این قیام ملی، ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به ثمر نشست و دربار و رجال سیاسیِ غیر ملّی ناگزیر شدند دکتر مصدقِ عاشق ایران را مجددا بر کرسی نخست وزیری بنشانند.
برخی از شهدای این قیام ملی در قبرستان ابن بابویه واقع در جنوب تهران بخاک سپرده شدهاند.
هرگاه برای قرائت فاتحه بر سر قبور برخی از بستگانم به ابن بابویه میروم علاوه بر خواندن فاتحه بر سر مزار شهید دکتر سید حسین فاطمی، و نیز مزار جوانمرد غلامرضا تختی، توقفی طولانیتر بر سر قطعه شهدای سی تیر هم میکنم.
بعید میدانم این قطعه حاوی ۲۵ شهید آن قیام، ظرف بیست، سی سال گذشته از سوی مقامات شهرداری تهران و سایر مقامات حکومتی مورد کمترین توجهی قرار گرفته باشد.
بسیاری از سنگهای این قبور چنان به مرور زمان فرسوده شدهاند که هیچ اثری از نام و سایر مشخصات متوفی برجای نمانده، خود سنگها عنقریب است که کاملا متلاشی شوند.
بار آخری که آنجا رفتم کنار مزار یکی از این شهدا که هیچ اثری از او بر سنگ تکهپارهشدهاش باقی نمانده بود نشستم. نجواکنان به او گفتم:
ما را ببخش که میراث عدالتخواهی و آزادیخواهیهای شما را نگه نداشتیم. سهل است حرمت صوری مزارتان را هم پاس نداشتیم.
حالم قدری منقلب شد و سپس به دلم آمد که:
خواه شماها را ببخشیم و خواه نه، سنن الهی را میخواهید چه کنید؟
سنن الهی را تعطیل کرده در امانت خیانت میکنید و نقض عهد و پیمان میکنید، و به عیال الله، بویژه به مستضعفان و محرومان، دروغ میگویید و حقوق آنها را پایمال و اموال آنها را غارت میکنید و معترضان را با وجدانی آرام به انفرادی میافکنید و سپس براحتی محکوم و محبوس میکنید!
برای ما تفاوتی نمیکند که شما حرمت و منزلت ما را پاس دارید یا ندارید. اما سنت الهی است که اگر حقطلبی و حقگویی و شهادت ما را تکریم و تعظیم نکنید منتظر نکبت و فلاکت و ذلّت حتمی باشید.
این ناموس خلقت الهی است که نه ما شهدا و نه ما صدیقان و نه ما اولیاء و نه ما انبیاء هیچ دخل و تصرفی در آن نمیتوانیم کرد.