شنبه, شهریور ۳۱

امپراتوری سقوط کرده ولی واشنگتن هنوز بی‌خبر است

 عقب کشیدن عقربه‌های ساعت برای بازآفرینی امپراتوری ایالات متحده، به شکل دوران قبل از ریاست جمهوری دونالد ترامپ "سیزیف‌وار" و عبث است و دیگر به گذشته تعلق دارد  و حمله به کاپیتول  تنها نی باریکی بود که کمر شتر را شکست.

 عقب کشیدن عقربه‌های ساعت برای بازآفرینی امپراتوری ایالات متحده، به شکل دوران قبل از ریاست جمهوری دونالد ترامپ "سیزیف‌وار" و عبث است و دیگر به گذشته تعلق دارد  و حمله به کاپیتول  تنها نی باریکی بود که کمر شتر را شکست.

 

 

 

 

 

تارنگاشت عدالت

منبع: لینکه تسایتونگ
۱۶ ژانویه۲۰۲۱ 

 

امپراتوری ایالات متحده سقوط کرده ولی شاید واشنگتن هنوز از آن بی‌خبر است  

عقب کشیدن عقربه‌های ساعت برای بازآفرینی امپراتوری ایالات متحده، به شکل دوران قبل از ریاست جمهوری دونالد ترامپ "سیزیف‌وار" و عبث است و دیگر به گذشته تعلق دارد  و حمله به کاپیتول  تنها نی باریکی بود که کمر شتر را شکست.

البته نباید همه حرف‌های من را باور کنید، زیرا:

«اگر قرار بود روزی تیر آغاز دوران پساآمریکایی شلیک شود، با اطمینان زیاد، آن روز درست همین امروز بود.»

این سخنان را  رئیس انجمن روابط خارجی – مهم‌ترین اندیشکده در خدمت امپراتوری واشنگتن – روز ۶ ژانویه  پس از حمله صدها نفر از هواداران ترامپ به کاپیتول، در اعتراض به تایید پیروزی انتخاباتی جو بایدن ابراز داشت. در زیر شکوه دراماتیک کامل او، "ریچارد ناتان هاس" را ملاحظه کنید:

« تصاویری دیدیم، که هرگز فکر نمی‌کردم می‌توان در این کشور شاهد بود. در هر پایتخت دیگری چرا ولی این‌جا نه! احتمالاً هیچ‌کس دیگر در جهان، مثل گذشته به ما نگاه نخواهد کرد و به ما احترام نخواهد گذاشت و از ما نخواهد ترسید و به ما اعتماد نخواهد کرد. اگر قرار بود روزی تیر آغازدوران پساآمریکایی شلیک شود، آن روز درست همین امروز بود.»

در کنار "هاس" همان طور که احتمال می‌رفت دبیرکل پیمان نظامی ناتو نیز در توئیتی نگرانی خود را در مورد «صحنه‌های شوکه کننده» در واشنگتن ابراز داشت و گفت که انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا «باید پذیرفته شود». روسای کشورهای فرانسه و بریتانیا و همین‌طور سازمان کشورهای آمریکایی نیز از او اقتباس کردند. ترکیه «ابراز نگرانی» کرد و کانادا و هندوستان نیز ابراز نظر نمودند.

حتی ونزوئلا نیز «اعمال خشونت‌آمیز» در واشنگتن و همین طور «قطب‌بندی سیاسی» در ایالات متحده را محکوم کرد ولی هم‌زمان با آن ابراز امیدواری کرد که آمریکایی‌ها اکنون بتوانند «راه نوینی برای ثبات و عدالت اجتماعی» بیابند.

درست در رابطه با ونزوئلا باید یادآور شد که ایالات متحده آمریکا نه تنها حاضر نشد رئیس جمهور منتخب  و یا مجلس شورای ملی این کشور را به رسمیت بشناسد، بلکه طی دو سال گذشته بلاانقطاع کوشش کرد به جای آن  یک «رئیس جمهور موقت» که انتخاب نشده بود را بر سریر قدرت بنشاند و سپس نتیجه این اقدام را «دمکراتیک» بنامد. با این که دولت ترامپ این فعالیت‌ها را رهبری می‌کرد، ولی دمکراتها هم که به زودی رسماً قدرت مطلق در ایالات متحده را به دست خواهند گرفت، به طور کامل با او همکاری ‌کردند.

در خور نگرش است، که  آنگاه که قرار بود وتوی ترامپ علیه "قانون مجوز دفاع ملی» برای سال ۲۰۲۱ عملی شود برای اولین بار استابلیشمنت جمهوری‌خواه و «مقاومت» دمکرات‌ تقریباً یک‌پارچه عمل کرد زیرا این لایحه شامل بندی بود که مانع از این می‌شد که ترامپ و یا هر رئیس جمهور دیگری  در آینده نیروهای ارتش آمریکا را از جنگ‌های بی‌پایان ایالات متحده فراسوی دریاها بیرون آورد، بدون این که تایید کنگره را جلب کرده باشد. همان‌طور که ترامپ کراراً تکرار می‌کرد، اطاعت مطلق در عمق وجود سرنشینان «باتلاق» واشنگتن نشسته است.

حالا بخور ببین چه مزه‌ای دارد

توجه بیشتری باید به این بخش از سخنان رئیس انجمن روابط خارجی جناب آقای "هاس" معطوف کنیم  که می‌گوید:

« ما تصاویری می‌بینیم، که هرگز فکر نمی‌کردم که می‌توانیم در این کشور شاهد باشیم. در هر پایتخت دیگری چرا ولی این‌جا نه!»

این اعتراف غیرداوطلبانه در مورد «استثنایی بودن ایالات متحده آمریکا» در واقع بدین معنی است که اگر کنشگرانی که از طرف آمریکا حمایت می‌شوند به پارلمان «رژیم»هایی که مورد پسند واشنگتن نیستند و لذا باید تغییر کنند، حمله برند، کار خوبی می‌کنند ولی وقتی آمریکایی‌ها علیه دولت خودکه فکر می‌‌کنندمغایر قانون عمل می‌کند قیام کنند، به هیچ وجه قابل قبول نیست.

با این‌که آن‌چه روز چهارشنبه رخ داد، یک «انقلاب مخملی» نبود، ولی برداشت‌های صوری به اندازه کافی شباهت با آن را نمایان می‌ساخت که تمام جهان متوجه شود. با این حال درست نیست  که «قیام» در کاپیتول را  مسئول سقوط امپراتوری ایالات متحده آمریکا بدانیم. این قیام تنها آخرین مهره دومینو بود که افتاد.

این بار هم نباید به گفتار من اکتفا کنید. ببینید "ایشان تاروور" سرمقاله‌نویس متعهد به استابلیشمنت  واشنگتن پست چه می‌گوید. او روز ۵شنبه توضیح داد  که برای «بسیاری در خارج» رویای ایالات متحده آمریکا  به عنوان شهری نظرکرده بر فراز بلندی، با نفوذ اخلاقی متناسب و جذبه و اتوریته خود در سطح جهان «قبلاً هزار بار مرده است».

او برای برخی از این افراد استدلال می‌کند، که این حدیث «همیشه یک رویا بود که هدفش کتمان کودتاها و حکومت‌های نظامی  که واشنگتن در کشورهای دست‌نشانده برپا می‌کرد، بود». واقعاً حق با اوست.

دمکراتها و هم‌عهدان نومحافظه‌کار آنان  در ۴ سال گذشته سرگرم نکوهش سیاست «اول آمریکای» ترامپ بودند. آنها شکوه می‌کردند که او یک جانبه عمل می‌کند و «هم‌پیمانان» را سرخورده می‌نمایدو حتی در جهان «خلأ رهبری» به وجود آورده است. ولی درست همه اینها اساس سیاست دولت آینده خواهد بود.

مثل این که آنها وقایع ژانویه ۲۰۲۰  را فراموش کرده‌اند که ترامپ فرمان اعدام موشکی ژنرال قاسم سلیمانی را صادر کرد و در آنجا هیچ نوع صدای اعتراضی از «هم‌پیمانان»  یا بهتر بگوییم «کشورهای دست نشانده» ایالات متحده شنیده نشد. برعکس آنها با سرعت تعجب‌آوری از خط واشنگتن تبعیت کردند.

در واقع ترامپ نیز به طور کامل مدافع امپراتوری ایالات متحده آمریکاست. او فقط تصورات  ناشی از تعارفات رسمی، که به کمک آنها در طول زمان چهره دیگری به آن بخشیده بود، را به کنار نهاد.

ولی از دست بر قضا تمامی استابلیشمنت سیاسی ایالات متحده  برای "از سر باز کردن" ترامپ بسیج شد. اول «ماجرای روسیه» بعد موضوع مضحک استیضاح به خاطر گفتگوهای تلفنی با اوکرائین، بعد ناآرامی‌های گسترده در کشور به خاطر «بی‌عدالتی نژادی» و در کنار آن تبدیل معضل کووید به یک حربه سیاسی.

آیا «دولت پنهان» و یا «دولت در دولت» را که گویا فرضیه توطئه‌ی مارکِ ترامپ بود را به خاطر می‌آورید؟ ولی وجود آن طی اظهاراتی که در خلال روند استیضاح به ثبت رسید، حتی مورد تایید قرار گرفت. یک مدیر سابق سازمان سیا صریحاً و بدون شرم و حیا آن را مورد ستایش قرار داد و نهایتاً وقتی توطئه FBI  برای بدنام کردن ژنرال "فلین" افشأ شد بقیه شک و تردیدها نیز از بین رفت.

سازوکار جنگی رسانه‌های باب روز علیه ترامپ  که بعد رسانه‌های «اجتماعی» نیز به آنها پیوستند و همین‌طور سانسور و پوشیده‌گویی سخت علیه گزارش دهی مشروع و دقیق در مورد لپ‌تاپ آقای "هانتر بایدن" کمی قبل از انتخابات اخیر شنیع‌ترین نمونه‌هایی بود که جهان با آن روبه رو شد. در پایان ترامپ (که هنوز رئیس جمهور قانونی کشور است) از شبکه‌های اجتماعی بیرون افکنده شد، با این که اعلام کرده بود با صلح‌ و صفا پست خود را ترک خواهد کرد.

در واقع تمامی استابلیشمنت آمریکایی این آرزو را در سر داشت که به قول معروف ترامپ را در خرمن آتش  هیزمی که از داربست نگهدارنده امپراتوری فراهم کرده بود، بسوزاند.

جو بایدن در یکی از سخنرانی‌های اخیر خود سوگند یاد کرد، «ایالات متحده را مجدداً خواهد ساخت و جایگاه آن در جهان» را به عنوان کشوری  که «دوباره مدافع دمکراسی و آزادی است و برای آن مبارزه خواهد کرد» احیأ خواهد نمود. این یک وظیفه بسیار سنگین است و می‌توان آن را با بازگرداندن غول به شیشه مقایسه کرد و به قول معروف دیگر کاسه‌ای است که شکسته و آبی است که ریخته.

از قضا تنها چیزی که می‌تواند وجهه  ایالات متحده آمریکا را در جهان بازآفریند، این است که جمهوری ایالات متحده آمریکا را که در اثر چهار سال «مقاومت» علیه ترامپ تقریباً شیرازه‌اش از هم گسیخته را مجدداً وصله پینه کرد. ولی از آنجا که این کار تا حدی نیازمند خودشناسی است و باید زحمت خود یابی را نیز تحمل کرد ، می‌توان تصور کرد که این گزینه زیاد محتمل نباشد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *