تحلیل اوضاع کنونی و ریشههای آن
آنچه در این روزهای ناگوار در کشور ما میگذرد آرادیخواهان ایران از مدتها پیش از پیدایش آن را پیشبینی میکردند. سیاست دولت دکتر مصدق که نماینده سیاست جبهه ملی و احزاب وابسته به آن بود در تمام دوران ۱۵ ماهه طوری بود، که هر روز شرایط مساعدتری برای پیدایش بحران کنونی به وجود میآمد، تجزیه و تحلیل دقیق از جریان و قایع یکسالونیم اخیر کشور ما نشان میدهد که مسؤولیت اصلی و عمده پیدایش وضع کنونی به عهده گردانندگان جبهه ملی و شخص دکتر مصدف و وابستگان او میباشد.
الف- توسعه نهضت ضد استعماری و ملی شدن صنایع نفت
پس از سقوط رژیم دیکتاتوری ۲۰ ساله که حکومتی گوش به فرمان و مطیع امپریالیسم انگلستان در رأس آن قرار داشت و مهمترین دستگاه حاکمه را عمال سرشناس و کهنهکار این سیاست اسعماری در دست داشتند و پیدایش امکانات محدودی که در اثر شرایط زمان جنگ در کشور ما پیدا شد از همان اولین روزها مبارزه ملت ایران که در اثر تماس بیشتر با وقایع جهانی هر روز آگاهی بیشتری پیدا میکرد، شروع به توسعه گذاشت. این مبارزه در همان سالهای چنگ و به خصوص پس از آن با سرعت قابل توجهی شدت یافت و خطر مهمی برای پایههای امپریالیسم در میهن ما به وجود آورد.
با وجود حملات سبعانهای که امپریالیستهای انگلیسی و آمریکایی چه در دوران جنگ و چه در سالهای پس از آن به نهضت ملی و استقلالطلبانه کشور ما وارد ساخته، با وجود قتلعامهای جنایتبار در آذربایجان و خوزستان و مازندران، با وجود صدها توطئهای که برای درهم شکستن نهضت ضد استعماری ملت ما از طرف دربار و دولتهای دستنشانده و عمال امپریالیسم تهیه و به موقع اجراء گذاشته شد، معذالک شعلههای فروزان این نهضت روزبهروز بالاتر گرفت، هر بار حملات دشمن را از سر گذراند و در مدت کوتاهی نیروی بیشتری میگرفت. این مبارزه عوامل ضد امپریالیستی در دوران اول به خصوص متوجه مهمترین پایگاههای امپریالیستی در ایران یعنی شرکت سابق نفت جنوب و بانک شاهی بود. ….
در سالهای ۲۶ و ۲۷ توسعه نهضت ضد استعماری ملت موفق شد خفقان شدیدی را که پس از سرکوبی نهضت آذربایجان در کشور ما حکمفرما گردیده بود درهم شکند و به خصوص در ماههای قبل از بهمن ۲۷ این مبارزه اوج قابل ملاحظهای یافت. امپریالیستهای انگلیسی که پایههای مهمترین پایگاه خود یعنی شرکت سابق را متزلزل احساس کردند برای درهم شکستن مقاومت ملت ایران و تحمیل قرارداد جدیدی مانند قرارداد تحمیلی ۱۹۳۳ کودتای ننگین ۱۵ بهمن ۲۷ را علیه نهضت ملی تهید دید[ه] و اجرا کردند، آنها امیدوار بودند با انجام این توطئه موفق خواهند شد برای مدت طولانی موقعیت خود را در ایران مستحکم کنند ولی نقشه آنها به کلی اشتباه بود. …
با وجود وسعت و عمق آن توطئه ننگین که اولین نتایج آن از بین بردن قطعی بقابایی آزادیهای دمکراتیک، توقیف کلیه روزنامهها، حبس و زجر و تبعید مبارزان واقعی ضد استعمار و ایجاد مجلس ارتجاعی سنا و تفسیر ارتجاعی قانون اساسی و غیره بود، معذالک موفق به ریشهکن کردن نهضت ضد استعماری ملت ایران نگردیدند.
امپریالیستهای انگلیسی از یک طرف تحت فشار ملت ایران که خواهان ریشهکن ساختن کلیه پایگاههای امپریالیستی بود و از طرف دیگر تحت فشار رقیب نیرومند خود آمریکا که خواهان سهم بیشتری از ثروتهای تاراجشدۀ ملت ما بود و میکوشید تا با استفاده از وضع نامساعدی که نهضت ملی ایران برای انگلستان به وجود آورده، امتیازات بیشتری به نفع خود به دست آورد، قرار گرفت.
برای مقابله با این دو فشار امپریالیسم انگلیس یکی از قویترین عمال خود رزمآرا را روی کار آورد ولی حکومت رزمآرا هم که با سر و صدای زیادی روی کار آمد نتوانست در مقابل سیل عظیم نهضت ملی ایران مقاومت کند و با ننگ و رسوایی درهم شکسته شد. شدت فشار ملت ایران تا جایی رسید که مجلسین شورا و سنا مجالسی که ساخته و پرداخته امپریالیسم و اکثریت قاطع افراد آن را عمال شناخته شده و قدیمی امپریالیسم انگلستان تشکیل میدادند و گردانندگان آن از امضاء کنندگان قرارداد تحمیلی ۱۹۳۳ بوده اند ناچار به قانون ملی شدن صنایع نفت رأی دادند. …
همزمان با تصویب این قانون نهضت ملی ایران حکومت خائن علاء را که دنبال کننده سیاست خائنانه رزمآرا بود سرنگون کرد، و در چنین شرایطی حکومت جبهه ملی، حکومت دکتر مصدق که مدعی عملی ساختن قانون ملی کردن نفت و کوتاه کردن دست استعمار بود روی کار آمد. …
اگر دولت جبهه ملی طبق ادعاهای سابق خود در مورد مبارزه با استعمار و استبداد عمل میکرد بدون تردید ملت ایران میتوانست پیروزیهای بزرگتری به دست آورد و در راه زندگی سعادتمند قدمهای بزرگی به جلو بردارد.
متأسفانه حکومت جبهه ملی خیلی زود ادعاهای گذشته خود را فراموش کرد و در تمام زمینهها، سیاستی در پیش گرفت که نتیجهاش جز آنچه که امروز ملت ایران در مقابل خود میبیند چیز دیگری نمیتوانست باشد. بدون تردید مبارزه ضد استعمار را با چند نفر و چند روزنامه و رادیو نمیتوان پیش برد، استعمار طبق گفته دکتر مصدق پیشوای ملی ریشههای عمیق در تمام دستگاههای دولتی کشور ما دارد، در دربار، ارتش، پلیس، مجلس و ادارات دولتی و سازمانهای اقتصادی تمام مقامات حساس در دست عمال استعمار است. چگونه میتوان با دو روزنامه و چند نفر چنین قدرتی را درهم شکست. خود گردانندگان جبهه ملی بارها اعتراف کرده اند که اگر تظاهرات عظیم و مبارزات درخشان تودههای ضد استعمار کشور ما نبود، مجلس شانزدهم هرگز قانون ملی شدن صنایع نفت را تصویب نمیکرد. اگر چنین است و مسلم جز این نیست، پس لازم بود جبهه ملی که مدعی مبارزه با استعمار بود پس از تشکیل دولت در صورت وفاداری به ادعاهای خود شرایط لازم را برای توسعه مبارزات ضد استعماری آماده میکرد، یعنی آزادیهای دمکراتیک و به وسیله آن امکان تظاهرات نیروهای ضد استعمار را تأمین میکرد، مبارزان ضد استعمار را از بند خلاص مینمود و به دخالت ارتش و مقامات غیرصلاحیتدار در امور کشور خاتمه میداد و خائنین به کشور و پایمال کنندگان جنبههای مترقی قانون اساسی را مجازات مینمود و انتخابات آزاد را تأمین میکرد. و دولت جبهه ملی که از نهضت ملی ایران بیشتر ترسید تا از امپریالیستها نه تنها در این راه که یگانه راه تأمین شرایط پیروزی نهضت ضد استعماری بود قدم نگذاشت و حتا نه تنها حالت موجود را حفظ نکرد، بلکه برعکس با تمام قوا در راه مخالف آن یعنی راه سرکوبی نهضت ملی قدم برداشت و با کمک سیاهترین نیروهای ارتجاعی به قلع و قمع نهضت ملی ایران پرداخت. افرادی از بدنامترین جاسوسان انگلیسی و آمریکایی را در کابینه خود شرکت داد و تمام خائنین را در مقام خود تثبیت کرد، حکومت نظامی را در خوزستان ادامه داد، قانون ارتجاعی انتخابات را که هدفش محروم کردن قشرهای تودهای ضد استعماری یعنی کارگران از شرکت در انتخابات است تنظیم کرد، و روی آن ایستادگی به خرج داد، اوباش و پلیس و ارتش را بر سرنوشت مردم مسلط ساخت، به کمک و همکاری همان مراجعی که خود دکتر مصدق آنها را مزدوران مینامید، توطئههای ننگین ۲۳ تیر و ۱۴ آذر و ۸ فروردین را در تهران و نظایر آن را در کلیه شهرهای ایران تهیه دید و عملی ساخت. دکتر مصدق در مبارزه با سازمانها و افکار دمکراتیک تا آنجا پیش رفت که امکان فعالیت را، حتا برای هواداران صلح نیز از بین برد، به جرم هواداری از صلح میهنپرستان بهنام را از دختران و پسران را به زندانها افکند، و به چند سال حبس محکوم کرد و به تبعیدگاه فرستاد و به تدریج امکان هرگونه تظاهرات را از ملت گرفته، روزنامههای دمکراتیک را یکی پس از دیگری توقیف نمود. انتخابات را که مدعی بود در محیط آزادی انجام خواهد داد در محیط ترور غیرقابل تصوری عملی ساخت و در هیچ دورهای در جریان انتخابات این قدر خونریزی نشده است. …
نتیجه آنکه بدنامترین وابستگان سیاست انگلیس مانند دکتر طاهری، میر اشرافی از صندوق سر بیرون آوردند و این مجلسی که اکنون میبینیم از قالب بیرون کشید.
این جالب است که مصدق قبل از اشغال مقام ریاست دولت همیشه با برقراری حکومت نظامی مخالفت میکرد، در تهران با استفاده از توطئه پلیسی ۸ فروردین حکومت نظامی برقرار کرد و آنرا تنها برای جلوگیری از تظاهرات ضد استعماری ادامه داد و حتا در روزهایی که برای او مسلم بود که ممکن است ساقط شود و این حکومت نظامی به وسیله حریفان علیه او مورد استفاده قرار گیرد، از آنجا که از توسعه نهضت ملی ایران بیشتر از هر چیز واهمه داشت، حاضر به لغو آن نگردید. این جالب است که در زمان دولت مصدق روزنامههای مزدور امپریالیسم انگلیس که با کمال بیشرمی پیروزیهای ملت را تخطئه کردند و برای تسلیم به امپریالیستها دستوپا میزدند، حتا یک بار به جرم خیانت به میهن در محاق توقیف نیفتادند، ولی روزنامههای مبارز ضد استعمار هر روز به بهانهای مورد حمله و هجوم پلیس و چاقوکشان دولتی و دستههای اوباش قرار گرفتند.
در زمینه سیاست خارجی دولت دکتر مصدق با استفاده از شرایط بسیار مساعدی که آمادگی اتحاد شوروی و کشورهای دمکراسی تودهای در مورد تجارت با کشورها به وجود آورد میتوانست در این وضع تغییر محسوس و جدی به نفع ملت ایران وارد آورد.
در وضع کنونی چه باید کرد؟
در این ساعات بحرانی و تاریک که بر ملت ما می گذرد، وظیفه هر فرد وطنپرست، هر فردی که طرفدار قطع ریشههای استعمار از کشور است، هر فردی که استقلال ملی را بر بردگی ترجیح میدهد، این است که با تمام قوا در راه تشکیل جبهه واحد ملی علیه استعمار بکوشد. روزهایی که ما میگذرانیم بوته آزمایش بزرگی است. در این راه بیش از سایر اوقات قیافه واقعی نفاقافکنان و خرابکاران، کسانی که به فرمان اربابان انگلیسی و آمریکایی خود را در صفوف مبارزان ملت جا زده اند نمایان و ماسک ریا و تزویر از چهره آنان پراکنده خواهد شد. …
ما از آقایان کاشانی، دکتر مصدق و سایر گردانندگان جبهه ملی از کلیه احزاب و سازمانهایی که مدعی مبارزه علیه استعمارند دعوت میکنیم که با طرفداران خود در این جبهه شرکت نمایند. هدف یک چنین جبهه باید این باشد که مبارزات درخشان ملت ایران را در مورد ملی کردن صنایع نفت و کوتاه کردن دست امپریالیستها از اقتصاد و سیاست کشور تا پایان دنبال کنند. ما ملی کردن صنایع نفت را این میدانیم که نفت ایران به دست دولت ایران و بدون مداخله امپریالیستها، کشف، استخراج و تصفیه شود و به هر کشوری که بدون گرفتن هر گونه امتیاز و تعهد و با احترام به حقوق و استقلال ملی حاضر به خرید آن باشد، بدون هیچگونه تمایز فروخته شود. برای رسیدن به این هدف باید در راه عملی ساختن شعارهای زیرین که فوریترین خواستهای ملت ایران است از طرف جبهه واحد کلیه میهنپرستان ایران اقدامات جدی و فوری به عمل آید:
۱- سقوط قوام
۲- تأمین حداقل آزادیهای دمکراتیک در سراسر کشور
۳- اخراج کارشناسان آمریکایی
۲۸ تیرماه ۱۳۳۱
منبع: دژ به جای به سوی آینده، دوشنبه ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱
برای اینکه مبارزه مؤثر و هماهنگ اجرا شود، باید تمام قوای ضد استعماری داخلی منسوب به حزب، دسته یا جمعیت و تمام شخصیتهای وطنخواه که به استقلال وطن و حاکمیت ملت خود علاقه دارند، در یک جبهه واحد ضد استعمار متشکل شوند. این شرط پیروزی در این مبارزه حیاتی است.
جمعیت ملی مبارزه با استعمار دو روز پیش اولین قدم را در این راه برداشت. جمعیت از کلیه احزاب، سازمانها، جمعیتها و شخصیتهایی که مدعی مبارزه با استعمارند، طلب کرده است که برای تشکیل جبهه واحد ضد استعمار اقدام کنند. برای تشکیل این جبهه لازم نیست که از نظر عقاید سیاسی و اجتماعی، توافق کامل میان شرکت کنندگان وجود داشته باشد.