نویسنده: گراهام هوریس
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰
{styleboxjp}ایالات متحده در مقابل یک بحران بینظیر سیاسی-اجتماعی قرار گرفته، فارغ از اینکه چه کسی در انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر پیروز گردد{/styleboxjp}. رئوس اساسی این معضل در پیش، هماکنون ملموس است و ریشه در فرهنگ مسموم سیاسی که در ۳۰ سال گذشته در کشور به وجود آمده، دارد.
۶ علت از مهمترین علل این بحران پیش رو عبارتند از:
۱. ناتوانی دونالد ترامپ در مبارزه علیه پاندمی کووید-۱۹.
۲. تشدید اخیر ناآرامیهای نژادی که از قرن ۱۸ تاکنون سیاست آمریکا را متأثر ساخته.
۳. ناآرامی و سقوط اجتماعی که به تازگی به دنبال جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» و دیگر گروهها پدید آمده.
۴. تشدید اخیر مبارزه فرهنگی که از دهه ۱۹۶۰ جامعه آمریکایی را متأثر ساخته است.
۵. پیدایش به اصطلاح گروه «چپهای رادیکال» در درون حزب دمکرات که از سوی «آلکساندریا اوکازیو کورتس» رهبری میشود و از طرف جو بایدن تحمل میگردد.
۶. سیاسی کردن اخیر دیوان عالی کشوری و مسأله سقط جنین به وسیلۀ ترامپ که با انتصاب «آمی کانی بارت» که مخالف سقط جنین است به عنوان جانشین قاضی «گینزبورگ» صورت گرفت.
این تحولات اخیر باعث تعمیق شدید شکاف در درون جامعه آمریکا شد، که فارغ از نتیجه انتخابات نوامبر باز هم شدت خواهد یافت.
اگر بایدن پیروز شود چه خواهد شد؟
اول از همه کلیه نیروهای مخالف ترامپ در درون حزب جمهوریخواه علیه ترامپ و هواداران او برپا خواهند خاست و حزب با فاز حجامت و زدوخوردهای سیاسی بر سر قدرت روبهرو خواهد شد.
{styleboxjp}ترامپ در سال ۲۰۱۶ از طرف جمهوریخواهان نامزد پست ریاست جمهوری شد، زیرا تنها نامزدی بود که شانس غلبه بر هیلاری کلینتون را داشت{/styleboxjp}. بسیاری از جمهوریخواهان او را تحقیر میکنند و تنها برای این از او حمایت میکنند، زیرا در سال ۲۰۱۶ در انتخابات پیروز شد و میتواند مجدداً پیروز شود. «میت رامنی» نمونه مشخص این گروه است. او از ترامپ متنفر است (او موافق شکایت از ترامپ بود ) ولی به تازگی در رابطه با انتصاب دیوان عالی قاطعانه از ترامپ حمایت کرد تا پیروزی جمهوریخواهان را در ماه نوامبر تضمین کند.
انتقادات تازۀ جورج دبلیو بوش و دیگر شخصیتهای سابق جمهوریخواهان این احساس عمیق ضدترامپ در درون حزب را آشکار میکند. حمایت کنونی همسر سناتور سابق جمهوریخواه «جان مککین» از بایدن نیز مبین همین امر است. چون آنها دیگر در جستوجوی مقام نیستند، میتوانند افکار خود را بیپرده بیان دارند.
{styleboxjp}بدیهی است که هواداران پروپاقرص ترامپ به هیچ عنوان پیروزی بایدن را تحمل نخواهند کرد و برای اعتراض به خیابانها خواهند ریخت{/styleboxjp}.
و آیا واقعاً کسی باور میکند که بایدن (و یا «کامالا هاریس») قادر خواهد بود انشقاق عمیق موجود در حزب را که جامعه آمریکا را تخریب میکند، ترمیم کند؟
پیروزی بایدن باعث خواهد شد که فراکسیون «اوکازیو کورتس» در درون حزب دمکرات باز هم قویتر شود، که به نوبه خود این مشکلات را شدیدتر خواهد کرد.
اگر ترامپ پیروز شود، چه خواهد شد؟
حزب دمکرات احتمالاً به طور نهایی در هم خواهد شکست. فراکسیون «اوکازیو کورتس» سعی خواهد کرد یا رهبری حزب را به دست گیرد و یا از حزب انشعاب کند. هر دو مورد برای دمکراتها فاجعهبار خواهد بود، زیرا دمکراتها برای پیروزی در انتخابات محتاج آرای هواداران کورتس و بایدن در پایه هستند. در گرماگرم مصاف احتمالاً دمکراتهای محافظهکار (مانند سال ۱۹۶۸ در دوران ریگان) به سوی حزب جمهوریخواه گرایش خواهند یافت.
{styleboxjp}آنچه که به جمهوریخواهان مربوط میشود، آنها شاهد چهار سال دیگر سلطه ترامپ که قدرتمندتر از گذشته عمل خواهد کرد، خواهند بود{/styleboxjp}.
و این امر نسخه خوبی برای ثبات اجتماعی بیشتر نیست. ترامپ طی چهار سال گذشته هیچ گامی برنداشت تا زخمهای آمریکا را التیام بخشد و در چهار سال حکومت بعدی نیز هیچ تغییری محتمل نیست. حتا امکان دارد که او با مخالفینش شدیدتر برخورد کند.
طبیعتاً «اوکازیو کورتس» و هوادارانش پیروزی ترامپ را نخواهند پذیرفت و سازوکارهای آنان به بیثباتی شدت خواهد بخشید و جنبش«جان سیاهپوستان مهم است» (BLM) و جنبش ضدفاشیستی را تقویت خواهد کرد.
و آنگاه که دیوان عالی کشور (به ریاست قاضی «بارت») تصمیم گیرد که سقط جنین غیرقانونی است (و از این طریق حکم خود را که در سال ۱۹۷۳ در رابطه با مورد حقوقی Roe v. Wade صادر کرده بود لغو کند) به تظاهرات و ناآرامیهایی دامن خواهد زد که کوچکتر و ضعیفتتر از تظاهرات BLM نخواهد بود.
ولی یک سناریوی سوم (محتملتر) نیز وجود دارد که به بحران به مراتب شدیدتری خواهد انجامید.
فرض کنید که نتایج انتخابات نوامبر کاملاً صریح و روشن نباشد و ترامپ مشروعیت این انتخابات را زیر سؤال قرار دهد و کوشش کند بر سر قدرت بماند و به همین خاطر نیز قاضی بارت را به عضویت دیوان عالی منصوب کرد. همه این فرضها کاملاً منطقی به نظر میرسد.
میدانیم که دیگر چیزی به انتخابات نمانده و آرای پستی بعد از مدت طولانیتری شمرده خواهد شد. {styleboxjp}ترامپ همیشه گفته انتخاباتی که آرای گسترده پستی را مجاز میشمارد، مشروع نیست و مکرراً از اذعان به اینکه دست به دست شدن قدرت را بدون مقاومت خواهد پذیرفت، سر باز زده است{/styleboxjp}. و قاضی انتصابی او برای دیوان عالی احتمالاً قبل از انتخابات مورد تأیید قرار خواهد گرفت.
اگر این سناریو به حقیقت بپیوندد آمریکا با یک بحران سیاسی درازمدت روبهرو خواهد شد که (مانند بحران واترگیت نیکسون در سال ۱۹۷۴، اما با تفاوتهای مهم) ماهها به طول خواهد انجامید.
برعکس نیکسون، ترامپ در ارتشاء علنی شرکت نداشته، به طوری که موقعیت وی به مراتب مطمئنتر است. نیکسون واقعاً فاسد بود و خودداری وی از ارایه نوارهای صوتی و همینطور منتظر خدمت کردن دادستان ویژه «آرچیبالد کوکس» و استعفای دادستان کل کشور «الیوت ریچاردسون» سرنوشت او را رقم زد.
دیوان عالی به اتفاق از نیکسون خواست نوارهای صوتی را ارایه کند و تعداد زیادی از سیاستمداران وفادار حزب جمهوریخواه اعلام کردند که استیضاح او را مورد تأیید قرار خواهند داد. در آخر نیکسون چاره دیگری جز استعفاء نداشت.
{styleboxjp}آیا تعداد تعیین کنندهای از سیاستمداران جمهوریخواه تحت شرایط کنونی حاضر خواهند بود علیه ترامپ رأی دهند؟{/styleboxjp}
احتمالاً خیر. به هر حال آنها طی چهار سال گذشته از او حمایت کردند. جالب توجه این بود که در هفته گذشته رهبر جمهوریخواهان در سنا «میچ مککانل» حزب را مؤظف به تحویل منظم و مرتب قدرت کرد. در حالیکه ترامپ مجدداً از این وعده خودداری نمود. آنچه که با اطمینان میتوان گفت این است که ترامپ هرگز استعفاء نخواهد داد.
دیوان عالی کشور اجباراً با بحران روبهرو خواهد شد، درست همان دیوان عالی که از طرف دمکراتها مورد اتهام واقع میشود که به شکل نامناسبی با محافظهکاران همکاری میکند.
آیا دیوان عالی از ترامپ حمایت خواهد کرد؟
حکم دیوان عالی علیه ترامپ (که ترامپ آن را از روی نادانی محکوم کرد)، مدیحهسرایی پراحساس قاضی عالی «رابرتز» در ارتباط با قاضی متوفی خانم «گینزبورگ» در هفته گذشته و همینطور نیاز اساسی دیوان عالی (در چنین بحرانی) استقلال و حاکمیت خود را حفظ کرده و روی آن تأکید کند، بعید مینماید که دیوان دست به چنین اقدامی زند.
{styleboxjp}ترامپ طبیعتاً فکر میکند هر قاضی که او منصوب کرده به طور خودکار از او حمایت خواهد کرد ولی این یک سوءتفاهم مطلق از شیوه کار دیوان عالی است{/styleboxjp}. تاریخ دیوان مملو از قضات انتصابی محافظهکاران است که بعد استقلال قضاوت خود را به نمایش گذاشتند.
ولی به هر نحو هم که دیوان عالی تصمیم بگیرد، بخش بزرگی از مردم آمریکا وجود دارد که برخلاف سال ۱۹۷۴ از پذیرفتن تصمیم دیوان عالی خودداری خواهد کرد.
یک بحران سیاسی آنطور که در بالا آمد اجباراً اضمحلال اجتماعی را شتاب خواهد بخشید و به تشدید خشونتهای تودهای و بیقانونی در خیایانهای آمریکا خواهد انجامید که به وسیلۀ پاندمی کووید-۱۹ تشدید خواهد شد.
ناآرامیها و قتل که در ماههای اخیر در پورتلاند، لوئیزویل و شهرهای دیگر در سطح آمریکا روی داد، مبین این چشمانداز است. اگر این وقایع قبل از انتخابات رخ دهد، هولناک است که تصور کرد چه اتفاقاتی طی یک بحران سیاسی درازمدت پس از انتخابات رخ خواهد داد. حال هر اتفاقی هم که در نوامبر رخ دهد، آینده ایالات متحده بسیار تاریک به نظر میرسد.
{styleboxjp}از آنجا که هر دو نامزد در ورطه فرهنگ سیاسی مسموم گرفتارند، نه ترامپ و نه بایدن (و نه هاریس) قادر نخواهند بود با بحران سیاسی اجتماعی در پیش مقابله کنند{/styleboxjp}.
و حتا اگر دیوان عالی و جناح محافظهکار حزب جمهوریخواه برای حل بحران سیاسی در پیش دخالت کنند، قادر نخواهند بحران اجتماعی ناشی از آن را لگام بزنند. ما میتوانیم شاهد فاز اولیه اضمحلال کامل ایالات متحده آمریکا باشیم.
«گراهام هوریس» یک ژورنالیست و وکیل رسانهای استرالیایی است که مقالاتش در The Australian، Sydney Morning Herald، The Age، Sunday Mail