از موضوعاتی که راست افراطی برای تفرقه انداختن در دورن طبقه کارگر از آنها استفاده میکند میتوان به حقوق زنان، از آنجمله حق تصمیمگیری در تنظیم خانواده و تعیین تعداد فرزندان، تصمیمگیری آزاد و قانونی در جلوگیری از بارداری؛ مشارکت کامل و برابر در حیات اقتصادی و اجتماعی؛ حقوق همجنسگرایان در عرصه قوانین خانواده و دسترسی آنها به مزایای قانونی و درمانی اشاره کرد. این موضوعات غالباً در لفافه مذهبی مطرح میشوند، و در این زمینه دولت بوش از همکاری فعال رهبران راست مذهبی- به ویژه راست مسیحی برخوردار بوده است
از موضوعاتی که راست افراطی برای تفرقه انداختن در دورن طبقه کارگر از آنها استفاده میکند میتوان به حقوق زنان، از آنجمله حق تصمیمگیری در تنظیم خانواده و تعیین تعداد فرزندان، تصمیمگیری آزاد و قانونی در جلوگیری از بارداری؛ مشارکت کامل و برابر در حیات اقتصادی و اجتماعی؛ حقوق همجنسگرایان در عرصه قوانین خانواده و دسترسی آنها به مزایای قانونی و درمانی اشاره کرد. این موضوعات غالباً در لفافه مذهبی مطرح میشوند، و در این زمینه دولت بوش از همکاری فعال رهبران راست مذهبی- به ویژه راست مسیحی برخوردار بوده است
تارنگاشت عدالت
تیم ییگر*
برگردان: ع. سهند
از موضوعاتی که راست افراطی برای تفرقه انداختن در دورن طبقه کارگر از آنها استفاده میکند میتوان به حقوق زنان، از آنجمله حق تصمیمگیری در تنظیم خانواده و تعیین تعداد فرزندان، تصمیمگیری آزاد و قانونی در جلوگیری از بارداری؛ مشارکت کامل و برابر در حیات اقتصادی و اجتماعی؛ حقوق همجنسگرایان در عرصه قوانین خانواده و دسترسی آنها به مزایای قانونی و درمانی اشاره کرد. این موضوعات غالباً در لفافه مذهبی مطرح میشوند، و در این زمینه دولت بوش از همکاری فعال رهبران راست مذهبی- به ویژه راست مسیحی برخوردار بوده است.
آنها در حمایت از سیاستهای روز خود به کتاب عهد عتیق استناد میکنند، که به موجب آن عبریان باستان همجنسگرایی را حرام اعلام کرده بودند. همان کتاب مقدس، خوردن برخی غذاها را حرام دانسته و حیوانات را به دو دسته «پاک» و «نجس» تقسیم کرده است، رباخواری را حرام دانسته، و بر رفتار صاحبان برده با بردههایشان مقرراتی وضع کرده است.
در قوانین عبریان باستان، احکامی مانند بخشش بدهی مقروضان پس از هفت سال، آزاد کردن زندانیان و بردگان، و بازگرداندن اراضی کشاورزی خانوادگی به صاحبان ورشکست شده آنها نیز به چشم میخورد.
راست مذهبی این احکام باستانی را از بستر تاریخی آن جدا میکند. به علاوه، آنها فقط آن دسته از احکامی که با اهدافشان همخوانی دارد را انتخاب میکنند. راست مذهبی نمیخواهد در باره لغو بدهیهای فقرا، یا انحلال نظام بانکی سرمایهداری که در اصل بر اخذ بهره قرار دارد، حرف بزند.
آنها نمیخواهند از آزاد کردن فقرا از زندانها- که بسیاری از آنها بخاطر شرایط اسفبار اقتصادی در زندان به سر میبرند- صحبت کنند؛ و مطمئناً آنها نمیخواهند در باره اشارات روشن کتاب عهد جدید به این نکته که در کلیسای مسیحی به مدت چندین سده نوعی از مالکیت همگانی وجود داشت، صحبت کنند.
اکثر نحلههای پروتستان بر این نظرند که باید به کتاب مقدس در بستر تاریخی آن، و با در نظر گرفتن خرد و علم نگریست. ما دیگر افراد را به جرم زنا سنگسار نمیکنیم. ما بردهداری را لغو کرده ایم. و اکثریت ما دیگر باور ندارد که خورشید، ماه و ستارگان بر دور زمین میگردند.
مذهبیون مترقی میگویند ایمان آنها اگر چه بر سنن تاریخی قرار دارد، اما یک چیز در حال تکامل است. آنها میگویند هسته سنن یهودی – مسیحی را داستان مبارزه عبریان برای عدالت اجتماعی و اقتصادی تشکیل میدهد.
انجیل یک کتاب واحد نیست و از مجموعهای از رسالات، پیشگوییها، و اشعار تشکیل میشود که طی قرون عمدتاً از طرف متفکران گمنام نوشته شده است. سرگذشت سلسلههای حاکم بر جامعه عبری و قوانین وضعشده در آن جامعه، و فتوحات نظامی قومی که باور داشت قدرت الهی به آنها مجوز تصرف اراضی دیگران را داده است، در انجیل جمع آمده است.
انجیل همچنین سرگذشت قومی را تعریف میکند که از بردگی رها شد، قومی که در زمانهای مختلف دغدغه ایجاد یک جامعه عادلانهتر بر روی زمین را در دل میپرورید، قومی که شناخت آن از خود و از آنچه خداوند از آنها انتظار داشت، در طول چندین هزار تاریخ دستخوش تغییر شد.
در کتاب مقدس ضد و نقیض گوییهای بسیاری وجود دارد. به عنوان مثال، در داستان لویتیکوس روابط همجنس گرایانه حرام اعلام میشود، اما در رساله اول ساموئل روابط جنسی دیوید (شاه آینده) با جاناتان محکوم نمیشود. به علاوه، اگر چه در دو کتاب عهد عتیق و عهد جدید به زنان به عنوان یک طبقه درجه دو در جامعه ماقبل فئودالی اشاره میشود، اما هسته آموزشهای عیسی مسیح را یک برابری رادیکال تشکیل میدهد.
داستانهای کتاب مقدس به کرات به این واقعیت اشاره دارند که مسیح در برابر مخالفت حواریون مرد، شماری از زنان را در حلقه نزدیکان خود داشت. روایت شده است که این گروه از زنان «نجس»، فاحشهها، زنان متعلق به اقلیتهای تحت ستم و گروههای اجتماعی «ناپاک» را در بر میگرفت. مسیح به وضوح قوانین طلاق روزگار خود – که به زنان به عنوان بخشی از داراییهای شوهران نگاه میکرد – را نقد میکند و میگوید در امر طلاق، زنان باید از حقوق مساوی با شوهرانشان برخوردار باشند.
ویژگی مذاهب و نهادهای مذهبی این است که در آنها همان نگرشهای محافظهکارانه و مترقی، ارتجاعی و رادیکال موجود در کل دیالکتیک تکامل اجتماعی را میتوان دید. همانطور که تاریخ جامعه انسانی تاریخ مبارزه طبقاتی است، همانطور هم مبارزه طبقاتی خود را نه فقط در عرصه تولید مادی- بلکه در حوزه فرهنگی که حیات مذهبی بخش عمده آن است- نیز نشان میدهد.
مذهبیون مترقی میگویند از سنن ایمانی آنها در زمانهایی برای ایجاد تمکین در برابر شاهان و امپراتورها، برای توجیه استثمار و بردگی ملتها، و سرکوب آزادی اندیشه و کنکاش علمی استفاده شده است. اما آنها میتوانند به نقش مذهب در لحظات کبیر تاریخ رهایی ملی و انسانی، به آزادسازی بردگان، به دور انداختن یوغ قدرت امپراتوریها، به درهم شکستن دیوارهای مصنوعی بین گروههای قومی، و به مبارزه برای عدالت اجتماعی و اقتصادی اشاره کنند. این عناصر در بسیاری از سنن ایمانی، از آنجمله در یهودیت، مسیحیت و اسلام دیده میشود.
اشتباه خواهد بود اگر تصور شود مبارزه علیه برنامه راست افراطی عمدتاً به مبارزه غیرمذهبیهای مترقی علیه مذهبیون محافظهکار محدود میشود. اکثریت افراد مذهبی، از آنجمله اکثریت پروتستانهایی که در سال ۲۰۰۴ به بوش رأی دادند، کل برنامه راست افراطی را تأیید نمیکنند.
بخش رو به رشدی از جمعیت مذهبی، در همه موضوعات و مسائل در سمت جنبش وسیع مردمی قرار دارد. مبارزه علیه راست مذهبی به نحو چشمگیری از طرف مرکز و چپ مذهبی پیش برده میشود. ما مارکسیستها باید درک کنیم که این مبارزه بخشی از کلیت مبارزات جنبش مردمی است. ما باید راههای پیوند زدن مبارزات گونهگون و پراکنده را پیدا کرده، و وحدت جنبش مردمی را – که برای آینده کشور ما و جهان اهمیت حیاتی دارد- تقویت کنیم.
* تیم ییگر، دبیر مالی و خزانه دار شعبه ۲۳۲۰ اتحادیه خودروسازان آمریکا