دوشنبه, مهر ۲

عاملین غیراقتصادی تورم در ایران

آنان که در رده مسوولا‌ن ارشد اقتصادی در دولت و مجلس قرار داشته‌اند و با عدم اطلا‌ع از نوع کارکرد قواعد اقتصادی و جهل نسبت به شرایط تولید تئوری اقتصادی در دنیای متحول امروز، اقتصاد کشور و در واقع زندگی توده‌های مردم را اسیر آزمون و خطای روش‌های سرمایه‌داری کرده‌اند و پس از گذشت چندین دهه از مشاهده نتایج شیوه‌های اتخاذی و نهادی کردن تورم مزمن، هنوز هم تصمیم‌گیری اقتصادی توسط تابعین سیاسی و نه رهبران اقتصادی اصرار می‌کنند آیا از مصادیق جهل حاکم معطوف به تولید تورم محسوب نمی‌شوند؟

آنان که در رده مسوولا‌ن ارشد اقتصادی در دولت و مجلس قرار داشته‌اند و با عدم اطلا‌ع از نوع کارکرد قواعد اقتصادی و جهل نسبت به شرایط تولید تئوری اقتصادی در دنیای متحول امروز، اقتصاد کشور و در واقع زندگی توده‌های مردم را اسیر آزمون و خطای روش‌های سرمایه‌داری کرده‌اند و پس از گذشت چندین دهه از مشاهده نتایج شیوه‌های اتخاذی و نهادی کردن تورم مزمن، هنوز هم تصمیم‌گیری اقتصادی توسط تابعین سیاسی و نه رهبران اقتصادی اصرار می‌کنند آیا از مصادیق جهل حاکم معطوف به تولید تورم محسوب نمی‌شوند؟

 

اعتماد ملی 

 

نطق پیش از دستور حسن سبحانی نماینده دامغان؛
تورم، زاییده قدرت‌طلبی

 

اینکه گفته می‌شود مملکت با کفر باقی می‌ماند اما با ظلم بقایی ندارد حقیقتا جمله حکیمانه‌ای است و به نظر ما <تورم> از مصادیق <ظلم> است که تاکنون آثار تخریبی بسیاری را بر ذهن و عین زندگی مردم باقی گذاشته است؛ فقرا را زمین‌گیر، طبقه متوسط را متحیر و اغنیا را از ثروت <تورم آورده> برخوردار ساخته است.

به واسطه خلق تورم مزمن همواره سرمایه‌گذاری و اشتغال ناشی از آن راکد یا در شرف رکود بوده و ده‌ها میلیون انسان شریف گرفتار در گرداب <رکود تورمی> به انواع آسیب‌های فکری و اجتماعی مبتلا‌ گردیده و سیاست و اقتصاد کشور به صفت بداخلا‌قی و احتمالا‌ غیراخلا‌قی استحاله گردیده است. بایسته است پرسیده شود که عاملین غیراقتصادی این <ظلم عظیم> در حق <مردم> چه کسانی هستند؟ ظلمی که در بلندمدت با دوام و بقای جامعه‌ای انقلا‌بی، پیوندهای ناگسستنی و اجتناب‌ناپذیر دارد. ما فکر می‌کنیم که مسوولیت اصلی تورم موجود بر عهده <جهل> و <توهم> و <فزون‌خواهی> و <مصلحت‌طلبی ناروا> و <تمایل به رسیدن به قدرت و یا در قدرت ماندن> مجموعه‌ای است که در اقتصاد و سیاست کشور موثر بوده و در عین حال هیچگاه پاسخگو نبوده‌اند و نیستند و حداکثر آن است که در مناصب قدرت جابه‌جا می‌شوند و در این خصوص تامل در موارد ذیل تعیین‌کننده است: ‌

۱- آنان که در رده مسوولا‌ن ارشد اقتصادی در دولت و مجلس قرار داشته‌اند و با عدم اطلا‌ع از نوع کارکرد قواعد اقتصادی و جهل نسبت به شرایط تولید تئوری اقتصادی در دنیای متحول امروز، اقتصاد کشور و در واقع زندگی توده‌های مردم را اسیر آزمون و خطای روش‌های سرمایه‌داری کرده‌اند و پس از گذشت چندین دهه از مشاهده نتایج شیوه‌های اتخاذی و نهادی کردن تورم مزمن، هنوز هم تصمیم‌گیری اقتصادی توسط تابعین سیاسی و نه رهبران اقتصادی اصرار می‌کنند آیا از مصادیق جهل حاکم معطوف به تولید تورم محسوب نمی‌شوند؟

۲- آنان که بدون عنایت به شرایط سیاسی و منطق اقتصادی و واقعیات فرهنگی جاری در درون و بیرون جامعه به انعطاف تکاملی در تصمیم‌گیری‌ها برای کاهش فشار بر زندگی مردم نیندیشیده‌اند و با فرض اثبات نشده صحت پافشاری در همه سیاستگذاری‌ها، اقتصاد زمان و تبعات ناشی از آن را مورد تدبیر قرار نداده‌اند آیا از مصادیق عاملین مبتلا‌ به توهم موثر بر تولید تورم محسوب نمی‌شوند؟

۳- کسانی که برای آباد کردن احتمالی جزیره‌های انتخاباتی خویش مصلحت اقتصادی مملکت را، به هنگام پیشنهاد بودجه و یا بررسی و تصویب آن در مجلس و یا حتی به هنگام اجرای بودجه نادیده گرفته، پول بدون پشتوانه معطوف به دلا‌رهای ذخیره شده نفتی را به درون جامعه تزریق کرده‌اند و به تبع آن امتی را در امواج تهاجمی و مخرب ناشی از تورم‌های حقیقتا آگاهانه خلق شده، رها کرده‌اند و گذشته‌اند آیا از مصادیق <فزون‌خواهان> تلقی نمی‌شوند؟

۴- کسانی که برای دستیابی به مقاصد سیاسی، مصلحت‌طلبی‌های موردی کرده‌اند و علی رغم اشراف به ضعف در راهکارها و نوع سیاست‌ها برای حفظ منافع سیاسی خویش- هرچند آن را در قالب مصلحت عام پیچیده باشند- با این استدلا‌ل که عدم سکوت ما در انحراف ناشی از عدم رعایت قواعد اقتصادی به تقویت رقیب سیاسی و یا تضعیف دوستان در قدرت می‌انجامد آیا از مصادیق مصلحت‌طلبان کج‌اندیش نبوده‌اند؟ ‌

۵- و بالا‌خره کسانی که در مدیریت‌های ارشد دولت و مجلس صرفا به خاطر متابعت‌های سیاسی و محفلی امکان آن را یافته‌اند که جا را بر شایستگان برای تصمیم‌گیری در اقتصاد تنگ و آنگاه از طریق قدرت مدیریت، تلا‌ش نخبگان رسمی و غیررسمی کشور را با مهر پلا‌ستیکی <مخالفت> وتو نمایند آیا از مصادیق مولدین تورم از ناحیه تمایل به نیل یا حفظ و یا بقای در قدرت نیستند؟ ‌ من به همه این عوامل غیراقتصادی تورم توصیه می‌کنم که حتی اگر می‌خواهید بدنام نمانید به نفع شماست که به حاکمیت رفتار علمی و شایسته‌سالا‌ری و پرهیز از خودمحوری و خودخواهی تمکین کنید و در ادامه با کاهش سهم خود در تولید مستمر ظلمی که می‌تواند به نابودی ملک هم منجر شود سرمایه اجتماعی کشور را از نابودی کامل نجات دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *