دوشنبه, مهر ۲

ستیز فمینیستی با حزب تودۀ ایران

«جهان زنان»، ارگان رسمی حزب توده[ایران] که از سال ۵۸ تا ۶۱ انتشار می یافت بخوبی بازگو کننده ساختار فکری زنان متعهد در ابتدای انقلاب است. جالب توجه است موضوعات محوری اهل قلم در این مجله با سیاست های جمهوری اسلامی متقارن است: مبارزه با استکبار جهانی (سرمایه داری) و طرفداری از مردم فلسطین، لبنان و ویتنام، سیاست خارجی این گروه را ترسیم می کرد و در داخل، طرح مشکلات زنان کارگر، روستایی، چادرنشین ، دلاوری های زنان بسیجی و زنان شهید داده و آواره از جنگ، فقر و بیسوادی و اساسا انعکاس جنگ بر طبقه محروم و فداکار یهای این گروه برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی ضد شاه و امپریالیسم جهانی است.

«جهان زنان»، ارگان رسمی حزب توده[ایران] که از سال ۵۸ تا ۶۱ انتشار می یافت بخوبی بازگو کننده ساختار فکری زنان متعهد در ابتدای انقلاب است. جالب توجه است موضوعات محوری اهل قلم در این مجله با سیاست های جمهوری اسلامی متقارن است: مبارزه با استکبار جهانی (سرمایه داری) و طرفداری از مردم فلسطین، لبنان و ویتنام، سیاست خارجی این گروه را ترسیم می کرد و در داخل، طرح مشکلات زنان کارگر، روستایی، چادرنشین ، دلاوری های زنان بسیجی و زنان شهید داده و آواره از جنگ، فقر و بیسوادی و اساسا انعکاس جنگ بر طبقه محروم و فداکار یهای این گروه برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی ضد شاه و امپریالیسم جهانی است.

ما زنان

به نقل از مدرسه فمینیستی

فاطمه مسجدی

۱۳ اسفند ۱۳۸۶

 
اولویت بندی زنان در زندگی سیاسی و اجتماعی 
 

پدیده ورود و مشارکت زنان در شکل گیری بدنه جمهوری اسلامی با توجه به وابستگی های سیاسی و اجتماعی شان از یکسو و طرح و پی گیری مسائل زنان توسط خودشان در این ساختار سیاسی جدید از دیگر سو می تواند مورد توجه هر پژوهشگر و فعال اجتماعی با دغدغه مسئله زنان قرار گیرد. شور و انگیزه تحولات انقلاب در سال های اولیه و نیاز به حضور و مشارکت زنان در نهادهای تازه تاسیس و دیگر لایه های سیاسی اجتماعی ، زنان را به فضای خیابان ها، اداره جات، کارخانه ها، کمیته های انقلاب و نهادهای سپاه و بسیج کشاند. شعارهای ضد امپریالیستی، حمایت از مستضعفین و مقابله با استکبار، زنان بالاخص از گروههای پایین اجتماعی که کمتر فرصت مطرح کردن خودشان در جامعه داشتند را جذب کارهای داوطلبانه کرد.

نفس حضور و مشارکت زنان بی سواد و از قشرهای مهجور اجتماعی، نوعی تحول جدید و هویتی تازه به این گروه از زنان بخشید. فرصت تجربه اندوزی در میان گروههای هم سنخ اجتماعی (تحت حمایت قدرتمند سیاسی دولت)، انگیزه چندان کمی برای زن خانه دار، بی سواد، محجبه و پایبند به ارزشهای اسلامی نبود. این گروه زنان که در عصر پدر سالاری پهلوی، متحجر و عقب مانده محسوب می شدند با یک دگرگونی سیاسی به زنان فعال، مفید و دارای ارزش والای زن مسلمان برای پدرسالاری جمهوری اسلامی نوپا البته با همان توانایی های محدود تبدیل شدند. یعنی تبدیل به هویتی که جنسیت اش، وی را ملزم به مبارزه با امپریالیسم جهانی (غول مردسالار جهانی) در حین حمایت از نظام نوپای اسلامی( مردسالار مطلوب) می دانست. اگرچه انتظارات این نظام پدرسالار نوپا از زنان و نحوه مشارکت آنان، از همان ابتدا بر اساس شرایط موجود، مرحله به مرحله تعریف و تنظیم می شد.

زن مطلوب این مجموعه سیاسی جدید، همان الگوهای مذهبی ما بود که این بار توسط بینش جدید اسلام سیاسی تعریف و تفسیر می شد. حضرت فاطمه، زینب و سمیه همچنان از بارزترین الگوهای زن مسلمان به حساب می آیند. این الگوها در ایده آلهای سیاسی تشیع، همواره فضای گفتمان و نمود داشته اند. در ابتدای انقلاب، زن نقش مادر دلسوز، همسری صبور و مهربان و همیشه وفادار (۱) چه با حضور مرد و چه بی حضور وی معرفی شد. با آغاز رویارو شدن در جنگ با عراق در مرزهای غربی و داخل شهر ها، از زنان انتظار می رفت تا داوطلبانه در پشت جبهه حضور داشته باشند. تهیه غذا، پوشاک و مداوای مجروحین از جمله فعالیت های مهم آنها بود. تکلیف دیگر زنان حفظ خانواده، تربیت فرزندان و کسب معیشت برای خانواده در صورت هر نوع غیبت نان آور در این دوره بحرانی بود. در فضای جنگ و بحران اقتصادی از زن انتظار صبر و مقاومت برای پیروزی در جنگ با صدام در قبال از دست دادن همسر ، پسر و پدر می رفت و صرفه جویی اقتصادی برای مقابله با بحران اقتصادی امپریالیسم سرمایه دار (مرد سالار بزرگ).

«جهان زنان»، ارگان رسمی حزب توده که از سال ۵۸ تا ۶۱ انتشار می یافت بخوبی بازگو کننده ساختار فکری زنان متعهد در ابتدای انقلاب است. صاحب امتیاز آن ، نجم الحاجیه هوشمند راد و مدیر مسئولش، فرزانه سیاسی فر است. جالب توجه است موضوعات محوری اهل قلم در این مجله با سیاست های جمهوری اسلامی متقارن است: مبارزه با استکبار جهانی (سرمایه داری) و طرفداری از مردم فلسطین، لبنان و ویتنام، سیاست خارجی این گروه را ترسیم می کرد و در داخل، طرح مشکلات زنان کارگر، روستایی، چادرنشین ، دلاوری های زنان بسیجی و زنان شهید داده و آواره از جنگ، فقر و بیسوادی و اساسا انعکاس جنگ بر طبقه محروم و فداکار یهای این گروه برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی ضد شاه و امپریالیسم جهانی است. (۲)

اولویت متقدم این گروه از زنان فعال نیز پیش از هر خواسته ای، مبارزه با جهان سرمایه داری بود تا مثلا کسب حقوق اولیه زنان از جمله قوانین خانواده. اگر چه برابری زن و مرد از اهداف اصلی تشکیل دهنده این گروه اعلام شده بود. اما فضای بحرانی سیاسی در داخل بین گروهای سیاسی و پدیده انقلاب اسلامی درسطح بین المللی در ابتدای انقلاب، ضرورت تصویب هر نوع قانونی به نفع زنان را تحت الشعاع قرارداد. هر چند این مجله به طرح لوایح و قوانین نابرابر علیه زنان (مانند لایحه قصاص) پرداخت و آن را زنگ خطری برای واژگونه جلوه دادن سیمای انقلاب از جانب امپریالیسم امریکا دانست.

در شماره ای از سال ۵۹، به عقب ماندگی قوانین زنان در ۵۰ سال حیات سلسله پهلوی اشاره شده است و گفته می شود که طبق آمار بی سوادی زنان ۷۳ درصد، میزان سواد خواندن و نوشتن ۱۷ درصد و ۱۳ درصد از نیروی فعال جامعه را زنان تشکیل می دهند. نویسنده به انتقاد از بهره کشی از نیروی زنان می پردازد و هدف زنان از کشاندنشان به عرصه تولید را استقلال اقتصادی زنان نمی داند. وی بیسوادی، عدم اشتغال به کار و در اختیار نداشتن امکانات بهداشتی و آموزشی، را از جمله عمده ترین مسائل زنان بیان می دارد.(۳)

در شماره های اولیه سال ۵۸، در ستون نظر سنجی زنان درباره انتخابات، زنان تحصیل کرده مسئله حقوق زن و آزادی زن را مطرح می کنند اما اشاره می کنند که مسائل مهم تری از مسائل زنان در اولویت است. در همین شماره ها در ستون رویدادهای مهم در مورد زنان ایران از جمله می خوانیم: استقبال زنان از «جهاد سازندگی» برای کمک به آماده سازی مدارس.(۴)

«تشکیلات دموکراتیک زنان» شاخه زنان حزب توده در سال ۵۸ در اطلاعیه ای اعلام می دارد: گروه کثیری از زنان و دختران هوادار این تشکیلات، تاکنون آمادگی خود را برای آموزش فنون نظامی اعلام کرده اند. همان طور که واضح است شور و شوق برای تغییر یک سیستم سیاسی مهم تر بوده تا ساختار خانواده اگر چه تغییر قوانین به نفع زنان از مطالبات و انتظارات شاخه زنان حزب توده اعلام می شد. با این حال آنچه مهم شمرده می شد دفاع از انقلاب نوپا در مقابل امپریالیسم بود.

در اسفند سال ۶۰ مریم بهروزی، نماینده مردم تهران در مجلس در مورد حقوق خانواده در موضوع حق طلاق مرد، حق تمکین زن و حکم قصاص قاتل زن، دادِ سخن سر می دهد. وی در مجلس به انتقاد از سیاست مردسالارانه پرداخته و اذعان می دارد در بعضی موارد حقوق حقه زنان تحت شعاع تمایلات نابجا و نیمه اسلامی می شود در حالیکه این زنان بودند که در کلیه لحظات انقلاب در واژگونی تخت ستمشاهی در صحنه حضورداشتند و در کلیه مراحل جنگ و کمبودهای اقتصادی متحمل رنج می شدند و فرزندان و شوهرانشان را به مقاومت دعوت می کردند اما با گذشت دو سال از مجلس غیر از حضانت یک لایحه یا یک ماده قانونی برای بالابردن کیان خانواده و بهبود وضع آنان مطرح نشده است.(۵)

در شماره های متعدد مجله «جهان زنان» در طول چهار سال قوانین عقب مانده در مورد زنان، جسته و گریخته مطرح و مورد نقد قرار می گیرد و تغییر آن از اهداف انقلاب تعریف می شود و امید می رود که قوانین اصلاح شوند. اما با این همه، مسئله مبارزه برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان همچنان در حد انتشار چند مقاله و اعتراض همچنان محدود باقی می ماند.

تا این که امروز، بعد از سه دهه که زنان در اوایل انقلاب به دلیل فداکاری های مادرانه و به مصلحت اندیشی های پدران حکومتی از خواسته هایشان چشم پوشی کردند و نبرد با صدام و امپریالیست جهانی را بر حقوق اولیه و انسانی شان اولویت دادند، حال برای درخواست نیازهاشان با رندی این دولت مردان، یک روز بابتِ پی گیری تلاش هاشان در کمپین یک میلیون امضاء و جمع آوری امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز روانه زندان می شوند و روزِ دیگر با طرح تفکیک جنسیتی از ورود به دانشگاه منع می شوند . خلاصه آنکه ساده اندیشی است اگر با این تجربه نه چندان اندک، زنان ما پی گیرِ درخواست سی سال پیش خود نباشند و فریفته دولت مردان مصلحت اندیش و برنامه های آنان گردند و روزگار بگذرانند.

نابخردی است اگر پنداشته شود زنانی که در ابتدای انقلاب از حقوق خود و داشتن فرزند و شوهر چشم پوشی کردند بعد از سی سال، به پذیرش قانون جدید خانواده (پیشنهادی دولت) و طرح تفکیک جنسیتی که امروز در مجلس به بحث گذاشته شده، تمکین خواهند کرد. برای مقابله با جلوه های پدر سالاری جدید ، مهم دانستن قانون عادلانه برای تقویت برابری در خانواده که حقوق زن در آن اعمال شده را باید مد نظر قرار داد که این قدرتمند ترین ابزار برای ثبات جامعه درگیر ماهواره و نابسامانی های اجتماعی موجود در آن است.

پانوشت ها و منابع:

۱- Sara Ahmed, The Cultural Politics of Emotions (Edinburgh: Edinburgh University Press, 2004), 25-6

۲ – "اول ماه مه، روز همبستگی زحمتکشان سراسر جهان"، جهان زنان، سال اول شماره ۹ اردیبهشت ۱۳۵۹، ص ۹.

۳ – "رویدادهای ایران"، جهان زنان، سال اول شماره ۲، ص ۵۷.

۴ – "چرا رای دادم" جهان زنان، سال اول شماره ۵ ، ۱۰ دی ۱۳۵۸، ص ۳۱.

۵ – " سخنان مریم بهروزی در مجلس شورای اسلامی" ، جهان زنان، سال سوم، شماره ۷ اسفند ۱۳۶۰.

 The Cultural Politics of Emotions by Sara Ahmed Edinburgh: Edinburgh University Press, 2004

 جهان زنان، سال های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱.

http://mazanan.com/280.html

***

ما زنان

 به نقل از سایت کانون زنان ایرانی

خدیجه مقدم
 ۲۸ اسفند ۱۳۸۶۱۳۸۶

فمینیست شجاع جنبش زنان ایران
زنان و جوانان نظر دهیدبه یاد مریم فیروز

 

مریم فیروز را نسل جوان ایران به خوبی نمی‌شناسد، حق هم دارد، چون او از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۹ در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران بود و بعد از آن هم درحبس خانگی، تا چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶ خورشیدی، که در زادگاهش، مظلومانه و غریبانه چشم فرو بندد و بدون هیچ تشییعی به خاک سپرده شود.

شاید نوشتن از زنی چون مریم فیروز، بعد از فوت‌اش هم، جرم باشد، نمی‌دانم، ولی لازم است، نسل جوان ما، بداند و بیاموزد از مبارزین چند نسل پیش ازخود، در شرایط سخت گذشته که زنان حتی حق آموزش نداشتند، کسانی چون مریم فیروز با چه شجاعتی ساختارهای مردسالارانه را می‌شکستند و چه خدماتی برای بالا بردن فرهنگ جامعه انجام می‌دادند و چه میراثی برای ما باقی گذاردند. تا جوانان برای خواسته‌های به‌حق خود از تلاش باز نایستند و با امیدواری بیشتری، از این ارثیه گرانبهای گذشتگان، بهره گیرند.

جدای از جهان‌بینی و گرایش سیاسی مریم فیروز که زنی مارکسیست ـ لنینیست و از اعضای رهبری حزب توده ایران بود، او یکی از قدیمی‌ترین فمینست‌های ایران و اولین زن فمینیستی بود که من و برخی از دوستان هم نسلم، از نزدیک با او، آشنا شدیم در حالی که درک درستی از فمینیسم نداشتیم، منابع محدود بود، دسترسی به همان منابع محدودتر.

بعد از پیروزی انقلاب بود و دوران کوتاه آزادی! مهاجران سیاسی به وطن باز گشته بودند و ما جوانان که قصه‌های فراوان از مادران و پدران خود در مورد قهرمانان راه آزادی شنیده بودیم، مشتاق و بی‌قرار برای زیارت آنان.

 یادم می‌آید اولین باری که مریم فیروز را دیدم، چشم به دهانش دوخته بودم تا از حقانیت خود و یارانش دفاع کند و پاسخ سوال‌های رایج روشنفکرانه ما را بدهد، ولی او گفت اگر می‌خواهید به مردم خدمت کنید خودتان را زیاد درگیر این مسائل نکنید. فکر نکنید باید کارهای بزرگ انجام دهید و همه مسائل تاریخی را حل کنید و به نتیجه برسید و تاریخ را بسازید، هر چند می‌توانید هر چقدر دلتان می‌خواهد بخوانید و بحث کنید و تحقیق کنید ولی الان، مردم ما نیازمند خیلی چیزهای ملموس در زندگی هستند، وقتی از کار با زنان صحبت کردیم، گفت : «بروید به زنان آموزش دهید تا باسواد شوند، به دولت کمک کنید تا سطح آگاهی‌های زنان افزایش یابد، بروید با نهضت سوادآموزی همکاری کنید فقط برای باسواد شدن زنان، بروید در درمانگاه‌های جنوب شهر رایگان به مردم خدمت کنید بهداشت و درمان را آموزش دهید، زنان اگر سلامت باشند وباسواد، خود حق‌شان را خواهند گرفت.»

این سخنان را، من، امروز باور می‌کنم ولی آنروز در اوج جوانی، باعطشی که برای خدمت به میهن داشتم، برایم کافی نبود که فقط به فکر آموزش و خواسته‌های قابل لمس زنان باشم. هرچند، ایجاد مهدکودک‌ها و شوراهای زنان کارگر و… از موفقیت‌های آن دوران ما بود، ولی همیشه حواسمان به خواسته‌های بزرگترمان بود.

هر خواسته طبیعی و زنانه را لیبرالی می‌خواندیم و حتی ظاهر مریم فیروز با آن گردنبند بدل و ارزان قیمت، برای من بیگانه بود، تا اینکه بزرگ شدم، رشد کردم و جالب اینکه با استفاده از همان رهنمود به میان مردم رفتن مریم خانم، بزرگ شدم و رشد کردم و امروز می‌فهمم، که او چه حقی به گردن جنبش زنان دارد و ما چقدر از او آموختیم بدون اینکه متوجه باشیم. به نظر من او زنی بسیار شجاع و مبارز بود و زندگی و مبارزه‌اش ، این موضوع را ثابت می کند.

* جدا شدن از همسر اول و بازگشت به خانه پدری بعد از فوت پدر که باعث ازدواج اجباری او شده بود.

* پشت کردن به طبقه‌اش و زندگی اشرافی و انتخاب یک زندگی ساده و با کیفیت.

* انتخاب یک جهان‌بینی و تفکر سیاسی خاص در آن دوران که امروز هم برای جامعه مردسالار ایران عادی نیست.

* انتخاب همسر دوم و به گفته دوستانش پیشنهاد ازدواج به مرد مورد علاقه‌اش و زندگی سرشار از عشق و اعتقاد.

* وقف نیروی مادی و معنوی خود به راهی که انتخاب کرده بود.

* تحمل دوران مهاجرت و سختی‌های غربت و دوری از وطنی که عاشقانه آنرا می‌پرستید.

* ارتقاء خود تا رهبری حزبی که بدان اعتقاد داشت و شکستن باورهای مردسالارانه تشکیلاتی.

* مطالعه و تحقیق در مورد حقوق زنان علاوه بر مطالعات و تحصیلات آکادمیک.

* ایجاد تشکیلاتی مخصوص زنان ( تشکیلات دموکراتیک زنان).

* انتشار مجله جهان زنان.

* تحمل هشت سال زندان و شکنجه‌های جسمی و روحی در هفتاد سالگی.

* ایستادگی و اعتراض در زندان به عدم رعایت حقوق‌اش.

* تحمل حبس خانگی به مدت ۱۷ سال.

* تحمل داغ عزیزان و …

* مریم فیروز، یکی از فیمینست‌های بسیار شجاع تاریخ جنبش زنان ایران است و نامش هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد. او امروز را به‌روشنی می‌دید که هرگاه زنان باسواد و آگاه شوند،خود حق‌شان را خواهند گرفت و مطمئنم با همه بیماری و کهنسالی، صدای رسای جنبش زنان ایران را شنید و از دنیا رفت. و در یکصدمین سالگرد ۸ مارس در ۱۲ مارس ۲۰۰۸ چشم از جهان فروبست و پیوند خود را با تاریخ جنبش جهانی زنان مستحکم‌تر کرد.
 

http://10mehr.org/wordpress/?p=247

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *