نویسنده: فرانچسکو مارینجو/ایتالیا
(مهندس ساختمان، روزنامهنگار، کارشناس امور چین)
همه اینها باعث شد که به ویژه خصلتهای سیستمی را مورد بررسی قرار دهیم که مبارزه علیه کووید-۱۹ را کارآمدتر ساخته است و در این تحقیقات به ویژه مورد چین را مدنظر قرار خواهیم داد.
برخی تأملات در مورد کارآمدی سیستم سوسیالیستی
تنها کارآمدی چین در مقابله با ویروس جدید کرونا توجه انظار عمومی جهانی را به خود جلب نکرد (با اینکه درست همین موفقیتها امروز باعث حملات سخت رسانههای مرجع «غرب» شده است)؛ همین امر در مورد دیگر کشورهای سوسیالیستی از جمله کوبا و ویتنام و همینطور ایالت «کرالا» در هندوستان نیز که مدتهاست به وسیلۀ کمونیستها اداره میشود، صدق میکند. البته این کشورها در رابطه با برخی ویژگیهای سیستم بهداشتی و درمانی با یکدیگر تفاوت دارند ولی دارای برخی ویژگیهای سیستماتیک مشترکند که در برخورد با ویروس کووید-۱۹ ضروری است. از جمله بهداشت رایگان برای کلیه شهروندان. {styleboxjp}با اینکه کشورهایی چون چین و یا ویتنام دارای سیستم بهداشت و درمان همگانی دولتی نیستند، با این حال بیماران کووید-۱۹ از حمایت دولتی کاملاً رایگان از تشخیص تا درمان برخوردار بوده اند{/styleboxjp}. این تأمین بهداشتی در اختیار مردمی قرار داشت که نشانگرهای سلامتی آن مثل طول عمر، مرگومیر اطفال و غیره، در سالهای اخیر به شدت بهبود یافته است. یک واقعیت مهم دیگر اینکه مردم این کشور از سطح بالایی از دانش برخوردارند و چین در تحقیقات پزشکی و رشد و تکامل زیستفنآوری در صف اول قرار دارد.
چند نمونه را در نظر بگیریم: جزیرۀ کوچک کوبا با وجود محاصره اقتصادی از سوی ایالات متحده آمریکا (آنها امروز حتا آنقدر وقاحت به خرج میدهند که از ورود دستگاههای تنفس مصنوعی برای بخش مراقبتهای ویژه به کوبا جلوگیری میکنند) کشوری با بیشترین تعداد پزشک در ازای هر شهروند در سطح جهان است. در عوض ما در «لومباردی» (منطقهای در ایتالیا که خسارات جانی ناشی از ویروس در آنجا بیشتر از سایر مناطق بود)، شاهد گرایش مستمر به کاهش حمایت منطقهای و خصوصیسازی فزایندۀ تأمین بهداشتی بودیم با این نتیجه که {styleboxjp}غنیترین منطقه ایتالیا که تولید ناخالص ملی آن ۴۰۰ برابر تولید ناخالص ملی کوباست درست در هنگامه وضعیت اضطراری به ۶۰۰ پزشک عمومی و بیش از ۴۰ هزار ساعت کار برای تأمین پایه شهروندان نیاز داشت{/styleboxjp}. این امر باعث ارتقاء غمانگیز منحنی ابتلا و واگیری از فوریه تاکنون شد.
طول عمر متوسط شهروندان ایالات متحدۀ آمریکا بیشتر از طول عمر متوسط مردم در چین و ویتنام ولی کوتاهتر از طول عمر متوسط در کوبا است. تحقیقات متعدد علمی نشان داده اند که به دلیل «ویژگیهای سیستم» و به ویژه به خاطر مشکلات اقتصادی و «مرگ ناشی از یأس و سرخوردگی» (در اثر استعمال مواد مخدر و الکل و یا خودکشی) در بین جوامع سفیدپوست مناطق فقیر کشور، سالهاست که طول عمر متوسط در ایالات متحده کاهش یافته است. این نوع غربالگری مانع از این میشود که کل جامعه علیه ویروس بسیج گردد و ویروس میتواند در جسم اجتماعی افرادی که نه فقط در اثر چرخه طولانی بحران اقتصادی ضعیف شده اند، رشد یابد. ببینیم نخستوزیر ویتنام «نگوین ژوان فوک» موفقیت کشورش را در مبارزه علیه ویروس چگونه تعریف میکند:
«ما چرا اینقدر موفق بودیم؟ اول به خاطر سیستم ایمنی خلق ویتنام – به خاطر روح وحدت، دیسیپلین و آمادگی خلق ما برای رفتار و برخورد درست. حقیقت این است: اگر هر کس کمی از منافع شخصی خود را قربانی کند، در آنصورت همه از آن بهرهمند خواهند شد و دوم اینکه حزب و دولت صحیح، مصمم، به موقع و منسجم عمل کردند.»
این روح انضباط و از خودگذشتگی که نخستوزیر «نگوین ژوان فوک» از آن سخن میگوید برعکس در کشورهای سرمایهداری که کشش به سوی فردگرایی بخشی از سیستم اقتصادی آنست و جدایی و گرایشات گریز از مرکز در برداشتهای سیاسی را نیز تشدید میکند، وجود ندارد. {styleboxjp}در چین و ویتنام نیز دینامیک شمال-جنوب و مرکز-حاشیه وجود دارد ولی دولت حزب کمونیست کوشش میکند تا این تفاوت سطح تکامل را که اغلب دارای ریشههای تاریخی است، رفتهرفته از بین ببرد{/styleboxjp}. ولی برعکس این تفاوتها در غرب اغلب مخل است و در سطح سیاسی خصلت آنارشیستی سیستم سرمایهداری را تغذیه میکند. در ایالات متحده آمریکا که هر یک از ۵۰ ایالت آن در رابطه با فاصلهگیری اجتماعی سیاست ویژه خود را دنبال میکند درست مانند ایتالیا، که در رابطه با کورس دولت هر منطقه اقدامات مستقل خود را دنبال میکند، ناتوانی سیستم در حفاظت از ضعیفترین حلقه، یعنی مستعدترین افراد برای ابتلا به بیماری، نمایان میشود.
واکنش سیستماتیک یک کشور در مقابل وضعیت اضطراری بهداشتی وابسته به سه فاکتور است:
• نخست، زیرساختهای بهداشتی
• دوم، سطح شناخت علمی و
• سوم، سطح بهداشت و تندرستی مردم.
با بهبود این اجزاء، قابلیت واکنش مناسب بهبود مییابد. {styleboxjp}کلید موفقیت در چالشی که بحران بهداشتی پدید آورده است در توانایی نهادهای دولتی برای دخالت در ساختارهای بهداشتی، فرهنگی و تحقیقاتی و تکاملی نهفته است{/styleboxjp}. البته موفقیتهای امروزی بر پایه دانش نسلهای گذشته بنا شده است که امروز میتوان از آنها استفاده کرد.
یک فاکتور کلیدی دیگر سطح برابری اقتصادی است. در واقع تحقیقات زیادی نشان داده که کاهش نابرابری توانایی نهادها را در به کار گرفتن امکانات دولتی به نفع منافع مشترک افزایش میبخشد و برعکس افزایش نابرابری باعث تضعیف نهادهای دولتی میشود و منابع دولتی به نفع منافع گروهی و خصوصی مورد استفاده قرار میگیرد. رشد وحشتناک اقتصادی چین طی ۴۰ سال گذشته واقعاً به ایجاد نابرابری و قطببندی ثروت انجامید ولی همانطور که وقایع اخیر به ما نشان داد تفاوت چین در مقابله با ویروس کووید-۱۹ با کشورهای غربی در اینجا بود که تصمیمگیرندگان سیاسی در این کشور فارغ از نیاز تشدید سود سیستمهای خصوصی عمل کردند.
همه این عناصر را همینطور میتوانیم به عنوان پارادایم برای درک عمیقتر چین امروزی مورد استفاده قرار دهیم. در واقع در حال حاضر در چین یک سیستم بهداشتی و درمانی دولتی وجود ندارد که (مثل مدل ایتالیایی) همگانی، برابر و عادلانه باشد. همینطور سطح دولت اجتماعی هنوز پایینتر از سطح کشورهای غربی است (که مدام از طرف طبقات حاکمه زیر ضربه قرار میگیرد). با اینحال واکنش سیستماتیک دولت چین بسیار عظیم و قاطع بود. {styleboxjp}دخالت دولت به چین این امکان را داد تا زیرساختهای بهداشتی خود را تقویت کند، سطح بهداشت و دانش مردم را ارتقاء بخشد و همینطور سطح شناخت علمی کشور را بهبود دهد. و از این طریق اولین سنگ بنای انسداد سریع راه گسترش ویروس و کاهش نرخ مرگومیر نهاده شد{/styleboxjp}.
افزایش نقش بخش خصوصی (همینطور در بخش خدمات درمانی) طی ۴۰ سال گذشته تواناییهای دولت در بودجه تحقیقات و بهداشت را محدود نکرد و از این طریق نابرابری در دسترسی به خدمات بهداشتی را که رفتهرفته ایجاد شده بود، متعادل ساخت. در ۱۰ سال گذشته سطح دستمزدهای واقعی بیش از دو برابر شد و دولت اجتماعی به شدت گسترش یافت. تعداد تخت بیمارستانها به ازای هر ۱۰۰۰ نفر (۴٫۳۴) به طور روشنی بالاتر از تعداد متوسط در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (۲٫۹) و ایالات متحده (۲٫۷) و بریتانیا (۲٫۵) بود و در نتیجه توانایی چین برای به حداقل رساندن خسارات حاصله در اثر همهگیری را بهبود بخشید.
هنگامیکه اپیدمی آغاز شد از ایالات متحده خبر آمد که اجرای تست ویروس کرونا میتواند برای هر شهروند ۳۰۰۰ دلار هزینه دربر داشته باشد. شهروندانی که در چین با این ویروس مواجه شدند برعکس از سیستم رفاه ملی برخوردار بودند، که کلیه هزینهها را عهدهدار شد: حکومت مرکزی همراه با مقامات محلی مخارج درمان کلیه شهروندان مریض را به عهده گرفت. در حالیکه خارج از رومرکز کوشش میشد تا امکان ابتلا به حداقل رسانده شود، برای مقابله با ویروس در رومرکز امکانات بیشتری در اختیار مقامات قرار داده شد. بیمارستان و تختهای جدید ساخته و آماده شد (۱۳۰۰۰ بیمار میتوانستند در ساختمانهایی بستری شوند که به طور موقت به بیمارستان تبدیل شده بودند و ۲۵۰۰ مریض میتوانستند در دو بیمارستان نو که در عرض ۱۵ روز ساخته شد، بستری شوند). در تمام کشور ۳۰۰ تیم پزشکی که از بیش از ۴۲۰۰۰ کادر پزشکی تشکیل شده بود در رومرکز به جبهه اعزام شدند. {styleboxjp}دولت یارانه اقتصادی (۶۰۰۰ رنمینبی) در اختیار پرسنل پزشکی قرار داد و خواستار سه برابر شدن حقوق آنان شد، در حالیکه دستمزد شاغلین بخشهای مربوطه ۲ برابر شد{/styleboxjp}.
مقایسه دو مدل
در مبارزه علیه کووید-۱۹ در جهان ۲ شیوه برخورد متضاد وجود داشت:
• مدل چینی (که از طرف کلیه کشورهای آسیایی پذیرفته شد)، که بر پایه سرکوب ویروس به کمک ممانعت از گسترش آن بنا شده بود و
• مدل غربی که بر پایه «مصونیت گلهای»، یعنی گسترش کنترل شده سرعت شیوع ویروس بنا گردیده.
{styleboxjp}دو مدل، نتیجه دو نوع برخورد متضاد به حریم اقتصادی و تولیدی است. در مورد اول مسأله بیش از هر چیز بر سر نجات جان مردم است، از اینرو تعطیل موقت فعالیتهای اقتصادی غیر ضرور با وجود پیآمدهای اقتصادی آن قابل قبول تعبیر میشود، ولی در مورد دوم مرگ صدها هزار انسان به عنوان واقعیت طبیعی پذیرفته میشود تا ادامه «طبیعی» فعالیتهای اقتصاد خصوصی مقدور گردد و سود و ثروتاندوزی ادامه یابد{/styleboxjp}.
سیستم سوسیالیستی چین و ویژگیهای دولت آن ممکن ساخت که مبارزه علیه ویروس و حوایج شهروندان کشور از اولویت بیشرط و شروطی برخوردار شود و کلیه منابع ملی برای تأمین این وظیفه بسیج گردد. Lockdown طولانی نقش بزرگی در منزوی کردن کانون ویروس ایفاء کرد و زمینه مساعدی به وجود آورد تا شهروندان به قبول رفتار مسؤولیتپذیری ترغیب گردند و از این طریق روابط اجتماعی و گسترش اپیدمی به حداقل رسد.
در کشورهای سرمایهداری وضعیت اینطور نبود. مثلاً در کشورهای جنوب اروپا (مثل ایتالیا) دولتها نتوانستند خط تعطیل فعالیتهای اقتصادی را به دلیل فشار شدید قدرتهای اقتصاد خصوصی دنبال کنند که منجر به درگیریهای سیاسی بین کشورها و در درون کشورها بین قدرتهای محلی و دولتهای مرکزی و همینطور بین گروههای سیاسی شد.
ویروس (و اقدامات در جهت تعطیل تولید) تأثیرات مختلفی روی مردم اروپا و مردم چین گذاشت.
در طول این وضعیت اضطراری ناشی از ویروس کرونا پیآمدهای اجتماعی برای طبقه کارگر در کشورهای سرمایهداری بسیار دردناک شد. برعکس حزب کمونیست چین تعطیل کارخانجات تولیدی را با کمکهای مالی برای کارگران مشایعت کرد به این صورت که پرداخت اقساط و بدهیهای آنان را متوقف کرد و سوبسیدهایی فراهم آورد تا دستمزد کارگران مستمر پرداخت گردد و یا امکانات تدارکاتی برای توزیع مواد غذایی و دارو برای افرادی که در قرنطینه به سر میبردند، فراهم نمود.
یکی از کلیدهای موفقیت چین وجود پرقدرت حزب کمونیست است که در کلیه مناطق مسکونی و کارخانجات حضور دارد و توانست حوایج اولیه و اساسی مردم را ارضاء نماید. این امر در تضاد با برداشت حاکم در رسانههای غربی است که حزب کمونیست چین را متحجر و دیوانسالار و در حال زوال معرفی میکنند. سیستم سوسیالیستی چین عملکرد یکدست و واحدی در کلیه ۳۴ ایالت انجام داد و به شهرها امکان داد با اپیدمی مبارزه کرده و از شهروندان حفاظت به عمل آورند.
ولی فاکتور تعیین کننده برای برتری سیستم سوسیالیستی نسبت به سیستم سرمایهداری در مقابله با اپیدمی، نفوذ متفاوت سازمانهای اقتصاد خصوصی بر حریم سیاسی است. استقلال تصمیمگیرندگان سیاسی برای بسیج منابع و دستیابی به اهداف تعیین کننده است. {styleboxjp}در چین (همینطور در ویتنام) سیستم بهداشتی و درمانی کاملاً ملی نیست ولی تصمیمگیرندگان سیاسی (و نه فاکتور دستیابی به سود حداکثری) اهداف را تعیین میکنند و از اینرو میتوانند عملکرد تمامی مؤسسات بهداشتی و پزشکی اعم از خصوصی و دولتی را به سوی بهداشت عمومی هدایت کنند{/styleboxjp}. ولی ما در غرب در عوض با سیستم انگلی کلاسیک اقتصادی روبهرو هستیم که خطرات و خسارات را به گردن جامعه مینهد ولی سودها را خصوصی و خبرگان را به خرج جامعه روزبهروز غنیتر میکند.
به برکت برنامه دولتی که چین در سالهای اخیر عملی کرد این کشور یکی از کشورهای نادر در جهان است که قادر است واکسن لازم را خود تولید و عرضه کند. تا ۲۰ سال پیش ۱۰ شرکت ۵۰٪ فروش دارو در جهان را کنترل میکردند که ۹۰٪ آن برای کشورهای غربی با درآمدهای بالا منظور میشد. از این طریق چین انحصار کنسرنهای بزرگ دارویی را شکست و شهروندان خود را از تواناییهای فنآوری (و تصمیمات سیاسی) کشورهای صنعتی سرمایهداری مستقل ساخت. این امر در کنار مسایل دیگر مبین برتری سیستم چینی در مقابل اغلب کشورهای پیشرفته سرمایهداری و همینطور توان آن برای کسب استقلال از فنآوریهای انحصاری غرب است.
نتیجهگیری
مدیریت بحران چینی کارآمدی خویش را ثابت کرد و برای اولین بار پس از سالها در بین کشورهایی که به طور سنتی در کنار پیمان آتلانتیک و سیستم سرمایهداری قرار داشتند به عنوان یک مدل پایدار به حساب آمد. برای اثبات این ادعا ۵ دلیل وجود دارد:
۱- سرعتی که در صورت لزوم یک سیستم سوسیالیستی با آن قادر به بسیج منابع بزرگ در خدمت رفاه عامه است، بدون آنکه مجبور باشد این تصمیم و انتخاب را در «تعامل» با بازیگران اقتصاد خصوصی عملی سازد.
۲- مدل انتخابی مبارزه علیه پاندمی که سلامت و جان مردم (و نه سود خصوصی) را در مرکز توجه ابتکارات سیاسی قرار میدهد که منابع لازم را یافته و بسیج میکند تا از این کوششهای عظیم پشتیبانی کند.
۳- ابتکار و اقدامات مستقیم و سریع علیه گسترش این ویروس برمبنای تصمیمات درازمدت گذشته مثل افزایش سرمایهگذاری در بخشهای اجتماعی برای ایجاد صلاحیت و برای حساس کردن مردم در خطیر بودن وضعیت تا آنها بتوانند در سطح فردی با این وضعیت برخورد کنند.
۴- وضعیتی که در آن «بخش دولتی» زیر شرایط سوسیالیستی میتواند مستقیماً محصولات و کالاهای بیشتری را فراهم کند. تجربه جهانی نشان میدهد که کمبود اجناس دولتی و ناتوانی بازارها برای واکنش سریع نسبت به این کمبودها دو علت اصلی از دست دادن جان انسانها در اقتصادهای پیشرفته بوده است.
۵- و سرانجام، کلید موفقیت در غلبه بر چنین بحران عظیمی، تنها بسیج اجتماعی است. این بسیج در چین قبل از هر چیز به ساختارهای حزب کمونیست چین تکیه داشت ولی بخش عظیمی از شهروندان را نیز دربر میگرفت. رهبری کشور پیآمدهای جنبی Lockdown را نیز پیشبینی کرده بود و برنامه اقتصادی پیگیر و قاطعی تهیه نموده بود تا از رنج و فقدان درآمد مردم بکاهد. رعایت مقررات از اینرو به این سادگی ممکن بود، زیرا دولتی که اکنون قربانی طلب میکرد، همان دولتی بود که در دهههای گذشته بلاانقطاع رشد درآمد سرانه و دستمزدهای مردم را ممکن ساخته بود. و به برکت ذخایر اقتصادی که در طول سالها رشد و توسعه انباشته شده بود و همینطور به برکت سیاست ضدچرخه دولت، مشوقهای اقتصادی پایداری وجود داشت. چین مجبور نبود به دخالت کوتاهمدت و یکباره قناعت کند و میتوانست به سیاست توسعه و تکامل درازمدت برنامهریزی شده و به سیستم سیاسی که اهرم اقتصادی را واقعاً در دست دارد، تکیه کند.
اعلب سخن از «سبقت گرفتن چینیها» است که صرفاً بخشهای اقتصادی را منظور میدارد. در حقیقت چین در کلیه امور در حال سبقت گرفتن است: فنآوری، دیپلماسی و حتا قدرت نرم Soft Power. {styleboxjp}توانایی دولت که در مدیریت وضعیت اضطراری در بوته آزمایش قرار گرفت، به جهان نشان داد که آنچه که شاهدش بودیم تنها یک «لحظه اسپودنیکی» یکی از رقبای ایالات متحده آمریکا نبود، بلکه آنرا باید مراحل «گذار سرکردگی» دانست که در آینده جهان روزبهروز نقش مرکزیتری به چین محول میکند{/styleboxjp}. ولی در حالیکه «گذارهای سرکردگی» (عبارتی که «جوانی آریگی» استفاده میکند) در گذشته همگی در درون سیستم جهانی سرمایهداری صورت میگرفت، این گذار اکنون گذار از یک سیستم سرمایهداری به یک سیستم سوسیالیستی است، که برای حفاظت بشریت در مقابل خطراتی که آن را تهدید میکند، موثرتر خواهد بود.
به همین دلیل حمله متقابل شدید ایالات متحده آمریکا در هفتههای اخیر را که در رأس ائتلاف ضدچینی (ضدکمونیستی) قرار گرفته میتوان درک کرد، حملهای که در همه کشورها ملموس است.
همانطور که پس از جنگ دوم جهانی بسیج ایدئولوژیکی (سیاسی، نظامی و اقتصادی) علیه اتحاد شوروی، غرب را به هم پیوست، به کمک بسیج علیه چین و حزب کمونیست چین امروز کوشش میشود اتحاد ضدکمونیستی گستردهای علیه دشمن عمده جدید ایجاد نمود و پیدایش بلوک جدیدی از کشورهایی را که حاضر نیستند به دستورات «اجماع واشنگتن» گردن نهند، مانع شد.
هدف این سازوکار بسیج انظار عمومی بینالمللی برای مبارزه علیه دشمن مشترک است. ولی این دشمن مشترک باید در واقع کووید-۱۹ میبود.