یکشنبه, مهر ۱

مردم به عهد خود با انقلاب بهمن وفادارند!

تارنگاشت عدالت

مطلب دریافتی

نویسنده: ف. ع.

٣ بهمن ۱٣۸۵

 

مردم به عهد خود با انقلاب بهمن وفادارند!

٩٠ درصد مردم مخالف «حکم حکومتى»

 

تارنگاشت عدالت

مطلب دریافتی

نویسنده: ف. ع.

٣ بهمن ۱٣۸۵

 

مردم به عهد خود با انقلاب بهمن وفادارند!

٩٠ درصد مردم مخالف «حکم حکومتى»

 

مردم می‌دانند که اجراى “حکم حکومتىِ“ غیرقانونى آیت‏اله خامنه‏اى درباره نقض اصل ۴۴ قانون اساسى، میوه انقلاب بهمن ۵٧، یعنى  اجراى نسخه نولیبرال “خصوصى و آزادسازى اقتصاد“ به جهنم سرمایه‏دارى وابسته به امپریالیسم ختم می‌شود. این حکم غیرقانونى است، زیرا قانون اساسى بیرون آمده از دل انقلاب بزرگ مردم میهن ما، با رأى قریب به اتفاق آنان مورد تأئید قرار گرفته و طبق همین قانون نیز تغییر در آن، تنها با همه‏پرسى از مردم و تنها با رأى مستقیم آن‌ها مجاز است.

طبق گزارش “خبرگزارى فارس“، قریب به ٩٠ درصد مردم میهن ما، پس از گذشت سى سال از تصویب قانون اساسى در نهم آبان ماه ١٣۵٨، و باوجود نقض محتواى مردمى- آزادیخواهانه و ملى قانون اساسى، خواستار اجراى اصل ۴۴ آن و مخالف خصوصى و آزادسازى اقتصاد طبق نسخه نولیبرال امپریالیسم می‌باشند. ٩٠ تا ۶۵ درصد مردم به ترتیب مخالف اجراى نسخه نولیبرالیسم در مورد «نفت و گاز، دانشگاه‏ها، مدارس، بیمارستان‏ها، آب و برق، مخابرات، راه‏آهن و هواپیمایى، سیستم بیمه و بانکدارى» بوده و می‌دانند که این راه به برقرارى دوباره سرمایه‏دارى وابسته به امپریالیسم منجر خواهد شد و شرایط دوران سلطنتى را دوباره بر کشور مستولى خواهد ساخت.

موضع روشن و گویاى مردم به‏ویژه زمانى معناى خاص خود را نشان می‌دهد، زمانى که خاطرنشان شود که برنامه براى به ورشکست کشاندن بخش دولتى اقتصاد زمانى آغاز و به مورد اجرا گذاشته شد که از انقلاب تنها “اسلام“ باقى ماند. “ریش“ به محک نصب مدیران دولتى تبدیل شد(١). توطئه‏هاى سرمایه‏دارى تجارى و بوروکراتیک و دیگر رانت‏خواران حاکم در لایه‏هاى حکومتى، به فعال مایشاى تنظیم کننده و مجری برنامه‏هاى اقتصادى تبدیل شدند. و اکنون با به ورشکستگى کشاندن اقتصاد دولتى، فریاد “دولت تاجر خوبى نیست“ را سر داده و آستین‏ها را براى «به یغما» بردن و «حراج … اموال و سرمایه‏هاى عمومى و بیت‏المال» بالا زده‏اند. گزارش “خبرگزارى فارس“ در مورد «ناکارآمدى تجربه خصوصى‌سازى» در سال‏هاى گذشته، ازجمله می‌نویسد: «نگرانى منتقدین به فرایند خصوصى‌سازى در کشور [آنست] که خصوصی‌سازى در قالب رهاسازى، اختصاصی‌سازى، خودمانی‌سازى، واگذارى کارخانه‏هاى دولتى به مقامات سیاسى به ثمن بخس [ادامه یابد] … ما شاهد به یغما رفتن اموال و سرمایه‏هاى عمومى در پشت پرده زدوبندهاى برخى مدیران فاسد دولتى خواهیم بود که این امر علاوه بر چوب حراج زدن بر بیت‏المال، باعث فاصله‏گیرى بیشتر طبقات اجتماعى و پدیدآمدن قله‏هاى جدید ثروت در جامعه خواهد بود.» (٢)

به عبارت دیگر، مردم به درستى نتیجه “حکم حکومتى“ غیرقانونى خصوصى و آزادسازى اقتصادى را بازتولید جامعه سرمایه‏دارى وابسته‏اى ارزیابى می‌کنند که در آن درّه بین فقر و ثروت تعمیق خواهد یافت و خواست و هدف دیگر انقلاب بهمن، یعنى تغییرات به سوى برقرارى “عدالت اجتماعى“ لگدمال می‌شود. گزارش می‌نویسد منتقدان و «کارشناسان سیاسى و اقتصادى کشور اذعان دارند که در نتیجه این امر عدالت اجتماعى به عنوان محوری‌ترین هدف نظام اسلامى در معرض تهدید جدى قرار خواهد گرفت …».

در همین گزارش بر این واقعیت که اجراى نسخه نولیبرال امپریالیستى تنها به سود کنسرن‏هاى فراملى عمل کرده و فاصله قطب ثروت و فقر را در جهان توسعه داده و تعمیق یافته است، تصریح می‌شود. «٨٠ درصد ثروت جامعه آمریکا در دست ۶ درصد مردم آن» قرار دارد. دمکراسى و حقوق بشر در این کشورها به ضد خود تبدیل شده است. «٨٠ درصد نمایندگان مجلس عوام انگلیس را سرمایه‏داران تشکیل می‌دهند و این امر در پارلمان آمریکا نیز صادق است.»

در کشور آلمان که چندین سال است به بزرگترین کشور صادر کننده در جهان تبدیل شده است، درّه فقر و بیکارى در سال‏هاى اجراى نسخه نولیبرال خصوصى و آزادسازى اقتصاد، تعمیق یافته. درحالى که تنها ٣٠ کنسرن آلمانى در بورس اوراق بهادار DAX  در سال ٢٠٠۵ قریب به ٢٢ میلیارد یورو سود خالص بدست آوردند که این رقم نسبت به سال ٢٠٠٠ چهل‏ودونیم درصد رشد نشان می‌دهد، تعداد انسان‏هایى که در زیر مرز فقر قرار دارند و یا باوجود اشتغال فقیرند Working Poor در سال ٢٠٠۵ به مرز ١۵ میلیون نفر رسیده است. ١۴ میلیون نفر دیگر در این کشور هر روز و روزانه در خطر سقوط به درّه بیکارى و فقر قرار دارند …

این سرنوشت سی‌وپنج درصد از ٨٢ میلیون شهروند آلمان است که یکى از ثروتمندترین کشورها در نظام سرمایه‏دارى بوده و تولید خالص ملى آن از سال ١٩٧۶ تا ٢٠٠۵ دو برابر شده است. چنین وضعى نتیجه اجراى قریب به سه دهه سیاست نولیبرالیسم در این کشور می‌باشد، به نحوى که حتى نشریات مدافع نظام سرمایه‏دارى، همانند مجله “اشترن“ نیز از «کودتا از بالاىِ بالا» صحبت می‌کنند. (Arno Link, Putsch von ganz oben, Stern 21.10.2004, Seite 64)

خبرگزارى فارس در گزارش خود از «فراز و فرودهاى اصل ۴۴ از زمان تصویب قانون اساسى تا ابلاغ مقام معظم رهبرى» نقل مىکند و مدعى است که گویا «اصلی‌ترین معیارهاى سلبى و ایجابى رهبر معظم انقلاب در موضوع اصل ۴۴ … نفى کامل هرگونه نگرش اقتصاد سرمایه‏دارى به خصوصى سازى …» می‌باشد.

خیر! این اشک تمساح و “ژست انقلابى“ را مردم باور نمی‌کنند! باور نمی‌‌کنند که “مقام معظم رهبرى“ نمی‌داند که “خصوصى و آزادسازى اقتصاد“ سنگفرش کردن راه جهنم وابستگى به سازمان‏هاى WTO، بانک جهانى، صندوق بین‏المللى پول و غیره می‌باشد! حاکمیت یک‌دست شدۀ راست، نظام سرمایه‏دارى وابسته را دوباره بر میهن انقلاب بهمن حکمفرما می‌سازد.

آنانى که می‌پندارند، می‌توان با اجراى فرامین سرمایه مالى امپریالیستى، امپریالیسم هار را رام کرده و با خود راضى نگه داشت و از این طریق سنگ بناى حاکمیت خود را محکم ساخت، کور خوانده‏اند. امپریالیسم براى حفظ حاکمیت خود، براى «حفظ سطح زندگى آمریکایی‌ها» (بوش، انتخابات ریاست جمهورى دوره دوم) به جنگ و سرکوب خلق‏ها و تقسیم کشورها به واحدهاى قومى- مذهبى نیاز دارد. مقاومت در برابر امپریالیسم تنها از طریق قدرت اقتصادىِ خادم مردمِ آزاد و حاکم بر سرنوشت خود ممکن خواهد بود. اجراى برنامه “اقتصاد ملى“ علیه سلطه نظام نولیبرال امپریالیستى تنها راه حفظ استقلال ملى و تمامیت ارضى کشور است. برنامه‏اى در خدمت منافع اقشار وسیع زحمتکشان شهر و ده، لایه‏هاى خرده بورژوازى و سرمایه‏داران ملى!

روند انقلابى در ونزوئلا و دیگر کشورهاى آمریکاى لاتین و کارائیب و همچنین روند برقرارى وحدت ضدامپریالیستى این کشورها در نبردى براى یک “اقتصاد ملى“ ضد سیاست نولیبرالیسم امپریالیستى عملى می‌شود. هوگو چاوز در موقع ارائه برنامه دولت خود پس از پیروزى جدید در انتخابات ریاست جمهورى اعلام داشت که «کلیه بخش‏هاى اقتصادى که در دوران حکومت‏هاى پیشین خصوصی‌سازى شده بودند، به مالکیت ملى بازگردانده خواهند شد.» چاوز خطاب به معاون خود، جورج رودریگرز، گفت: «آقاى معاون ریاست جمهورى، به مالکیت ملى درآورید!»

در برنامه “اقتصاد ملى“، بخش دولتى اقتصاد ستون فقرات رشد و ترقى اجتماعى را تشکیل خواهد داد. بدون برقرارى آزادی‌هاى دمکراتیک و قانونى، بدون بحثى ملى براى ایجاد برنامه “اقتصاد ملى“، مقاومت ملى در برابر خطر امپریالیسم بوجود نخواهد آمد. راه انتخاب شده “خصوصى و آزادسازى اقتصاد“، سنگفرش کردن راه جهنم سرمایه‏دارى وابسته به امپریالیسم است.

——————-

١- سعید حجاریان در ارتباط با منصوب کردن “سعید امامى“، یکى از قاتلان روشنفکران در قتل‏هاى زنجیره‏اى، براى مسئولیت در سازمان امنیت، شناسایى بسته‏بندى گوشت خوک توسط او را محک گزینش او در سازمان امنیت ج ا اعلام داشت.

٢- مردم ارزیابى خود را درباره غارت ثروت‏هاى عمومى و ملى توسط «مدیران دولتى» در جریان «خصوصی‌سازى» در سال‏هاى گذشته، ساده و گویا بیان می‌کنند و می‌گویند: «هر مدیرى با اعوان و انصارش “اتوبوسى“ می‌رود و مدیر جدید “اتوبوسى“ می‌آید.»
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *