تارنگاشت عدالت
منبع: بولتن اطلاعاتی، شمارۀ ۲۰۲۰ [شمارۀ ویژه]، ص. ۵۳-۵۰
فعالیت احزاب کمونیست و کارگری تحت شرایط همهگیری و بحران سرمایهداری، برای حراست از بهداشت و حقوق اقشار مردمی، در مبارزه برای تغییر جامعه، برای سوسیالیسم
حزب کمونیست آلمان
بحران اقتصادی سرمایهداری و بحران «ویروس کرونا»
این همچنین در اقدامات درخانهماندن (lockdown) در آلمان منعکس است. درخانهماندن یکپارچه از همه روندهای غیرضروری میتوانست کاملاً مناسب باشد. اما این در آلمان اجرا نشد. به استثنای چند شرکت دارای نفوذ مستقیم بزرگ دولتی، مانند دویچه بان و لوفتهانزا، از تأثیرگذاری مستقیم در جهت درخانهماندن اجتناب شد. دستور برای بستن شرکتها فقط زمانی صادر شد که سرپوش نهادن بر یک رسوایی، مانند آنچه در صنعت گوشت رخ داد ممکن نبود. اما، حتا در آنجا عملیات کاملاً متوقف نشد. و در آنجا، به علت شرایط کاری غیرقابل تحملی که بویژه برای مهاجرین دههها وجود داشته است، همهگیری شدیداً گسترش یافت. با این وجود، در آینده چیز زیادی تغییر نخواهد کرد، و هماکنون در قانون جدید راههای گریزی وجود دارد که فقط به شرکتهای بزرگ امکان میدهد برای فرار از قوانین جدید به شرکتهای کوچکتر تقسیم شوند، کاری که هماکنون انجام میشود.
بخشهای دیگر، مانند صنعت خودروسازی از تمدید مقررات کار کوتاه-مدت با استفاده از پول دولت برای مزایای جایگزین دستمزد، در جهت تخفیف پیامدهای بحران و تضمین منافع خود استفاده کردند. در آلمان، کار کوتاه-مدت به معنی قانونی است که تحت آن کارفرما میتواند، در شرایط مشخص مانند نبود سفارشات، برای اجتناب از اخراجها، ساعات کار و نتیجتاً دستمزدهای کارگران خود را کاملاً یا بخشاً کاهش دهد. در آنصورت، کارگران کمک دولتی، مقرری کار کوتاه-مدت را دریافت میکنند. چون این مبلغ فقط ۶۰ درصددستمزدهای خالص است (۶۷درصد برای کارگران دارای فرزند)، کارگران بخش قابلتوجهی از درآمد خود را از دست میدهند، گرچه در عرصههایی قراردادهای مذاکراه دستهجمعی برای پرداخت مابهالتفاوت وجود دارد. گرچه مقرری کار کوتاه-مدت در جریان همهگیری موقتاً افزایش یافت، اما این درآمد از دسترفته را جبران نمیکند.
بستههای محرک اقتصادی دولت آلمان به مناسبت «بحران ویروس کرونا» که بالغ بر صدها میلیارد یورو میشوند، اقداماتی برای تضمین منافع شرکتهای بزرگ، از جمله صنعت تسلیحاتی هستند. ضمناً، فقط اقلیتی از مزدبگیران در استخدام این شرکتها هستند. زحمتکشان فقط بخش کوچکی از این پول را دریافت میکنند، و آنرا با ازدست دادن درآمد، با از دست دادن کار، یا با کار کوتاه-مدت میپردازند. در عینحال، انجمنهای سرمایه خواهان کاهش حداقل دستمزد، کاهش هزینه اجتماعی، کاهش مالیات برای شرکتها هستند. مبارزه طبقاتی از بالا با شدت تمام جریان دارد، میلیونها نفر کار کوتاه-مدت دارند، با این وصف تعداد افرادی که رسماً به عنوان بیکار ثبتنام کردهاند به بیش از ۶ درصد افزایش یافته است. این بدین معنی است که در آلمان، در حال حاضر، حدود یکچهارم کارکنان مزدبگیر کار کوتاه-مدت دارند، حدود ۲۰ درصد کار موقت دارند، و ۶ درصد بیکارند- رقم بیکاران رقم رسمی است؛ تعداد واقعی بیکاران بسیار بیشتر است.
اما، سیاست مالی حمایت از شرکتهای بزرگ نشان میدهد که در جمهوری فدرال آلمان در عمل پول زیادی در دسترس است، اما همچنین نشان میدهد در دسترس چه کسانی هست و در دسترس چه کسانی نیست. این وظیفه کمونیستها است که طبقه کارگر و همه زحمتکشان را از این آگاه سازند. کمونیستها باید با ایدئولوژی یک بهاصطلاح مشارکت اجتماعی- که همه با هم علیه ویروس میجنگند مقابله نمایند و اینرا روشن سازند که «در دولت طبقاتی ما وجود ندارد!»
در کشور ثروتمند آلمان، با وجود اینکه از مدتها پیش سناریوهای یک همهگیری گسترده محتمل به نظر میرسید، نظام بهداشتی به هیجوجه برای وضعیت آماده نبود. خصوصیسازی لجامگسیخته و سودجویی به زیان هم کارکنان و هم بیماران بوده است. حتا سیل پولی که در رویارویی با همهگیری ویروس کرونا به نظام مراقبت بهداشتی سرازیر شد نه برای بهبود زیرساختها، بلکه برای تضمین سود بکار گرفته شده است. از اینرو، حزب کمونیست آلمان میگوید: بهداشت نباید یک کالا باشد؛ همه تأسیسات مراقبت بهداشتی باید به مالکیت عمومی بازگردانده شوند. بهداشت یک حق اساسی است. نظام آموزشی آلمان نیز برای وضعیت همهگیری آماده نبود. پیامدها به والدین، کودکان، و آموزگاران منتقل شدند.
همهگیری محرومیت اجتماعی را تشدید میکند، و پیامدها بویژه برای کودکان خانوادههای فقیر که وسائل فناوری اطلاعاتی خود را ندارند، و ممکن است قادر به دریافت کمک از طریق آموزش از راه دور نباشند شدید است. برای این خانوادهها هیچ حمایت ویژهای وجود ندارد، مدارس کارکنان کافی ندارند، و همه اینها یکبار دیگر بویژه آشکار میشود.
ما خواهان پول برای آموزش، خواهان کارکنان بیشتر، کلاسهای کوچکتر، یک نوع مدرسه برای همه، بدون خصوصیسازیها هستیم.
اما استثمار اقتصادی فزاینده فقط یک بخش از مبارزه طبقاتی از بالا است. طبقه حاکم همچنین درگیر برچیدن حقوق دمکراتیک و اجتماعی است. مفاد «قانون ساعات کار» پیش از این تضعیف شدهاند. انجمنهای سرمایه خواهان حذف حمایت در برابر اخراج، قراردادها موقت بیشتر، لغو حق شوراهای کارگران هستند. حق تظاهرات با دستاویز حفاظت بهداشتی محدود شده است. اما، احیای آن پس از همهگیری مطمئناً حتمی نخواهد بود، و نبردهای سخت ضروری خواهد بود.
وضعیت همهگیری همچنین یکبار دیگر نشان داد که اتحادیۀ اروپایی یک ابزار توسعهطلبی امپریالیستی، بویژه بوسیله امپریالیسم آلمان است. کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا کمترین حمایتی دریافت نکردند. بالعکس، زمانی که در ایتالیا به تجهیزات پزشکی نیاز فوری وجود داشت، آلمان صدور آنها را ممنوع کرد. به این کشور، که بیشترین تأثیر همهگیری ویروس کرونا را داشت، از چین، کوبا، و روسیه، اما نه از اتحادیۀ اروپایی کمک شد. در عینحال، هدف از اقداماتی که اتحادیۀ اروپایی در پیش گرفته است نیز عمدتاً ثبیت نظام مالی به سود کشورهای قدرتمند اتحادیۀ اروپایی است.
تسلیحات و نظامیگری فزاینده نیز در سایه همهگیری پیش برده میشود. برنامههای تسلیحاتی بیشتر، حمایت از شرکتهای تسلیحاتی به مثابۀ بخشی از بستههای محرک اقتصادی، و همچنین عادت کردن به استقرار نیروهای مسلح آلمان در داخل به بهانۀ مقابله با همهگیری، همگی بخشی از این بشمار میآیند. گرچه رزمایش بزرگ «مدافع ۲۰۲۰»، که بوسیله دیگر دولتهای ناتو، از جمله جمهوری فدرال آلمان حمایت شد به علت همهگیری وبروس کرونا کاهش بافت، اما این به هیچوجه به معنی پایان دادن به سیاست کنونی محاصره فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین نیست. بالعکس تبلیغات ضدروسیه و ضدچین رو به رشد میباشند. از فرصتی برای تنگگردن این تحریمها استفاده میشود.
حزب کمونیست آلمان امسال جمعآوری امضاء برای رفع همه تحریمها، از جمله تحریمها علیه روسیه، چین، ونزوئلا، کوبا، و سوریه را آغاز کرد. ما خواهان صلح با چین و روسیه هستیم- بگذارید از ناتو خارج شویم!
در سطح بینالمللی، امپریالیسم آلمان از یکسو بر روی ادغام در ناتو حساب میکند، آگاهانه نقش یک شریک کوچک امپریالیسم آمریکا را میپذیرد، در عینحال از استراتژی تهاجمی ناتو برای محاصرۀ نظامی جمهوی خلق چین و فدراسیون روسیه حمایت میکند. از سوی دیگر بر روی اتحادیۀ اروپایی تحت رهبری خود حساب باز کرده در این جنبه با امپریالیسم فرانسه رقابت میکند. اتحادیۀ اروپایی به مثابۀ یک پسکرانه (hinterland) برای نیرومندی خود آن و به مثابۀ یک رقیب اقتصادی برای امپریالیسم آمریکا خدمت میکند.
ادغام در ناتو، رهبری اتحادیۀ اروپایی، و نیرومندی خود به تضادهایی، از جمله تضادهای بین جناحهای گوناگون سرمایه آلمانی نیز منجر شده است. در ارتباط با سیاست اقتصادی تهاجمی امپریالیسم آمریکا نسبت به جمهوری خلق چین، بخشهایی از سرمایه و دولت آن مجزا شدهاند زیرا آنها در رقابت خود با امپریالیسم آمریکا برای تقویت خود، به روابط اقتصادی با جمهوری خلق چین نیاز دارند. این همچنین در معامله با فدراسیون روسیه، آنطور که در برخورد با طرح خط لوله «نورت استریم ۲» میتوان دید نقش بازی میکند.
مدیریت همهگیری و بحران اقتصادی جهانی به روشنی نشان میدهد: سرمایهداری قادر نیست، حتا به کمترین میزان، مشکلات زحمتکشان را حل کند. کاملاً روشن است که یک اقتصاد برنامهای و اجتماعیکردن ابزار اصلی تولید، بطور خلاصه، یک توسعه سوسیالیستی ضروری است. موفقیت جمهوری خلق چین، ویتنام، و کوبا در مقابله با همهگیری یکبار دیگر برتری توسعه سوسیالیستی را نشان میدهد. برای امکانپذیر ساختن یک چنین توسعهای، یعنی تغییرات انقلابی در جهت سوسیالیسم، یک اتحاد وسیع علیه سرمایه انحصاری ضروری است. این بدون یک حزب کمونیست نیرومند ممکن نیست. در این زمینه، ما هنوز کار زیادی باید انجام دهیم.
https://drive.google.com/file/d/1oivXo-NegL88uPdVbmibm1VHc5re1wf3/view