یکشنبه, مهر ۱

چه کسی آمریکا را از حمله به ایران باز خواهد داشت

انتخابات ماه نوامبر آمریکا و حرکت‌های اخیر کنگره نشان می‌دهد که هیچ نوع تمایلی برای افزایش جنگ در عراق وجود ندارد. ولی آیا کنگره تمایلی به سپردن تعهد به فرمانده کل قوای پر خشونتی دارد که متقاعد شده است با یک حمله موفق به ایران می‌‌تواند برخی افتخارات از دست رفته‌ای را که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از آن بهره می‌برد، بازیابد؟

انتخابات ماه نوامبر آمریکا و حرکت‌های اخیر کنگره نشان می‌دهد که هیچ نوع تمایلی برای افزایش جنگ در عراق وجود ندارد. ولی آیا کنگره تمایلی به سپردن تعهد به فرمانده کل قوای پر خشونتی دارد که متقاعد شده است با یک حمله موفق به ایران می‌‌تواند برخی افتخارات از دست رفته‌ای را که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از آن بهره می‌برد، بازیابد؟

تارنگاشت عدالت

مطلب رسیده

منبع: Information Clearing House

نوشته: سلیم لاون

برگردان: م. پیگیر

 

محتمل است که جنگ عمده دیگری از سوی ایالات متحده آمریکا، و این‌بار علیه ایران، برنامه‌ریزی شده باشد. دلایلی که این بار برای توجیه این جنگ توسط دولت بوش ارائه می‌شود، دقیقا همان‌هایی هستند که در سال ۲۰۰۳ برای توجیه تجاوز به عراق گفته شده بود. پرزیدنت بوش و وزیر امور خارجه‌اش، کوندولیزا رایس، ایران را به گسترش سلاح‌های کشتار جمعی و صدور تروریسم متهم می‌کنند. و این درست همان چیزهایی بود که صدام حسین به انجامشان متهم شده بود. ایران هم‌چنین به رد قطعنامه سازمان ملل درباره برنامه سلاح‌های هسته‌ای متهم شده است و این کشور نیز مانند عراق این عدم پذیرش را تکذیب می‌کند.

کلام آمادگی آمریکا برای جنگ با ایران از ماه‌ها پیش توسط سیمور هرش، روزنامه‌نگار معروف آمریکا بیان شده بود. گرچه این روزنامه‌نگار فعالیت‌های پنهان آمریکا را که شامل حضور نیروهای ویژه آمریکا درون مرزهای ایران جهت برانگیزاندن شورش علیه رژیم ایران می‌بود، افشا می‌کرد، اما برای نخستین بار بیان جنگ‌گونه پرزیدنت بوش با عملیات آشکار همراه است. این‌چنین بود که به کنسول‌گری ایران در کردستان حمله شد و پنج دیپلمات ایرانی، با زیر پا گذاشتن اصول مبنای حقوق بین‌المللی و معاهدات دیپلماتیکی دستگیر شدند، و یک ناو هواپیمابر جدید، ایالات متحده را به مقصد آب‌های ایران ترک گفت.

هم‌زمان، یک گروه ویژه جهت ملاقات با سران کشورهای متحد آمریکا در منطقه و نصب موشک‌های پاتریوت که بتوانند در صورت بروز جنگ، کشورهای نامبرده را در برابر موشک‌های گریزناپذیر ایرانی محافظت کنند، راهی منطقه شده است. هم‌چنین نگرانی‌هایی در مورد افزایش نیروهای آمریکایی در عراق و پیشنهاد وزیر جنگ امریکا، رابرت گیتس، که این هفته از آن پرده برداشت و براساس آن وی می‌خواهد نیروهای آمریکا را در افغانستان نیز افزایش دهد، می‌تواند بخشی از نقشه جنگ با ایران باشد.

برخی نیز مداخله آمریکا در سومالی را جهت بیرون راندن نیروهای اسلامی و جایگزین کردن آنان توسط یک دولت طرفدار آمریکا، بخشی از محاصره ایران توسط رژیم‌هایی می‌بینند که قادرند پشتیبانی‌های لجستیکی و داخلی را برای نیروهای حمله‌کننده تامین نمایند. گرچه ایالات متحده آمریکا هر نوع برنامه را جهت ایجاد پایگاه نظامی در سومالی تکذیب کرده است و هم‌چنین اطمینان می‌دهد که هر نوع ضربه بالفعل به ایران را از آب‌های بین‌المللی وارد خواهد آورد، ولی آشکار است که جنگ با ایران پشتیبانی بسیاری از کشورهای همسایه ایران را می‌طلبد و بنابراین آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد.

هرآینه، مهم‌تر از رژیم‌های ضعیف منطقه‌ای که در پرتو پشتیبانی آمریکا بر سریر قدرت تکیه دارند، نیروهای عمده اتحادیه اروپا و روسیه و چین هستند که همگی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل‌اند و مسئولیت خطیر نگه‌داری از صلح و امنیت جهان را بر عهده دارند. آیا آن‌ها در کنار گود می‌ایستند و اجازه خواهند داد ایالات متحده آمریکا جنگ ویران‌گر دیگری را که دنیا را در بی‌ثباتی بزرگتری فرو می‌برد، آغاز کند؟ آشکار است که آن‌ها عملا نمی‌توانند آمریکا را از این جنگ باردارند. اما آن‌ها باید در همین لحظه‌ها ـ و نه هنگامی‌که جنگ در شرف آغاز شدن است و جلوگیری از آن دیگر امکان‌پذیر نیست ـ به روشنی علیه نقشه‌های آمریکا موضع بگیرند.

از آن‌جایی که تهدید به استفاده از زور نیز نقض منشور سازمان ملل متحد است، نقشی را که پان کی مون باید بعنوان دبیر کل سازمان ملل ایفا کند، بسیار متفاوت خواهد بود. در واقع، سازمان ملل مهره اصلی بنایی برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است که پرزیدنت روزولت برای نخستین بار هنگامی‌که کارزار خود را برای ایجاد جهانی یک‌پارچه به راه انداخته بود، از آن یاد کرد. در حال حاضر، آن بنا بر روی تکه‌پاره‌های گورهای صدها هزار عراقی و نبود امنیتی قرار دارد که از طریق عملیات ضدقانونی پرزیدنت بوش ایجاد شده است.

و اما جامعه پرتوان استعمارنو که بسیاری از اعضای آن از هواداران پروپاقرص اسرائیل‌اند، از چندی پیش خواهان جنگ با ایران شده است. من در سپتامبر سال پیش در نشست سطح بالایی در نیویورک بودم که در آن اعضای گروه یاد شده با صدای بلند تکذیب کردند که برای جنگ علیه عراق فشار آورده بودند. آن‌ها اصرار می‌ورزیدند که در واقع مقصود آن‌ها ایران بوده است، نه عراق!

در نهایت، این خلق آمریکاست که از طریق فشار بر نمایندگان خود و موظف کردن آن‌ها برای تصویب قطع‌نامه‌ای جهت جلوگیری از حمله به ایران می‌تواند از چنین دیوانگی‌ای جلوگیری کند.

انتخابات ماه نوامبر آمریکا و حرکت‌های اخیر کنگره نشان می‌دهد که هیچ نوع تمایلی برای افزایش جنگ در عراق وجود ندارد. ولی آیا کنگره تمایلی به سپردن تعهد به فرمانده کل قوای پر خشونتی دارد که متقاعد شده است با یک حمله موفق به ایران می‌‌تواند برخی افتخارات از دست رفته‌ای را که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از آن بهره می‌برد، بازیابد؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *