من به همه، همین طور به دولت کشور خود، هشدار میدهم. این یک ماجراجویی است که هر کس میداند چگونه آن را آغاز کند، ولی هیچکس نخواهد دانست که چگونه آن را به پایان برد. ایران را میتوان بمباران کرد، ولی جنگی که پیآمدهایش از پیش برای انسان قابل تصور نیست، ادامه خواهد یافت. ایران عراق نیست
من به همه، همین طور به دولت کشور خود، هشدار میدهم. این یک ماجراجویی است که هر کس میداند چگونه آن را آغاز کند، ولی هیچکس نخواهد دانست که چگونه آن را به پایان برد. ایران را میتوان بمباران کرد، ولی جنگی که پیآمدهایش از پیش برای انسان قابل تصور نیست، ادامه خواهد یافت. ایران عراق نیست
تارنگاشت عدالت
مصاحبه روزنامه «کوریر» با یوری آونری
۱۸ آوریل ۲٠٠٧
برگردان: خ. طهوری
یک ملت مستقل و مغرور مثل مردم ایران، که نقش مهمی در تاریخ جهان ایفا کرده را بزانو درآوردن خیلی سخت خواهد بود…
پرسش: نخستوزیر اسرائیل، «اولمرت» تصمیم گرفت، بالاخره با لیگ عرب و همین طور فلسطینیان به مذاکره بنشیند. اعراب چندی قبل از آن پیشنهاد صلح نسبتاً مطلوبی ارایه داده بودند. آیا به نظر شما شانسی برای دستیابی به صلح در خاورنزدیک وجود دارد؟
پاسخ: همه اینها کف روی آب است و هیچ چیز جدی پشت آن نهفته نیست. دولت فعلی و دولت قبلی اسرائیل همواره مخالف ابتکار صلح بوده است، زیرا که اگر این مذاکرات صورت گیرد، سرانجام به جایی خواهد رسید که اسرائیل مجبور است مناطق اشغالی و یا حداقل بخشهای وسیعی از آن را بازپس دهد. این بدان مفهوم است که شهرکهای یهودینشین باید تخلیه گردد. حتا اگر دولت فعلی میخواست، که این دولت اصلاً نمیخواهد، قادر به انجام آن نبود، چون این اقدام به بحران بزرگی در اسرائیل خواهد انجامید.
پرسش: وقتی که چشمانداز صلح موجود است، بحران چرا؟
پاسخ: بخش اعظم مردم اسرائیل موافق خروج نیروها و در نتیجه موافق صلح است، ولی آن اقلیتی که مایل به صلح نیست با انگیزه بسیار قوی عمل میکند. علاوه برآن دولت «اولمرت» دولت بیپشتوانهای است که نه حزب و نه شخصیت رهبری کنندهای پشت خود دارد. این دولت و به امید بقای خود نشسته است. این دولت تنها بر مصدر کار باقی مانده است، زیرا که مردم اسرائیل تصور میکنند دولت جدیدی که از بطن «کنست» (مجلس) و یا به دنبال انتخابات جدید پدید آید، بدتر از حکومت فعلی خواهد بود. بدین دلیل این دولت حکومت میکند، بدون آنکه قادر باشد یک قدم اساسی بردارد.
پرسش: مضاف بر این، دولت در باطلاق ارتشاء دستوپا میزند و از طرف دیگر جنگ لبنان در تابستان گذشته نیز هنوز هضم نشده است.
پاسخ: هردو مطلب نامبرده عناصر مهمی در وضعیت امروزی است. جنگ لبنان، بیفایده و غیرمنطقی بود. این جنگ اعتماد مردم اسرائیل به خود و به دولت خود را متزلزل ساخت و بحرانی را به دنبال داشت، که مدتها ادامه خواهد داشت.
پرسش: حماس همواره از طرف اسرائیل به مثابه یک سازمان تروریستی قلمداد میگردد، که اگر در ترکیب دولت سهیم باشد، استقرار صلح در منطقه را غیرممکن میسازد. آیا این رفتار جدی است و یا اینکه تنها یک بهانه است؟
پاسخ: هدف اصلی این دولت جلوگیری از انجام مذاکرات صلح است. آنچه که به این مناقشات دامن میزند این است که هر دو طرف مذاکره میدانند که قرارداد صلح چگونه خواهد بود. این قرارداد را میتوان پذیرفت و یا رد کرد. دولت «اولمرت» آن را رد میکند و دنبال بهانه میگردد که مذاکرات صلح را اصلاً آغاز نکند و به همین دلیل حماس را بهانه میسازد.
پرسش: دولت اسرائیل استدلال میکند که در صورت قبول پیشنهاد اعراب، میلیونها مهاجر فلسطینی به سرزمین خود بازخواهند گشت و این وضعیت پایان کار اسرائیل خواهد بود.
پاسخ: این استدلال با حقیقت جور در نمیآید، زیرا در پیشنهاد صلح اعراب آمده که راه برون رفت از معضل مهاجرین، تنها با تفاهم اسرائیل امکانپذیر است.
پرسش: حماس چه نقشی را ایفا میکند؟
پاسخ: حماس تنها بهانه است، زیرا این سازمان به طور غیرمستقیم اعلام داشته که حاضر است هر نوع قرارداد صلح با اسرائیل را بپذیرد. حماس کار دیگری جز از این را هم نمیتواند انجام دهد، زیرا این سازمان مانند هر جنبش و یا حزب سیاسی وابسته به انظار عمومی مردم فلسطین است و اکثریت مردم فلسطین خواستار صلح است، لذا حماس چارهای جز قبول صلح ندارد. اما چون جهانبینی رسمی حماس اجازه نمیدهد که اسرائیل را به رسمیت بشناسد، در نتیجه نمیتواند خواست خود را واضح و بیپرده بیان سازد.
پرسش: رییسجمهور ایران، احمدینژاد دایماً اسرائیل را تهدید به نابودی میکند. ایران گویا هماکنون به چرخش سوخت هستهای دست یافته است. در ایالات متحده آمریکا و همین طور اسرائیل علناً درباره بمباران تأسیسات اتمی ایران سخن گفته میشود و حتا شاید برنامه آن از نظر نظامی آماده شده باشد. به نظر شما آیا این جنگ به وقوع خواهد پیوست؟
پاسخ: فکرمیکنم آری، اگر بوش بتواند، آن را آغاز خواهد کرد. ولی سؤال اصلی این است که آیا نظامیان ایالات متحده آمریکا با این کار موافق هستند؟ علاوه برآن باید پرسید که آیا اصلاً میتوان این مشکل را از طریق بمباران هوایی حل کرد؟ اگر رهبران نظامی ایالات متحده آمریکا اعلام کنند که قادرند تنها از طریق بمباران هوایی ایران را به زانو درآورند و تأسیسات اتمی این کشور را نابود کنند، بوش احتمالاً این کار را انجام خواهد داد و دولت اسرائیل نیز هیزم بیار معرکه خواهد بود. بلی، این کار واقعاً ممکن است صورت پذیرد.
پرسش: پیآمدهای آن چه خواهد بود؟
پاسخ: من به همه، همین طور به دولت کشور خود، هشدار میدهم. این یک ماجراجویی است که هر کس میداند چگونه آن را آغاز کند، ولی هیچکس نخواهد دانست که چگونه آن را به پایان برد. ایران را میتوان بمباران کرد، ولی جنگی که پیآمدهایش از پیش برای انسان قابل تصور نیست، ادامه خواهد یافت. ایران عراق نیست. عراق هیچگاه یک کشور نبود، زیرا که سه خلق مختلف به زور و برخلاف تمایلشان در یک محدوده نگاه داشته شده بودند. یک ملت مستقل و مغرور مثل مردم ایران که نقش مهمی در تاریخ جهان ایفا کرده را به زانو درآوردن، خیلی سخت خواهد بود.
پرسش: یک چنین جنگی برای اسرائیل چه معنایی خواهد داشت؟
پاسخ: جنگ علیه ایران بیمسؤولیتی کامل و جنایت علیه اسرائیل است. ما در این منطقه زندگی میکنیم و بعد از این هم باید همین جا زندگی کنیم. یک چنین ماجراجویی تمامی دنیای اسلام را علیه ما خواهد شوراند. اگر پس از جنگ یک جنبش مقاومت مذهبی متعصب در پیرامون کشور ما پدید آید، برای آینده ما بسیار بد خواهد بود. به همین دلیل ما باید با جهان عرب به صلح برسیم. امید من براین است که روزی در این منطقه یک جامعه اقتصادی- امنیتی، شبیه جامعه اروپا، با اعراب، با ایرانیان و شاید با ترکها به وجود آید که در آن میتوان خوب زندگی کرد.
پرسش: شما از ایران نمیترسید؟
پاسخ: این واقعیت که رییسجمهور ایران پرحرف است و گاه مطالب احمقانهای را مطرح میکند، نباید خاطر ما را مشوش کند. علاوه برآن، وی مهمترین دولتمرد ایران نیست. ایران توسط خبرگان مذهبی حکومت میشود که تاکنون بسیار مسؤولانه رفتار کردهاند.
پرسش: جامعه اروپا مدت زیادی فلسطینیان را به خاطر پیروزی انتخاباتی حماس بایکوت کرد. آیا این بایکوت درست بود؟
پاسخ: رفتار جامعه اروپا به نظر من یک افتضاح قابل تحقیر بود. این رفتار منافع اروپا را دربر نمیگیرد. این رفتار منافع صلح در خاورمیانه را در نظر نمیگیرد. این وظیفه اروپا است که به فلسطینیان کمک کند، تا بتوانند به طور مستقل زندگی کنند. وضعیت اسفناکی که فلسطینیان با آن روبرو هستند، نتیجه برخی از حوادثی است که در اروپا صورت گرفته است. پشتیبانی بیچون و چرا از سیاست غلط دولت اسرائیل، نه ربطی به اخلاق و نه ربطی به نجابت دارد و ضمناً نمایان میسازد که تا چه حد اروپا از نظر سیاسی به ایالات متحده آمریکا وابسته است.
پرسش: در آلمان هم مقاومت علیه سیاست اسرائیل در قبال فلسطینیان رشد مییابد. آیا آلمانها اجازه دارند از اسرائیل انتقاد کنند؟
پاسخ: من مثل همه ملل دیگر به آلمانها میگویم: اسرائیل را باید دوست داشت و باید مورد انتقاد قرار داد. چیزی را بدون انتقاد پذیرفتن، علامت علاقه نیست، بلکه نشانه ترس و جبونی است. من میخواهم که آلمانها در مقابل اسرائیل همان رفتاری را که در قبال ملل دیگر دارند، اعمال کنند. کشور ما اسرائیل بایستی که با معیارهای اخلاقی نرمال و متداول سنجیده شود. بدیهی است که روابط بین آلمان و اسرائیل و یا بهتر بگوییم، بین خلق آلمان و خلق اسرائیل در رابطه با آنچه که در گذشته نزدیک رخ داد، عادی نیست و هرگز نخواهد بود. آنچه که رخ داده را نباید فراموش کرد و در هزار سال آینده نیز کسی آن را فراموش نخواهد کرد، ولی جایز نیست که این گذشته باعث گردد تا رفتار غیراخلاقی مورد توجیه قرار گیرد.