یکشنبه, مهر ۱

فقر نظری یا استادی در خلط مبحث؟

پرسش و پاسخ اخیر آقای فرخ نگهدار با «دفتر تحکیم» از جنبه نظری، مثل یک آبکش، سوراخ- سوراخ است، جوری که حتی چند قطره بحث و نظر علمی هم در آن بچشم نمی خورد. شاید هم این، منتهای استادی در فوت و فن پراگماتیسم سیاسی باشد… در هر صورت، لازم است نوشته مورد نظر را همه جانبه و بند- بند، نقد کنیم. خوشبختانه، یافتن موضوع نقد در پرسش و پاسخ مورد نظر، از یافتن خرگوش سه گوش، طوطی شاخدار یا اردک پنج پا در معماهای مصور «کیهان بچه ها» هم ساده تر است.

پرسش و پاسخ اخیر آقای فرخ نگهدار با «دفتر تحکیم» از جنبه نظری، مثل یک آبکش، سوراخ- سوراخ است، جوری که حتی چند قطره بحث و نظر علمی هم در آن بچشم نمی خورد. شاید هم این، منتهای استادی در فوت و فن پراگماتیسم سیاسی باشد… در هر صورت، لازم است نوشته مورد نظر را همه جانبه و بند- بند، نقد کنیم. خوشبختانه، یافتن موضوع نقد در پرسش و پاسخ مورد نظر، از یافتن خرگوش سه گوش، طوطی شاخدار یا اردک پنج پا در معماهای مصور «کیهان بچه ها» هم ساده تر است.

 

دنیای ما

المیرا مرادی – کاوه عظیمی

 

پرسش و پاسخ اخیر آقای فرخ نگهدار با «دفتر تحکیم» از جنبه نظری، مثل یک آبکش، سوراخ- سوراخ است، جوری که حتی چند قطره بحث و نظر علمی هم در آن بچشم نمی خورد. شاید هم این، منتهای استادی در فوت و فن پراگماتیسم سیاسی باشد… در هر صورت، لازم است نوشته مورد نظر را همه جانبه و بند- بند، نقد کنیم. خوشبختانه، یافتن موضوع نقد در پرسش و پاسخ مورد نظر، از یافتن خرگوش سه گوش، طوطی شاخدار یا اردک پنج پا در معماهای مصور «کیهان بچه ها» هم ساده تر است. با هم به بخشی از گفتگوی ایشان با دانشجویان داخل کشور، نگاهی بیاندازیم:

«نه فقط درک آدام اسمیت از ماهیت انسان، که همه رشته های علوم اقتصادی، تمام تحقیقات و تئوری های مربوطه مبتنی بر یک اصل اساسی است: نفع شخصی محرک اصلی تمام فعالیت های تولیدی بشر است. این اصل در اقتصاد به همان اندازه مقدس است که اصل اقلیدس در هندسه مسطحه… حتی در جبهه سرمایه داری نیز تئوریسین های نامدار و تاریخ ساز هم چون جان مینارد کینز، نظریاتی عرضه می کنند که توسط عموم دولت های سرمایه داری به کار بسته می شوند. این نظریات عملاً در سطح گسترده دارای فصول مشترک فراوان با نظریات سوسیالیستی و خواهان مداخله فعال دولت در سطح اقتصاد کلان است. نظریه دولت رفاه در همین دوران است که پرورده شده و در تمام اقتصادهای سرمایه داری به کار بسته می شود. احزاب سوسیال دموکرات پرچم دار اصلی تاسیس دولت رفاه بوده اند. در این سال ها آمریکا به راه دیگر می رود. سنت ها و راه حل های سوسیالیستی در سرمایه داری آمریکا تقریباً غایب ماند. گرایش ضد کمونیسم گرایش اصلی و آماده گیری برای جنگ سرد به عنصر اصلی سیاست در ایالات متحده امریکا تبدیل شد.»

برخی از خرگوش های سه گوش، طوطی های شاخدار، و اردک های پنج پای این معما نظری کدامند؟

۱- «همه رشته های علوم اقتصادی، تمام تحقیقات و تئوری های مربوطه مبتنی بر نفع شخصی است.»

۲- «نفع شخصی محرک اصلی تمام فعالیت های تولیدی بشر است.»

۳- اصل نفع شخصی، همانقدر «مقدس » است که «اصل اقلیدس در هندسه مسطحه.» [البته هیچ ریاضی دان جدی و عاقلی از تقدس اصل اقلیدس حرف نمی زند، اصل اقلیدس درست است، علمی است، درستی آن را در بنای هر پل، ساختمان و سازه می توان دید، ولی مقدس نیست. نفع شخصی ممکن است برای آقای نگهدار و در محیطی که ایشان در آن به سر می برد مقدس باشد، اما آن ذهنیت و آن محیط جهانشمول و اصل نیست.]

۴- « نظریات جان مینارد کینز، در سطح گسترده دارای فصول مشترک فراوان با نظریات سوسیالیستی و خواهان مداخله فعال دولت در سطح اقتصاد کلان است.»

۵- . «نظریه دولت رفاه در همین دوران است که پرورده شده و در تمام اقتصادهای سرمایه داری به کار بسته می شود.»

۶- « احزاب سوسیال دموکرات پرچم دار اصلی تاسیس دولت رفاه بوده اند. در این سال ها آمریکا به راه دیگر می رود. سنت ها و راه حل های سوسیالیستی در سرمایه داری آمریکا تقریباً غایب ماند.»

ما، عجیب الخلقه بودن این نظرات را چگونه تشخیص می دهیم؟

با بیاد آوردن چند تعریف مقدماتی در باره لیبرالیسم (و انواع سیاسی و اقتصادی آن)، شناخت از نئولیبرالیسم، و دانستن چند فاکت علمی.

لیبرالیسم و نئولیبرالیسم

«نئولیبرالیسم» به مجموعه ای از سیاست های اقتصادی گفته می شود که در عرص سه دهه اخیر، در کشورهای مختلف به اجرا گذاشته شده اند. اگرچه، این اصطلاح را در تبلیغات و گفتمان رسمی برخی کشور ها مثل ایران و ایالات متحده نمی توان دید، اما پیامدهای «نامرئی» سیاست های نئولیبرالی را بطور عریان و مرئی در ثروتمند تر شدت ثروتمندان و فقیر تر شدن فقرا می توان دید.

«لیبرالیسم» را در باره ایده های سیاسی، اقتصادی و حتی مذهبی بکار می برند. در کشورهایی مثل ایالات متحده و ایران، از لیبرالیسم سیاسی بعنوان یک استراتژی سیاسی برای جلوگیری از منازعات اجتماعی استفاده می شود. لیبرالیسم سیاسی، اغلب در مقایسه با سیاست محافظه کاران و راست افراطی، بعنوان یک مکتب مترقی به فقرا و زحمتکشان معرفی می شود. اما، لیبرالیسم اقتصادی چیز دیگری است.

وقتی سیاستمداران محافظه کار می گویند از «لیبرالها» متنفرند، منظورشان نوع سیاسی آنها است، زیرا محافظه کاران و راست افراطی، هیچ مشکل واقعی با لیبرالیسم اقتصادی، و با نئولیبرالیسم ندارند. بهترین و ملموس ترین مصداق عینی این حکم، وضعیت لیبرالیسم سیاسی و لیبرالیسم اقتصادی در جمهوری اسلامی است. بین لیبرالیسم سیاسی و نظرات سیاسی محافظه کارانه راست افراطی، اختلافات جدی وجود دارد، اما لیبرال ها و محافظه کاران و راست افراطی در یک عرصه با هم مشترک المنافع، همصدا و برادرند: در عرصه لیبرالیسم اقتصادی و نئولیبرالیسم. ندیدن آن اختلاف در عرصه سیاست و این توافق در عرصه اقتصاد بین لیبرال ها و محافظه کاران، می تواند نیروهای سیاسی اپوزیسیون را در تعیین استراتژی سیاسی مناسب، با دشواری های جدی روبرو کند.

« نئو » بدین معنی است که در ارتباط با نوع جدیدی از لیبرالیسم صحبت می کنیم. خوب، باید اول معلوم کنیم، نوع قدیم لیبرالیسم چه بود و چه می گفت؟ مکتب اقتصاد لیبرال، با انتشار کتاب « ثروت ملل» آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶، در اروپا معروف شد. آدام اسمیت و همفکران او از حذف و لغو دخالت دولت در موضوعات اقتصادی حمایت می کردند. آنها خواهان حذف هر نوع محدودیت بر تولید، از میان برداشتن هر نوع مانع بر سر راه تجارت، حذف هر نوع تعرفه بودند. اسمیت معتقد بود که تجارت آزاد، مناسب ترین راه برای توسعه اقتصاد یک کشور است. چنین نظراتی به این دلیل به «لیبرال» معروف شدند که از هر نوع کنترل، آزاد بودند. این مکتب و شیوه فردگرایانه از اقتصاد«آزاد» و رقابت«آزاد» که بمعنی آزادی سرمایه داران در حداکثر سودجویی است، حمایت می کند.

در ایالات متحده آمریکا در طول قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم، لیبرالیسم اقتصادی حاکم بود. بحران اقتصادی دهه ۱۹۳۰ باعث شد تا اقتصاددانی به نام جان مینارد کینز، تئوری جدیدی را معرفی کند. تئوری کینز برخلاف ادعای های آقای نگهدار هیچ ارتباط و شباهتی با سوسیالیسم نداشت. تئوری او، این نظر را چالش کرد که می گفت لیبرالیسم بهترین سیاست برای سرمایه داران است. کینز که تا پوست و استخوان هوادار نظام سرمایه داری بود و حفظ و تامین منافع سرمایه داران را در نظر داشت، می گفت برای رشد سرمایه داری، اشتغال کامل لازم است، و اشتغال کامل زمانی تحقق پیدا می کند که دولت ها و بانک های مرکزی برای افزایش اشتغال دخالت کنند. پرزیدنت روزولت با پذیرش نظرات کینز، برای مقابله با بحران اقتصادی آمریکا، سیاست« نیو دیل» را آغاز کرد. نظرات کینز از آن زمان، از طرف دولت های مختلف آمریکا( چه جمعهوری خواه و چه دموکرات) پذیرفته و در نظر گرفته شد. در نتیجه، این نظر که دولت باید از خیر عمومی حمایت کند، در فرهنگ سیاسی آمریکا هم جا افتاد.

اما بحران سرمایه داری طی سه دهه گذشته، همراه با کاهش نرخ سود سرمایه، و شرایط غیررقابتی بعد ازفروپاشی شوروی در مقیاس جهانی، نخبگان سرمایه داری را به فکر احیای لیبرالیسم اقتصادی و رها کردن سیاست های کینزی انداخت. « نئو» به معنای بازگشت دوباره به لیبرالیسم اقتصادی ماقبل کینز است. در حال حاضر، با رشد سریع جهانی سازی اقتصاد سرمایه داری، ما شاهد گسترش نئولیبرالیسم در مقیاس جهانی هستیم.

یک تعریف به یاد ماندنی از این روند را فرمانده مارکوس در همایش« مبارزه فرا- قاره ای برای بشر و علیه نئولیبرالیسم» که از طرف زاپاتیستها در اوت ۱۹۹۶ در چیاپاس برگزار شد، ارائه نمود و گفت:" آنچه که راست ارائه می کند این است که می خواهد جهان را به یک پاساژ بزرگ تبدیل کند، پاساژی که بشود در اینجا سرخپوستان را خرید، و در آنجا زنان را فروخت» پاساژی که در آن بتوان کودکان، مهاجران، کارگران و حتی کل یک کشور را خرید و فروش کرد.

مردم جهان، این ارزیابی را از فیدل، از چاوز، از مورالس، از لولا، از اورتگا- و در کوبا، ونزوئلا، بولیوی، برزیل، اکوادور، نیکاراگوئه؛ و همچنین در همایش های اجتماعی مختلف در جهان شنیده اند.

اصول اساسی نئولیبرالیسم عبارتند از:

۱- حکومت بازار: نئولیبرالیسم در پی «آزادی» بنگاه های اقتصادی یا بنگاه های خصوصی از هر نوع نظارت دولتی است، حتی اگر این «آزاد سازی» پیامدهای مخرب اجتماعی به همراه داشته باشد. آزاد سازیِ بیشتر برای حرکت سرمایه خارجی، موجب انحلال سندیکاهای کارگری و حمله به حقوق کارگران می شود که طی مبارزات طولانی بدست آمده اند. آزادی قیمت ها و آزادی کامل حرکت سرمایه، کالا و خدمات هدف نئولیبرالیسم است. برای آنکه مردم را قانع کنند، ادعا می کنند «بازار آزاد، بهترین راه برای افزایش رشد اقتصادی است.»

۲- کاهش بودجه دولت برای خدمات اجتماعی: در عرصه هایی مانند آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، کاهش بودجه دولت موجب وخیم شدن شرایط زندگی میلیون ها انسان شده است. نئولیبرال ها در حالی که بودجه دولت برای راهسازی، پل سازی، آب رسانی و غیره را کاهش می دهند، همزمان با انواع یارانه ها( مانند معافیت های مالیاتی) از سرمایه داران حمایت می کنند.

۳- مقررات زدایی: نئولیبرالیسم هر نوع مقرراتی را که سرمایه دست و پا گیر و مغایر با حداکثر کردن سود خود بداند، حذف می کند، مقرراتی مانند حمایت از محیط زیست و ایمنی در محیط کار.

۴- خصوصی سازی: فروش بنگاه ها، کالاها و خدمات دولتی به سرمایه گذاران خصوصی. این شامل بانک ها، صنایع کلیدی، راه آهن، نیروگاه های تولید برق، مدارس، بیمارستان ها و حتی آب آشامیدنی نیز می شود. گرچه این اقدامات تحت عنوان افزایش کارآیی- چیزی که اغلب لازم است- پیش برده می شوند، اما خصوصی سازی عمدتاً موجب تمرکز ثروت در دست اقلیت کوچکی می شود و عموم مردم باید برای نیازهای ابتدایی خود بهای بیشتری بپردازند.

۵- حذف مفهوم «خیر و سود همگانی» و قرار دادن «نفع شخصی» و «مسئولیت فردی» بجای آن در مباحث سیاسی و اجتماعی (همان کاری که آقای نگهدار و همفکران ایشان می کنند.)

تبلیغات نئولیبرالی بر فقرای هر جامعه فشار وارد می کند تا خود آنان راساً مشکل نبود درمان، آموزش، و رفاه اجتماعی را هر طور که می توانند، حل کنند و اگر قادر به حل فردی این مشکلات نباشند، آنها را «تنبل» و انسان های فاقد «انگیزه» لقب می دهند(کاری که آقای نگهدار کرده است).

در گوشه و کنار جهان، از آنجمله در کشور ما، موسسات مالی قدرتمندی مانند صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سیاست های نئولیبرالی را بدست کارگزاران بومی به خلق های جهان تحمیل می کنند. اولین نمونه این سیاست ها، در شیلی، بعد از کودتای «سیا» علیه دولت مردمی و منتخب آلنده به اجرا گذاشته شد. میلتون فریدمن نقش مهمی در اجرای این سیاست ها در شیلی زمان پینوشه داشت، سیاست هایی که دست بر قضا سوسیال دموکرات های شیلی بعد از برکناری پینوشه، آنها را ادامه دادند.

همانطور که تجربه کشورهای مختلف نشان داده است، در دو دهه اخیر، در مبارزه بین نئولیبرالیسم و احزاب و سازمان های مردمی ، احزاب سوسیال دموکرات در کنار سرمایه بزرگ قرار گرفته اند. و جالب اینجاست که رهبران احزاب سوسیال دموکرات، همگرایی خود با نئولیبرالسیم را دقیقاً با همان عبارات و توجیهات عافیت جویانه آقای نگهدار تبلیغ و توجیه کرده اند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *