برجستهترین سازمانهای کارگری بینالمللی فعال در هائیتی، یعنی ICFTU, AFL-CIO, ILO, ORIT با آن سندیکاهای کارگری کار کرده و حمایت نمودند که برای سرنگونی دولتی که به طور دمکراتیک انتخاب شده بود، فعالیت میکردند. این سازمانها همچنین از محکوم کردن اخراجها و پیگردهای کارگران و سندیکالیستهای بخش دولتی از طرف دولت غیرقانونی کودتا سر باز زدند. کاسرتانو در پاسخ به سؤالاتی که پیرامون گوشهگیری بیطرفانه «مرکز همبستگی» نسبت به پیگردهای ناشی از کودتا میگوید: «ما بیانیههای عمومی صادر میکنیم. ما بیانیههای زیادی صادر میکنیم.» و در اشاره به پرسش پیرامون پیگردهای کارگری بعد از کودتا میگوید: «ما آن را بررسی نکرده ایم.»
برجستهترین سازمانهای کارگری بینالمللی فعال در هائیتی، یعنی ICFTU, AFL-CIO, ILO, ORIT با آن سندیکاهای کارگری کار کرده و حمایت نمودند که برای سرنگونی دولتی که به طور دمکراتیک انتخاب شده بود، فعالیت میکردند. این سازمانها همچنین از محکوم کردن اخراجها و پیگردهای کارگران و سندیکالیستهای بخش دولتی از طرف دولت غیرقانونی کودتا سر باز زدند. کاسرتانو در پاسخ به سؤالاتی که پیرامون گوشهگیری بیطرفانه «مرکز همبستگی» نسبت به پیگردهای ناشی از کودتا میگوید: «ما بیانیههای عمومی صادر میکنیم. ما بیانیههای زیادی صادر میکنیم.» و در اشاره به پرسش پیرامون پیگردهای کارگری بعد از کودتا میگوید: «ما آن را بررسی نکرده ایم.»
تارنگاشت عدالت
منبع: یادداشتهای کارگری (ژوئن ۲٠٠۶)
نوشته: جب اسپراگو
برگردان: ا. آذرنگ
عملکرد ICFTU, AFL-CIO, ILO, ORIT در هائیتی
در روز ۱۶ فوریه ۲۰۰۴، گروهی از مقامات سندیکایی خارجی وارد پورت- آو- پرنس(Port-au-Prince) پایتخت هائیتی شدند. در میان آنها ویکتور بائز(Victor Baez) دبیرکل «سازمان منطقهای برای آمریکا»(ORIT) ،
ماموناتا سیسه (Mamounata Cissé) معاون دبیرکل «کنفدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری آزاد» (ICFTU)، و رهبران سندیکایی از فرانسه، کانادا، گینه و «فدراسیون جهانی سندیکایی»(GUF) حضور داشتند. هدف این هیأت کمک به ۱۱ سندیکالیست «هماهنگی سندیکایی هائیتی» (CSH) بود که از طرف مقامات هائیتی متهم به فعالیت برای سرنگون کردن دولت شده بودند. همانگونه که کاتیا جیل (Katia Gil)، مسؤول هماهنگی برنامههای ORIT توضیح میدهد، این هیأت کارگری پوشش بینالمللی داشت: «ما برای ملاقات با آنها به زندان رفتیم. ما با نمایندگان روزنامهها و مطبوعات بسیاری، خبرگزاریهای محلی و بینالمللی به زندان رفتیم»۱
تنها سیزده روز بعد از ورود آنها، در روز ۲۹ فوریه ۲۰۰۴، دولت مردمی و منتحب لاوالاس (Lavalas) سرنگون شد و ژان- برتراند آریستید (Jean-Bertrand Aristide) رییسجمهور هائیتی پس از آنکه با هواپیما به آفریقا فرستاده شد، اعلام کرد که تفنگداران آمریکا او را ربوده و با زور سوار هواپیما کرده بودند. یک دولت موقت، متشکل از نخبگان دستچین شده از میان مخالفان سیاسی دولت آریستید، برخوردار از حمایت آمریکا، فرانسه و کانادا فوراً سر کار گذاشته شد. بقول ایزابل مکدونالد (Isabel Macdonald) روزنامهنگار کانادایی که با کارگران اخراج شده [بعد از کودتا] مصاحبه کرده بود، مینویسد: «در پی کودتا، بیش از ۱۲ هزار کارگر بخش عمومی، که در زمان دولت آریستید استخدام شده بودند، بدون پرداخت غرامت درجا اخراج شدند.»۲ آسوشیتدپرس در روز ۱۲ مه ۲۰۰۴ گزارش داد که «شرکت مخابرات هائیتی» (TELECO)، شرکت تلفن که ۹۰ درصد آن متعلق به دولت بود، اعلام کرده است قصد دارد ۲۰۰۰ نفر، یعنی نیمی از نیروی کار خود را اخراج کند.» در مه ۲۰۰۴ گزارش تحقیقی یک هیأت کارگری- مذهبی اعزام شده از طرف «شورای کار سانفرانسیسکو» به هائیتی از شکار هواداران دولت پیشین خبر داد و به گزارشهایی از «فدراسیون کارگران حمل و نقل عمومی هائیتی»(FTPH) اشاره کرد که براساس آن «بیش از ۱۰۰ اتوبوس متعلق به تعاونی آن اتحادیه مورد حمله قرار گرفته اند.»۳ ساشا کریمر (Sasha Kramer) یک دانشجوی مقطع دکترا که به هائیتی سفر کرد از اتوبوسهای درهم شکسته شده عکس گرفته است. کارگران بخش عمومی و فعالین سندیکایی مانند معلمان، کارگران بارانداز، رانندگان اتوبوس در سراسر هائیتی هدف تهدید به مرگ و گنجاندن خودسرانه نامشان در لیست افراد «تحت پیگرد» قرار گرفته اند. با شمار ناگفتهای از قربانیان و زندانیان سیاسی طی کودتا و در طول بیست و شش ماه پس از سر کار آمدن دولت موقت انتصابی، شمار بسیاری از سازمانهای حقوق بشر از وجود خشونت و آزار دولتی خبر دادند (مه ۲۰۰۴ تا مه ۲۰۰۶). در طول چندین هفته پیش از کودتای ۲۰۰۴، شرکتها و سازمانهای وابسته به مخالفان دولت دست به یک اعتصاب زدند که طی آن بانکها، ایستگاههای پمپ بنزین، فروشگاهها و مغازههای ویژه، درهای خود را بستند در حالی که بازارهای فقرا باز مانده و به کار خود ادامه داند.۴ دوکلوس بنیسوی(Duclos Benissoit) یکی از بنیانگذاران «فدراسیون حمل و نقل هائیتی» (Haiti Transportation Federation) که هماکنون در نیویورک در تبعید به سر میبرد، از تجربیات خود در جریان کودتای ۲۰۰۴ چنین میگوید: «آنهایی که سرشان را بالا میکردند، مقاومتکنندگان معترض به کودتا، اول هدف قرار میگرفتند. من یکی از این افراد بودم. من مخالف هر نوع «اعتصاب» که رؤسا راه بیاندازند بودم. من به مصرفکنندگان و دیگران میگفتم که «اعتصاباتی» را که از سوی کارگران اعلام نشده نادیده بگیرند. تجار بزرگ و نیروهای امنیتی از این حرفها خوششان نمیآمد.»۵
بنا به گزارش کاتیا جیل، هیأت نمایندگی ICFTU در فوریه ۲۰۰۴ درست قبل از برکنار کردن آریستید «با افراد بسیاری دیدار و گفت و گو کرد، اما البته همه آنها از مخالفان دولت بودند.» کنفدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری آزاد(ICTFU) که مدعی داشتن ۱۵۷ میلیون عضو در ۱۴۸ کشور است، نقش مهمی در تحقیق تخلفهای کارگری در سراسر جهان و جلب توجه به آنها بازی میکند، اما از کودتای ۲۰۰۴ تاکنون،ICTFU حتا یک اعلامیه در محکومیت سرکوب کارگری عظیم در هائیتی صادر نکرده است. سازمان منطقهای آن برای آمریکای لاتین Organización Regional Interamericana de Trabajadores –ORIT که مقر آن در برزیل است نیز تاکنون ساکت مانده است. بنا به گفته ویکتور بائز، «هماهنگی سندیکایی هائیتی»، سازمان برادر ICTFU-ORIT در آن کشور، یکی از ۱۸۴ گروهی بود که از انتصاب دولت موقت کودتایی حمایت کرد.۶ فریتز چارلز ( Fritz Charles) دبیرکل «هماهنگی کارگری هائیتی» که سازمان او عمدتاً از سندیکاها و سازمانهای کارگری ضد- لاوالاس تشکیل میشد، سازمانهایی که به وسیله دوالیه (Duvalier) و سازمان آمریکا ساخته «فدراسیون کارگران متشکل در سندیکا» Fédération des Ouvriers Syndiqués (FOS)به راه انداخته شد میگوید: «ما به گروه ۱۸۴ پابندیم، زیرا که این یک سازمان فراگیر جامعه مدنی است که خواهان میثاق اجتماعی است و ما میخواهیم نقش خود را بازی کنیم، ما همچنین میخواهیم از خواستهای کنونی در برنامه سندیکایی خود حمایت کنیم.»۷ گروه ۱۸۴ هائیتی، سازمانی است متشکل «سازمانهای غیردولتی»، نخبگان تجاری، و گروههای حقوق بشری که بودجه آنها از خارج تأمین میشود. گروه ۱۸۴، سازمان جامعه مدنی اصلی بود که در آشوبگری برای سرنگون کردن دولت منتخب هائیتی نقش اصلی بازی کرد و ریاست آن را آندره آپید (Andre Apaid) یکی از بدنامترین صاحبان بیگارگاههای آن کشور به عهده دارد.۸
پولهای برنامه «ارتقا دمکراسی» از طریق آژانسهای آمریکایی، کانادایی و اروپایی تقریباً به طور انحصاری در اختیار گروهها و سازمانهای مخالف دولت هائیتی قرار گرفت. در مواردی، فعالیت این آژانسها شکل ایجاد اپوزیسیون سیاسی به خود گرفت- بسیاری در گروه ۱۸۴ از این دست بودند- در موارد دیگر، به طور مشخص از بازیگران و رهبرانی که مخالف سرسخت دولت هائیتی بودند، پشتیبانی و حمایت مالی میشد. فابیولا کوردو (Fabiola Cordove) یکی از برنامهریزان در «موقوفه ملی برای دمکراسی» (National Endowment for Democracy-NED) در واشنگتن، که به گروههای گوناگون وابسته به اپوزیسیون پول میدهد، به این نکته اشاره میکند که «آریستید حقیقتاً ۷۰ درصد از حمایت مردمی را با خود داشت و ۱۲۰ حزب دیگر ۳۰ درصد حمایت مردمی را به ۱۲۰ راه مختلف بین خود تقسیم کرده بودند، از اینرو برای اپوزیسیون امکان رقابت با آن وجود نداشت.»9
در حالی که دولتها و نهادهای مالی خارجی قویاً از نخبگان اپوزیسیون حمایت میکردند، رسانههای محلی و خارجی نیز به حمایت از آنها پرداختند. مانند تحریکات رسانهای در جریان کودتای نظامی ۲۰۰۲ در ونزوئلا، رسانههای هائیتی که عمدتاً به نخبگان وابسته به اپوزیسیون تعلق داشت، از پخش تظاهرات هوادار دولت امتناع میکردند. در عوض، آنها بخش زیادی از ساعات خود را به راهپیماییهای بسیار کوچکتر اپوزیسیون اختصاص میداند، راهپیماییهایی که به گفته یک ناظر«کاروانی از ب. ام. و-های پر زرق و برق و مرسدس بنزهای مربع شکل بزرگ بودند»۱۰ که در خیابانها به راه میافتادند.
تا اوایل ۲۰۰۴، دولت هائیتی تضعیف شده بود و تودههای فقیر هوادار آن و همچنین اپوزیسیون آن به طور فزایندهای احساس میکردند تحت حمله قرار دارند. طی ماهها و هفتههای قبل از ورود هیأت کارگری بزرگ ICFTU، در نتیجه حملات شورشیان به هائیتی- متشکل از گروههای نظامی منحل شده، مستقر در جمهوری دومنیکن و با استفاد از خودروهای بزرگ و هواپیما- هرج و مرج برقرار شد. همین شورشیان، سالها دست به عملیات خشونتبار در داخل هائیتی زده و پلیس، مقامات دولتی و غیرنظامیان را به قتل میرسانند و موجب خشونت و انتقامجویی متقابل میشدند. حتا ماهها قبل از آغاز ریاست جمهوری آریستید در فوریه ۲۰۰۱، پورت- آو- پرنس چندین با در پی بمبگذاریهای مشکوک، تکان خورد. مقامات سازمان دولتهای آمریکایی اذعان دارند که هیچگاه برای تحقیق درباره شورشیان یا وارد کردن فشار به جمهری دومنیکن برای ریشهکن کردن آنها، کاری نکردند. در پی سیاست اختناق اقتصادی دولت بوش در هائیتی و تحریم اقتصادی دولت آن از سال ۲۰۰۰ و به علت داشتن یک نیروی پلیس کوچک و غیرمجهز، مشکلات دولت هائیتی افزایش یافت. «هماهنگی سندیکایی هائیتی»، مانند دیگر گروههای اپوزیسیون وابسته به گروه ۱۸۴، چیزی داشت که دولت هائیتی از آن برخوردار نبود: کمک خارجی.
فریتز چارلز توضیح میدهد که «هماهنگی سندیکایی هائیتی» از ORIT و سازمان جهانی کار (ILO) – که اگر چه به مثابه یک سازمان کارگری نگریسته میشود، اما در حقیقت یک نهاد سهجانبهگرای سازمان ملل است که نهادهای سندیکایی، سازمانهای کارفرمایی و دولتها را گردهم میآورد- کمک، پشتیبانی و کامپیوتر دریافت کرد.۱۱ کاتیا جیل عضو ORIT روشن میکند: «از سال ۲۰۰۰ به این سو، ما از صندوق همبستگی جهانی و ICFTU برای کمک به برنامههای آموزشی سندیکایی، سازماندهی کارگران در هائیتی، حمایت میشدیم… ما به تشکیل «هماهنگی سندیکایی هائیتی» کمک و بخشی از پشتیبانی زیرساختاری «هماهنگی سندیکایی هائیتی» را تأمین کردیم، برای آنکه محلی ایجاد کنیم که کارگران هائیتی [منظور هماهنگی سندیکایی هائیتی است] بتوانند در آن، روند کار خود را برنامهریزی کرده و اداره نمایند.»۱۲ کنفدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری آزاد، همچنان مقدار اعلام نشدهای کمک مالی به برنامههای «هماهنگی سندیکایی هائیتی» اختصاص میدهد.
چارلز همچنین به تأمین مالی شش سمینار برای «هماهنگی سندیکایی هائیتی» از سوی سازمان جهانی کار اشاره میکند که از طرف آندره لافونته ژوزف (Andre Lafontant Joseph) دبیرکل اتحادیه معلمان مدارس خصوصی هائیتی برگزار شد.۱۳ آندره لافونته ژوزف نویسنده یک گزارش پژوهشی عمده درباره جنبش کارگری هائیتی است، که بودجه آن را سازمان جهانی کار تأمین کرد۱۴، اتحادیه او یعنی «کنفدراسیون ملی معلمان هائیتی» ( the Confédération Nationale des Educateurs d'Haiti- CNEH) پس از کودتا، نقش هدایت کنندهای در فعالیت علیه معلمان مدارس دولتی در شمال هائیتی بازی کرد.۱۵ براساس این تحقیق «ORIT و دیگران بیش از پانزده سازمان را تشویق کردند تا هماهنگی سندیکایی هائیتی را تشکیل دهند.»۱۶
بنا به گفته آنا جیمنز (Ana Jimenez) از دفتر ILO در سن خوزه «سازمان جهانی کار، همکاری فنی را ارایه کرد… برنامهای که هدف آن مستحکم کردن جنبش سندیکایی هائیتی، به ویژه تقویت «هماهنگی سندیکایی هائیتی» بود. این برنامه در چارچوب بودجه عادی دفتر… که بیشتر از ۷۰ هزار دلار نیست، انجام میشود»۱۷ در حال حاضر، سازمان جهانی کار دو پروژه در هائیتی دارد، یک پروژه در گوناییوز (Gonaives) به ارزش ۴۱۳ هزار دلار (که بخشاً از طرف برنامه توسعه سازمان ملل تأمین میشود) و یک پروژه در عرصه کار خردسالان، به ارزش ۳۸۲۳۷۴ دلار که از طرف دولت کانادا تأمین شده است.۱۸ «فدراسیون آمریکایی کار و کنگره سازمانهای صنعتی»(AFL-CIO) از نزدیک با سازمان جهانی کار، همکاری میکنند و همانطور که هاری جی. کامبریس (Harry G. Kamberis) مشاور ارشد «مرکز همبستگی» وابسته به AFL-CIO میگوید: «ما از طریق نمایندگانمان در سازمان جهانی کار از آنچه ILO سعی میکرد در هائیتی انجام دهد، حمایت کردیم.»۱۹
کوین اسکرت (Kevin Skerrett) پژوهشگر «سندیکای کارکنان بخش عمومی کانادا» (CUPE) که پیش از این به عنوان نماینده کارگران کانادا از هائیتی دیدار کرد میگوید: «کمترین دلیلی وجود ندارد که نشان دهد «هماهنگی سندیکایی هائیتی» در واقع به عنوان یک سندیکا فعالیت میکند. من هیچ گزارشی ندیده ام که نشان دهد آنها درگیر مذاکره گروهی بوده باشند، یا حتا برای تصمیم گیری دمکراتیک در باره سیاستهای خود، جلسات دمکراتیکی از سندیکاهای وابسته تشکیل دهند. شماری از سندیکالیستهایی که من با آنها در هائیتی و بعد از کودتا در تبعید صحبت کردم، میگویند «هماهنگی سندیکایی هائیتی» در اواخر دهه ۱۹۹۰ با دخالت همهجانبه آژانسهای آمریکایی و خارجی تشکیل شد. در حالی که آن به عنوان نوعی گروه «هوادار» کارگران هائیتی عمل میکند، ولی هیچگاه چیزی بیشتر از یک گروه کوچک مخالف دولتهای پریوال (Preval) و آریستید نبود.»۲۰ کافی است گفته شود که «هماهنگی سندیکایی هائیتی» تحت رهبری فریتز چارلز به ابزار اصلی برای متشکل کردن رهبران کارگری به سمت پلاتفرم گروه ۱۸۴ تبدیل شد.
در این فاصله «کنگره کار کانادا» (Canadian Labor Congress)در حالی که نقش کانادا را در مشروعیت بخشیدن به کودتای ۲۰۰۴ علیه دولتی که به طور دمکراتیک انتخاب شده بود، محکوم کرد۲۱، اما در تحقیق پیرامون اخراجها و پیگردهای گسترده کارگران بخش دولتی بعد از کودتا هائیتی، کوتاهی کرد. در آوریل ۲۰۰۴، بیانیه «کنگره کار کانادا» خود را به «دیدهبانی» وضعیت حقوق بشر و حقوق کارگران طی ماههای آینده در هائیتی متعهد نمود، چیزی که هرگز انجام نشد.۲۲
کنفدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری آزاد، طی یک سالی که به کودتا انجامید، از بروکسل نقش فعالی بازی کرد: گزارشهایی را که شدیداً تحت تأثیر نخبگان مخالف دولت بود، در درون جنبش کارگری اروپا و تا حدی در درون جنبش کارگری آمریکا پخش کرد، گرچه این گزارشها اطلاعاتی از برخی اختلافات کارگری به دست میدادند، اما پر از اتهامات بیاساس بودند. به عنوان مثال، نسبت دادن قتل دو فعال کارگری در منطقه روستایی گواسیمال، نزدیک شهر سنت رافائل در شمال شرقی کشور در ۲۰۰۲ به دولت آریستید، که در واقع (بنا به گزارش روزنامهای که گزارشگر آن یک چشم خود را به خاطر آن نوشته از دست داد) قتل آن دو فعال کارگری به دست مباشران زمینداران محلی صورت گرفت و نه آنطور که یکی از مخالفان آریستید اخیراً ادعا کرد از طرف «هواداران دولت.»۲۳ یکی از کارکنان مرکز همبستگی AFL-CIO تحت تأثیر پژواک اینگونه اتهامات اخیراً این ادعای بیپایه را مطرح کرد که «آریستید از یک هلیکوپتر که بر فراز منطقه «گواسیمال» در حال پرواز بود، بر روی کارگران شلیک کرد.»۲۴
در حالی که شرایط کار به شدت نامناسب بود و فساد وجود داشت، و سیاست بیثباتی از خارج اقتصاد هائیتی را در برگرفته بود، دولت آریستید گامهایی به سمت کمک به کار برداشت. در سال ۲۰۰۳، حداقل دستمزد از ۳۶ گوردس به ۷۰ گوردس (Gourdes) در روز افزایش یافت؛ حق متشکل کردن کارگران در منطقه آزاد تجاری از طریق مذاکره به دست آمد؛ بخشی از قانون کار مربوط به کار خردسالان رد شد؛ و قانون منع قاچاق انسان به تصویب رسید؛ یک واحد ۲۰ نفره برای کنترل مواردی که ظن قاچاق انسان وجود داشت، در مرز ایجاد شد؛ و گامهایی برای گسترش دسترسی به آموزش برداشته شد؛ به عنوان مثال، یارانهای برابر ۷۰ درصد هزینه لوازم تحصیلی تعیین شد و از خانوادههایی که کودکان خردسال را استخدام میکنند خواسته شد در ساعات مدرسه آنها را برای تحصیل آزاد بگذارند. دومین دولت آریستید (۲۰۰۴-۲۰۰۰) نیز از خصوصیسازی صنایع بخش عمومی که مورد درخواست صندوق بینالمللی پول بود، امتناع کرد. در پی کودتا، بسیاری از اصلاحات کارگری معوق شد و بسیاری از کارفرمایان به حداقل دستمزد قبلی بازگشتند.
ILO، ICFTU، و ORIT تنها سازمانهای کارگری نبودند که از مخالفان دولت آریستید حمایت کردند و بعد از سرنگونی دولت او، سرکوب کارگران بخش دولتی را نادیده گرفتند. در اول مارس ۲۰۰۴، AFL-CIO تنها بیانیه خود در ارتباط با سرنگونی دمکراسی در هائیتی را منتشر کرد و گفت: «شرایط بحرانی در هائیتی نشان دهنده شکست سیاست خارجی آمریکا است.»۲۵ چند هفته بعد، AFL-CIO و شعبه آن یعنی مرکز همبستگی (مرکز آمریکایی برای همبستگی بینالمللی کار American Center for International Labor Solidarity) مذاکره با یک سازمان کارگری ضد- لووالاس بنام «باتایی اورییه» (Batay Ouvriye) که در تحریکات برای «اخراج دولت آریستید از کشور» بسیار فعال بود، وارد مذاکره شد.۲۶ تا اواسط سال ۲۰۰۵، مرکز همبستگی بودجه دو پروژه همکاری با «باتایی اورییه» را از دولت آمریکا دریافت کرد. پروژه اول به ارزش ۳۵۰ هزار دلار در ماه مه ۲۰۰۵ از طرف «بخش حقوق بشر و کار» وزارت امورخارجه آمریکا؛ و پروژه دوم به مبلغ ۹۹ ۹۶۵ هزار دلار در سپتامبر ۲۰۰۵، از طرف «موقوفه ملی برای دمکراسی» که بودجه خود آن بخشاً از طرف وزارت امورخارجه آمریکا میآید، تأمین شد.۲۷ تریسا کاسرتانو (Teresa Casertano) سرپرست «مرکز همبستگی» در منطقه آمریکا که مدیریت این پروژهها را به عهده دارد گفت:«آنچه ما ارایه دادیم یک خدمت آموزشی است برای تعلیم آنها، برای درمیان گذاشتن دانش و مهارتهای سازماندهی سندیکایی… اعضای سازمان دهنده، اعضای جدید را در زمینه مذاکرات دستهجمعی، اجرای قراردادها و سرپرستی کارگاهها آموزش میدهند.»۲۸
مرکز همبستگی، به عنوان بخشی از تعهدات خود مؤظف است هر سه ماه یکبار گزارشی از وضعیت این پروژهها را به تأمین کنندگان بودجه آنها یعنی وزارت امورخارجه آمریکا و «موقوفه ملی برای دمکراسی» تسلیم کند. کاسرتانو توضیح میدهد: «ما پیشنهاد خود را تسلیم کردیم. یک شکل بسیار متداول شامل اهداف، فعالیتها و رویههای ارزیابی… بر این اساس، موافقتنامه اعطای بودجه تنظیم شد و وزارت امورخارجه پول لازم برای آن فعالیتها را توزیع کرد… موافقتنامه مشخصاً یک شرط گزارشدهی سه ماهه دارد… ما آن را مینویسیم و به عنوان گزارش سه ماه، تسلیم میکنیم.» کاسرتانو میگوید در مورد این پروژه مشخص با «باتایی اورییه»، وزارت امورخارجه آمریکا خواهان تمدید برنامه شد. «آنها از ما خواستند با استفاده از همان مقدار پول برنامه را از یک سال به ۱۸ ماه گسترش دهیم و ما هم پذیرفتیم.» کامبریس همکاری بین وزارت امورخارجه آمریکا و «مرکز همبستگی»AFL-CIO را بیشتر توضیح میدهد: «وزارت امورخارجه هر سال یک کنفرانس برای مسؤولان کارگری برگزار میکند و از ما دعوت میکند در آن شرکت و سخنرانی کنیم و به علاوه هر وقت آنها برنامه آموزش مسؤولان کارگری داشته باشند، آنها را برای صحبت با ما میفرستند. ما برنامههای خودمان را میریزیم و اجرا میکنیم. اما با وزارت امورخارجه صحبت میکنیم. ما اطلاعات مبادله میکنیم و به آنها در تهیه گزارشهای سالانهشان ییرامون حقوق کارگری و حقوق بشر کمک میکنیم.»
کامبریس ادعا میکند که فعالیتهای امروزه «مرکز همبستگی» با فعالیتهای آن در دوران جنگ سرد متفاوت است. «از پایان جنگ سرد، جنبش جهانی سندیکایی کمتر ایدئولوژیک است. آنچه شما در هائیتی میبینید [حمایت از سازمانهای کارگری اپوزیسیون] فقط تصادفی است… ما از تلاشهای کارگران برای متشکل شدن حمایت میکنیم. به عنوان مثال، ما با بانک جهانی برای ایجاد شرایط حقوق کار همکاری میکنیم… من میگویم همکاری با «باتایی اورییه» به پیشبرد منافع استراتژیک آمریکا کمک میکند، به این دلیل که به پیشبرد آزادی انجمن که یکی از اهداف دولت آمریکا است و به کارگران فرصت میدهد آزادانه متشکل شوند.» در ارتباط با فعالیتهای گذشته «مرکز همبستگی» که در زمان جنگ سرد زیر نام «بنیاد آمریکایی برای توسعه آزاد کار» ( American Institute for Free Labor Development) فعالیت میکرد و حمایت آن از سندیکاهایی که پلیس مخفی دوالیه در دهه ۱۹۸۰ تأسیس کرده بود، کامبرتس میافزاید: «ما در زمان دوالیه برنامههایی داشتیم که به همین موضوع میپرداخت: استثمار کارگران بدون توجه به اینکه هوادار یا مخالف دوالیه بودند. آن موضوعی نبود که به ما مربوط شود.»۲۹
در حالی که ایالات متحده، کانادا، و فرانسه نقش اساسی در سرنگونی دولت آریستید ایفا کردند، آنهایی که با هائیتی رابطه نزدیک داشتند- مانند «جامعه و بازار مشترک کارائیب»، اتحادیه آفریقا- از به رسمیت شناختن دولت موقتی که به جای آن گذاشته شده بود، خودداری کردند. سندیکاهایی مانند «سندیکای کارگران نفت» (OWTU) ترینیداد و توباگو و کارائیب علیه کودتا موضع گرفتند. در اول مارس ۲۰۰۴، یک روز بعد از کودتا، ارول مک لئود (Errol McLeod) مسؤول OWTU ضمن محکوم کردن نقش اشغالگران در هائیتی گفت: «اینکه آمریکا، فرانسه و کانادا تعیین کنند پرزیدنت آریستید "برای حکومت بیکفایت است" کاملاً نامشروع بود.»۳۰ سندیکاها و سازمانهای کارگری بسیاری هستند که به جنبش اپوزیسیون سیاسی نپیوستند، و این چهار نهاد (ICFTU,AFL-CIO,ILO,ORIT) هم کمترین کمکی به هیچکدام از آنها ندادند. این چهار نهاد فعالیت خود را به هزینه کارگران و با همدستی سیاست خارجی دولت بوش، در حمایت از مداخله سیاسی گروههایی که برای برکناری غیردمکراتیک دولت در کشورهای مشخصی (مانند هائیتی و ونزوئلا) کار میکنند، ادامه میدهند.
چشم بستن بر روی تجاوزات عمده دولت موقت را بخشاً با منافع گستردهای که سازمانهای جهانی کار در شرکت در کودتا و کارزار بیثباتسازی داشتند، میتوان توضیح داد. احزاب سیاسی اروپای غربی (مانند حزب سوسیال دمکرات آلمان) که ارتباطات مستحکمی با اتحادیههای کارگری بانفوذ خود دارند، به طور مستمر در هائیتی از احزاب سیاسی مخالف دولت لاوالاس مانند «حزب مردم رزمنده» (L’Organistation de Peuple en Lutte -OPL) یکی از حامیان اقدامات سختگیرانه پیشنهادی صندوق بینالمللی پول، حمایت کرده اند.۳۱
در حالی که اکثریت مردم «کرییو زبان» (Kreyol) هائیتی در شرایط وحشتناک بخور و نمیر زندگی میکنند، فرانسوی زبانان متحد با اپوزیسیون، که بسیاری از آنها در اروپا تحصیل کرده اند، متمایل به ایجاد روابط درازمدت با نهادهای خارجی مستعد در مخالفت با دمکراسی مردمی- یا به اصطلاح «پوپولیسم رادیکال»- بودند. ICFTU در ۲۳ نوامبر ۲۰۰۰، یعنی دو ماه پیش از تحلیف آریستید، بیانیهای با عنوان «بازگشت به دیکتاتوری؟» منتشر کرد که به شدت بر منابع «حزب مردم رزمنده» تکیه کرده بود و بزرگترین حزب سیاسی هائیتی، یعنی حزب لاوالاس را «بسیار ترسناک» توصیف میکرد.۳۲ یکی دیگر از بولتنهای بسیار جانبدارانه ICFTU در مه ۲۰۰۱ شامل نقل قولهایی از «ساو رپیر اتیین» (Sauver Pierre Etienne)، ژرارد پیر (Gerard Pierre) و پال دنیس (paul Dennis) رهبران «حزب مردم رزمنده» و اوانس پال (Evans Paul) یکی از رهبران «همگرایی» بود، بدون آنکه به وابستگی آنها به دولتها و آژانسهای خارجی اشاره کند.۳۳
«کنفدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری آزاد» در مقایسه با موضع شدیداً انتقادی خود علیه دولت دوم آریستید (۲۰۰۴-۲۰۰۱)، حتا یک بولتن که کودتا و تجاوز به حقوق کارگری کارگران بخش دولتی و سندیکالیستهای هوادار دولت سرنگون شده را محکوم کرده باشد، منتشر نکرده است. دومینیک اسر (Dominique Esser)، یک فعال حقوق بشر ساکن نیویورک، میگوید: «اگر سرکوب کارگری برای عناصری از جامعه اتفاق بیافتد که مورد حمایت احزاب ثروتمند با درهمتنیدگی گسترده با سنگین وزنهای سندیکایی بینالمللی نباشند، موضوع چندان مهمی نیست.»۳۴
برجستهترین سازمانهای کارگری بینالمللی فعال در هائیتی، یعنی ICFTU, AFL-CIO, ILO, ORIT با آن سندیکاهای کارگری کار کرده و حمایت نمودند که برای سرنگونی دولتی که به طور دمکراتیک انتخاب شده بود، فعالیت میکردند. این سازمانها همچنین از محکوم کردن اخراجها و پیگردهای کارگران و سندیکالیستهای بخش دولتی از طرف دولت غیرقانونی کودتا سر باز زدند. کاسرتانو در پاسخ به سؤالاتی که پیرامون گوشهگیری بیطرفانه «مرکز همبستگی» نسبت به پیگردهای ناشی از کودتا میگوید: «ما بیانیههای عمومی صادر میکنیم. ما بیانیههای زیادی صادر میکنیم.» و در اشاره به پرسش پیرامون پیگردهای کارگری بعد از کودتا میگوید: «ما آن را بررسی نکرده ایم.»
***
پینویسها:
1- مصاحبه تلفنی، انجام شده در ۶ مارس ۲۰۰۶.
۲- نگاه کنید به: http://www.haitiaction.net/News/HIP/12_17_5/12_17_5.html و همچنین گوش کنید به مصاحبه با ایزابل مک دونالد در: http://www.wakeupwithcoop.org .
۳- نگاه کنید به: http://dominionpaper.ca/weblog/2004/05/statement_on_the_current_situation_of_workers_ the_labor_movement_and_human_rights_in_haiti_.html
۴- «تجار بزرگ هائیتی کرکرهها را پایین میکشند، در حالی که مغازههای کوچک باز میمانند»
http://www.hatford-hwp.com/archives/43a/626.html
۵- «همگام در مبارزه مشترک: مصاحبهای با بنیسویت دوکلوس، رهبر کارگری هائیتی» http://www.sfbayview.com/030106/journeying030106.shtml
۶- http://cioslorit.org/detalle.php?item=948&leng=es
۷- ترجمه شده از«هماهنگی سندیکایی هائیتی: گزارشی در باره فعالیتهایCSH ، هائیتی ۲۰۰۳-۲۰۰۲»، ۱۰ ژانویه ۲۰۰۳. http://cioslorit.org/detalle.php?item=616&leng=es . بنا به گزارش اجلاس ۹۲ سازمان جهانی کار، ژنو، ۲۰۰۴ «هماهنگی سندیکایی هائیتی، سازمانهای کارگری زیر را در یکجا گرد آورده است: Fédération des ouvriers syndiqués (FOS), Confédération nationale des éducateurs haïtiens (CNEH), Confédération des ouvriers et des travailleurs haïtiens (KOTA), Corps national des enseignants haïtiens (CONEH), Syndicat national des travailleurs de la presse (SNTPH), Confédération indépendante des syndicats nationaux (CISN), Réseau national des femmes (RENAFANM), Rassemblement des petits planteurs (RASPA), Confédération générale des travailleurs (CGT), Groupe d’initiative des enseignants de lycée (GIEL), Mouvement des paysans haïtiens (MOPA), Centrale autonome des travailleurs haïtiens (CATH), Syndicat des chauffeurs coopérants fédérés (SCCF).
http://www.ilo.org/public/english/standards/relm/ilc/ilc92/pdf/pr-6c.pdf
۸- مقاله خوسودفسکی «بیثبات کردن هائیتی» توضیح میدهد که اندره آپایید «صاحب صنایع آلفا، یکی از بزرگترین خط نقالههای صادراتی متکی بر کار ارزان است که در زمان دوالیه ایجاد شد. بیگارگاههای او برای شماری از شرکتهای آمریکایی، مانند Sperry/Unisys,IBM, Remington, Honeywell محصولات نساجی تولید کرده و محصولات برقی مونتاژ میکنند. آپایید با ۴۰۰۰ کارگر بزرگترین کارفرمای صنعتی در هائیتی است. کارخانههای او دستمزدی برابر ۶۸ سنت در روز میپردازند (میامی تایمز، ۲۶ فوریه ۲۰۰۴ ). حداقل دستمزد در حال حاضر ۱.۵۰ دلار در روز است.»
http://www.globalresearch.ca/articles/CHO402D.html
۹- «اسناد غیرمحرمانه شده: موقوفه ملی برای دمکراسی، سال مالی ۲۰۰۵»، نارکو نیور.
, http://narcosphere.narconews.com/story/2006/2/15/205828/741
۱۰- رقم شماره ۲۷۹۳۴ ثبت شده به وسیله کوربت. نگاه کنید به:
http://www.webster.edu/~corbetre/haiti/haiti.html
۱۱- http://www.ilo.org/public/english/standards/norm/sources/mne.htm
۱۲- ایمیل، ۱۷ مارس ۲۰۰۶.
۱۳- http://cioslorit.org/detalle.php?item=616&leng=es
۱۴- جنبش سندیکایی هائیتی، نوشته آندره لافونته ژوزف، ۲۰۰۳.
۱۵- «پیشنهادات: حمایت محلی از حقوق بشر در هائیتی»
http://www.hurah.revolt.org/Hurah/Fundraising/proposal.htm
۱۶- جنبش سندیکایی هائیتی، نوشته آندره لافونته ژوزف، صفحه ۵۳.
http://www.oit.or.cr/mdtsanjo/actrav/pdf/haiti/haiti.pdf
۱۷- متن ایمیلهای سازمان جهانی کار که نویسنده در اختیار دارد.
۱۸- همانجا.
۱۹- مصاحبه کامبریس، فوریه ۲۰۰۶. وی از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۴ سرپرستی مرکز همبستگیAFL-CIO را به عهده داشت، و از آن به بعد سمت مشاور ارشد آن را عهدهدار است. باربارا شایلور در سال ۲۰۰۴ به عنوان سرپرست مرکز همبستگی، جای کامبریس را اشغال کرد. برای یک تحلیل تازه از سیاست خارجی AFL-CIO نگاه کنید به «امپریالیسم کارگری کاهش یافته: سیاست خارجی AFL-CIO از ۱۹۹۵ تاکنون» در مانتلی ریویو، مه ۲۰۰۵، ۲. ۳۶-۲۳ و در نشانی زیر: http://www.monthlyreview.org/0505scipes.htm
۲۰- بحث انجام شده در فوریه ۲۰۰۶.
۲۱- نگاه کنید به سخنرانی ماری کلارک واکر، معاون اجرایی «کنگره کار کانادا»: http://canadianlabour.ca/index.php/Marie_Clarke_Walker/Canadian_Peace_Alliance
۲۲- نگاه کنید به:
http://canadianlabour.ca/index.php/Haiti/CLC_Statement_on_Hai
۲۳- «زمان حمایت از هائیتی است»، ۲۵ آوریل ۲۰۰۶: http://www.henryjacksonsociety.org.uk/ . و همچنین نگاه کنید به:
http://www.haitiprogres.com/2002/sm020605/eng06-05.html که توضیح میدهد «اوباش زمینداران یک زوج دهقان را که عضو هیأت نماینگی سنت میشل بودند، با قمه کشتند و جسدشان را دفن کردند.»
۲۴- یادداشتهای گفت و گو با سازمانده کشوری مرکز همبستگی در هائیتی (دسامبر ۲۰۰۵، سان فرانسیسکو) که در اختیار نویسنده است. همچنین نگاه کنید به:
http://www.quixote.org/hr/news/haitireport/7-12-2002.php
۲۵- نگاه کنید به:
http://www.aflcio.org/aboutus/thisistheaflcio/ecouncil/ec03112004o.cfm
۲۶- نگاه کنید به مقاله قبلی من «دم خروس باتایی اورییه، Znet :
http://www.zmag.org/content/showarticle.cfm?ItemID=9505
و همچنین به «حمایت از آپوزیسیون چپ لاوالاس» در:MR Zine http://mrzine.monthlyreview.org/sprague211105.html
۲۷- هنری کامبریس، تریسا کارسرتانو و باربارا شایلور طی یک مصاحبه تلفنی که در فوریه ۲۰۰۶ انجام شد، به این اذعان کردند. متن مصاحبه در اختیار نویسنده است. همچنین نگاه کنید به بودجه طرحهای«موقوفه ملی برای دمکراسی» برای سال مالی ۲۰۰۵ در:
http://inthenameofdemocracy.org/en/node/8
برای یک تحلیل ژرف از روابط بین مرکز همبستگی و «موقوفه ملی برای دمکراسی» نکاه کنید به «اتحاد نامقدس: AFL-CIO و موقوفه ملی برای دمکراسی در ونزوئلا» نوشته کیم اسکیپس، در Znet، ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۵.
۲۸- مصاحبه تلفنی انجام شده در فوریه ۲۰۰۶.
۲۹- همانجا. تا آنجا که من تحقیق کرده ام بین ۱۹۸۶-۱۹۵۷ حدود ۳۰ هزار تا ۶۰ هزار نفر به دست رژیم دوالیه کشته شدند. جهت اطلاع از روایت دیگری از چگونگی فعالیت سیاست خارجیAFL-CIO و دولت بوش نگاه کنید به «رهبران سیاست خارجی AFL-CIO به تدوین سیاست خارجی دولت بوش کمک کردند: هدف قرار دادن سندیکاهای خارجی برای کنترل سیاسی» نوشته کیم اسکیپس، در «یاداشتهای کارگری» مارس ۲۰۰۵ نگاه کنید:
http://www.labornotes.org/archives/2005/03/articles/e.html
همچنین نگاه کنید به «جنگ سرد کارگیری» Nation، ۱۹ مه ۲۰۰۳.
http://www.thenation.com/doc.mhtml?i=20030519&s=shorrock
۳۰- «نه به دخالت آمریکا در هائیتی» سندیکای کارگران نفت، ۱ مارس ۲۰۰۴.
http://www.owtu.org/owtu%20&%20haiti.htm
۳۱- نگاه کنید به «هائیتی نیوز» 13 مه ۲۰۰۶haiti-news@listhost.uchicago.edu
در فوریه ۲۰۰۱ در حالی که آریستید دومین دور انتخاب دمکراتیک خود را شروع میکرد، OPL در برابر گروه کوچکی از مقامات اپوزیسیون منجمله ژراد گورگو (Gerard Gourgue)، حقوقدان ۷۵ سالهای که لقب «رییسجمهور موقت» به خود داده بود ، به برگزاری «مراسم تحلیف جداگانه» اقدام نمود. گورگو خواهان بازگشت نظامیان منحل شده به قدرت شد.
۳۲- «هائیتی: بازگشت دیکتاتوری؟»
http://www.icftu.org/displaydocument.asp?Index=991211921&Language=EN
۳۳- «هائیتی: از بد به بدتر»
http://www.icftu.org/displaydocument.asp?Index=991212264&Language=EN
۳۴- هائیتی نیوز، ۱۳ مه ۲۰۰۶. haiti-news@listhost.uchicago.edu
***
وبلاگ نویسنده: http://www.freehaiti.net/