفر کشته خواهد شد. پروفسور پل راجرز از مسئولین گروه احقیقاتی آکسفورد می نویسد:«بمباران های دقیق تاسیسات اتمی ایران، برنامه هسته ای ایران را ۵ تا ۱۰ سال به تاخیر می اندازد. لاکن این جنگ در ظرف یک ماه دامنه خود را تا اسرائیل و لبنان گسترده خواهد کرد. اگر آمریکا تاسیسات اتمی بوشهر را بمباران کند، خلیج فارس در معرض تشعشات اتمی قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر حمله به ایران حس همبستگی مسلمانان جهان با ایران را بیشتر خواهد کرد و موج ضد آمریکایی در این کشورها را گسترش خواهد داد».

     آمریکا واریانت دیگری هم دارد و آنهم این است که با جدا سازی خوزستان از ایران حکومت ایران را از درون متلاشی کند. حتی اسم رمز این واریانت نیز تعیین شده که نام آن «کیش مات خوزستان» است. آمریکا خوب می داند که خلق های ساکن در ایران چه در دوران شاه و چه اکنون زیر ستم مضاعف قرار داشته اند بهمین خاطر تحریک اقوام ساکن در ایران زیاد هم سخت نیست. یکی از اقوام، خلق عرب ساکن خوزستان است. خوزستان از مناطق زرخیز حیاتی و استراتژیکی ایران است. از دیرباز خیلی ها چشم طمع به این سرزمین داشته اند. در سال ١۸٩٧ انگلیسی ها تلاش زیادی کردند تا به کمک حکومتگران محلی خوزستان را از ایران جدا کنند. صدام نیز با همین نیست حمله به ایران را آغاز کرد. نقش خوزستان و مردم آن در پیروزی انقلاب بهمن سال ١۳۵٧ نیز قابل کتمان نیست. این کارگران صنایع نفت خوزستان بودن که کمر رژیم را شکستند. اینک مدت ها است که خوزستان ناآرام است. انفجارهای مکرر، بگیر و ببندها و غیره نشان می دهد که خوزستان ملتهب شده است.

     البته واریآنت دیگر نیز وجود دارد که آمریکا بوسیله آن می خواهد ایران را گوشمالی کند. در اینجا قصد بر این نیست که تک تک این واریانت ها مورد تحلیل قرار بگیرد، اما عقل سلیم حکم می کند که برای جلوگیری از سیاست های ماجراجویانه و جهان گشایانه آمریکا باید قبل از هر چیز بهانه ها را از دست آمریکا گرفت و زمینه مداخله آمریکا در ایران را از بین برد. مسئله ای که اصلاً بگوش حاکمان ایران فرو نمی رود. سردمداران ایران بحای اندیشیدن در این باره با بیانات توخالی و هیجان زده فضای مناسبی برای ماجراجویی های آمریکا فراهم می آورند.

     اخیراً تعدادی از رهبران انجمن اسلامی دانشگاههای مختلف ایران طی نامه ای به مردم ایران دیدگاه های خود را پیرامون تشنجات موجود بیان کرده اند. در قسمتی از این نامه آمده «لشکرکشی سرمایه داری به وجهه ای عوام پسند هم لازم دارد.

     بنابراین آمریکا که خود صاحب سیاه ترین پرونده حقوق بشر در بین دولت های جهان است مدتی است که  با پرچم «دموکراسی» و «حقوق بشر» به چهار گوشه دنیا لشگر می کشد و در هر کشور بعد از مرگ ده ها هزار انسان بیگناه در جنگی که به راه انداخته به استقرار یک دولت دست نشانده و چپاول ثروت های ملی این کشورها اعلام می کند که برای حفظ و حراست از این نهال آزادی، حقوق بشر و دموکراسی که کاشته است ارتش خود را تا سال های متمادی از این کشورها خارج نخواهد کرد. دوناقص حقوق بشر برای حیات خود و منافع اقتصادیشان و انحراف افکار عمومی از اوضاع داخلی خود به جنگ یکدیگر می روند. اولی به کار خود رنگ و بوی ملی و الهی می دهد و دومی پرچم آزادی و حقوق بشر و دفاع از جهان را اعلم می کند».

     هم اینک خطری جدی، فوری و همه جانبه برفضای کشور ایران سایه افکنده است. حاکمیت ایران که به سیم آخر زده می کوشد با به رخ کشیدن «توان» خود به توجیه سیاست های خود بپردازد، اقدام حاکمان ایران و «مژده احمدی نژاد» آنهم در آستانه سفر رئیس آژانس بین المللی اتمی به ایران و در شرایطی که ضرب العجل شورای امنیت سازمان ملل روبه اتمام است، نه تنها نشانه توانمندی و قدرت نیست که بلکه حاکی از دور بودن این قبیل افراد از عالم سیاست آنهم در عرصه بین المللی است. منطق حکم می کند در چنین شرایطی باید از هر امکانی سود جست و جلوی سیاست های تجاوزکارانه و اشغالگرانه آمریکا را گرفت و مانع از آن شد که آمریکا دست به ماجراجویی های جدید بزند. این عملی نخواهد شد مگر اینکه از سوی مردم ایران بر حاکمان فشار وارد کرد و آنها را از اقدامات ماجراجویانه دور ساخت. حوادث امروز عراق می تواند دور نمای فردای ایران باشد. در پایان یکبار دیگر تاکید می شود که بهره وری از نیروی انرژی هسته ای در جهت صلح آمیز آن حق هر کشور از آن جمله کشور ایران است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *