در دهه ۱۸۹۰ نوعی از روزنامهنگاری در ایالات متحده شکل گرفت که به روزنامهنگاری زردyellow journalism معروف شده است. خصوصیات این نوع روزنامهنگاری عبارت است از: بکار گرفتن تیترهای احساسی sensational، دادن چرخه احساسی و ملودرامmelodrama به رویدادها، استفاده از زبان مبالغه، تحریک افکار عمومی در حمایت از سیاست و عملی که به سود عموم نیست، وارونه و مخدوش جلوه دادن واقعیات و در مواردی حتا جعل فاکت در خدمت سیاست مورد نظر نخبگان سیاسی- اقتصادی
در دهه ۱۸۹۰ نوعی از روزنامهنگاری در ایالات متحده شکل گرفت که به روزنامهنگاری زردyellow journalism معروف شده است. خصوصیات این نوع روزنامهنگاری عبارت است از: بکار گرفتن تیترهای احساسی sensational، دادن چرخه احساسی و ملودرامmelodrama به رویدادها، استفاده از زبان مبالغه، تحریک افکار عمومی در حمایت از سیاست و عملی که به سود عموم نیست، وارونه و مخدوش جلوه دادن واقعیات و در مواردی حتا جعل فاکت در خدمت سیاست مورد نظر نخبگان سیاسی- اقتصادی
تارنگاشت عدالت
ع. سهند
در دهه ۱۸۹۰ نوعی از روزنامهنگاری در ایالات متحده شکل گرفت که به روزنامهنگاری زردyellow journalism معروف شده است. خصوصیات این نوع روزنامهنگاری عبارت است از: بکار گرفتن تیترهای احساسی sensational، دادن چرخه احساسی و ملودرامmelodrama به رویدادها، استفاده از زبان مبالغه، تحریک افکار عمومی در حمایت از سیاست و عملی که به سود عموم نیست، وارونه و مخدوش جلوه دادن واقعیات و در مواردی حتا جعل فاکت در خدمت سیاست مورد نظر نخبگان سیاسی- اقتصادی.
ژوزف پولیتزر- روزنامهنگاری که از سال ۱۹۱۱ جایزه سالانه پولیتزر به نام او تأسیس شده است- بانی روزنامهنگاری زرد است. اصطلاح روزنامهنگاری زرد از بخش فکاهی روزنامه «نیویورک ورلد» پولیتزر میآید که یکی از کاراکترهای آن «بچه زرد» Yellow Kid نام داشت. ویلیام رندولف هرست، رقیب پولیتزر و صاحب روزنامه «ژورنال صبح نیویورک»، شیوه روزنامهنگاری جنجالی پولیتزر را تقلید کرد و حتا کاریکاتوریست «نیویورک ورلد» را راضی کرد تا به روزنامه او بپیوندد. پولیتزر در مقابل، کاریکاتوریست دیگری را استخدام کرد و از او خواست «بچه زرد» دوم را بیافریند. دیری نگذشت که روزنامهنگاری جنجالی و ملودرام آمریکایی در رقابت بین «بچه های زرد» پولیتزر و هرست، شکل گرفت.
خبرهای دست اول داریم!
جنگ آمریکا- اسپانیا بر سر کوبا به اولین «جنگ رسانهای» معروف شده است. روزنامهنگاران زرد به هیأت حاکمه آمریکا کمک کردند تا زمینههای تبلیغاتی لازم برای جنگ با اسپانیا و مستعمره کردن کوبا را مهیا کنند. هرست پی برده بود که جنگ کوبا نه تنها به فروش روزنامهاش کمک خواهد کرد، بلکه در عرصه سیاست نیز او را در موقعیت برتری قرار خواهد داد. دو خبرنگار هرست در کوبا – ریچارد هاردینگ دیویس و فردریک رمینگتون- بالاترین حقوقها را دریافت میکردند. زمانی که رمینگتون طی تلگرافی به هرست خبر داد که در اینجا خبر زیادی نیست، هرست در پاسخ در تلگراف معروف خود نوشت: «عکس از تو، جنگ از من.»
هرست عکسهایی که در گوشه و کنار جزیره کوبا از مردم تحت ستم و شرایط زندگی روزانه آنها، و مقاومتشان در برابر استعمارگران اسپانیایی تهیه میشد را در روزنامههای خود تحت عنوان «گزارشهایی از جنگ» منتشر میکرد، و از این طریق، از راه دور جنگ مورد نظر خود را راه میانداخت. در شب ۱۵ فوریه ۱۸۹۸ ناو آمریکایی «مین» Maine که برای حفاظت از منافع آمریکا به سواحل کوبا اعزام شده بود، به طور مشکوکی منفجر و غرق شد و سه چهارم خدمه ۳۵۰ نفری آن کشته شدند. روزنامههای هرست بدون هیچ مدرکی اسپانیا را مقصر اعلام کردند. تحقیق و تفحص رسمی دولت آمریکا نیز بدون ارائه مدرکی، نظر مطرح شده از طرف روزنامهنگاران زرد را تأیید کرد.
در روز ۲۵ آوریل ۱۸۹۸، کنگره آمریکا رسماً به اسپانیا اعلان جنگ داد. در پایان تابستان آن سال، اسپانیا با امضای قرارداد ترک مخاصمه، کوبا، فیلیپین، پورتریکو و جزایر گوام را به ایالات متحده واگذار کرد.
در سال ۱۹۷۶، دریادار هیمن ریک اورHyman Rickover از طرف نیروی دریایی یک بررسی دیگر در باره انفجار ناو Maine انجام داد. کارشناسان تیم او به این نتیجه رسیدند که انفجار ناو Maineناشی از آتش گرفتن انبار ذغال سنگ آن بود.
رسانههای اینترنتی فارسی زبان
نگاهی گذرا به رسانههای اینترنتی اپوزیسیون جمهوری اسلامی، نشان میدهد که برخی از آنها در دام روزنامهنگاری زرد افتاده اند و در فعالیتهای تبلیغاتی خود حتا ابتداییترین و مقدماتیترین اصول تبلیغات جدی، مسئولانه و مردمی اینترنتی را رعایت نمیکنند.*
برخی از علل پیش آمدن این وضعیت را در نکات زیر میتوان پی گرفت:
– کمبود روزنامهنگاران و مبلغان کارآزموده، مجرب و متعهد در رسانههای اینترنتی: این امر نتیجه مستقیم عواملی مانند انشعابات سیاسی پیاپی، اختلاف نظرات سیاسی، ایدئولوژیک و برنامهای، رکود و ایستایی خاص مهاجرت طولانی، اتمیزه شدن فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی، و رشد گرایشات فردگرایانه است.
– فقدان یک برنامه منسجم و روشن پیرامون اصلیترین مسائل: برنامهای که بتواند در زمینههای کلیدی، بدون ابهام خطوط اصلی تبلیغات گروه یا سایت را به طور مستقل و بدون اعوجاج و نوسانات روزانه در برابر مبلغین و مخاطبین قرار دهد.
– رشد سایتهای تجاری: این سایتها که ماهیتاً از زاویه کسب سود به فعالیتهای تبلیغاتی نگاه میکنند، از یک طرف صفحات و ستونهای خود را در اختیار نقطه نظرات و گرایشاتی قرار میدهند که نهایتاً موجب فرار «آگهی دهنده» نشوند؛ و از طرف دیگر با جذب قلمهایی که به گستردگی اقیانوس و به عمق فنجان تولید میکنند، به ایجاد زمینه مساعد برای رشد روزنامهنگاری جنجالی کمک میکنند.
– رشد کمی سایتها و وبلاگهای یک یا چند نفره: رشد این پدیده بخشاً متأثر از کمکهایی است که سازمانهای غیردولتی و نهادهای فرهنگی کشورهای میزبان در چهارچوب برنامههای فرهنگی خود برای ایجاد سایت، انتشار نشریه، و برگزاری برنامههای پالتاکی برای مهاجرین در نظر گرفته اند.
در نتیجه عملکرد این عوامل شاهد بروز وضعیتی هستیم که در آن تقاضا برای مطلب و گزارش به مراتب بیشتر از عرضه آن است. عدم توازن بین عرضه و تقاضا منجر به پیدایش روند گردش مطلب بین سایتها شده و به طور غیرمستقیم، تعادل را به سود روزنامهنگاری زرد و خبرهای جنجالی و تحریکآمیز، و به زیان تحلیل و تبلیغات مردمی و جدی تغییر داده است.