یکشنبه, مهر ۱

مقام معظم رهبرى» بخاطر انقلاب بهمن ۵٧ از چه کسى …

 سرمایهِ بخش دولتى اقتصاد میهن ما، ثروتى است که انقلاب بهمن ۵٧ با خلع‏ید از سرمایه‏داران وابسته به امپریالیسم و کوتاه ساختن دست استعمارگران و غارت‏گران امپریالیستى از ثروت‏هاى ملى، ازجمله از نفت و گاز، به امانت در اختیار حاکمیت برون آمده از انقلاب گذاشت. حاکمیتى که وظیفه آن حفاظت و ازدیا ثروت‏ها به سود مردم بود. سرمایه‏هایى که مىبایستى وثیقه‏اى ملى براى ایجاد و برقرارى عدالت اجتماعى و استقلال ایران انقلابى باشند.

 سرمایهِ بخش دولتى اقتصاد میهن ما، ثروتى است که انقلاب بهمن ۵٧ با خلع‏ید از سرمایه‏داران وابسته به امپریالیسم و کوتاه ساختن دست استعمارگران و غارت‏گران امپریالیستى از ثروت‏هاى ملى، ازجمله از نفت و گاز، به امانت در اختیار حاکمیت برون آمده از انقلاب گذاشت. حاکمیتى که وظیفه آن حفاظت و ازدیا ثروت‏ها به سود مردم بود. سرمایه‏هایى که مىبایستى وثیقه‏اى ملى براى ایجاد و برقرارى عدالت اجتماعى و استقلال ایران انقلابى باشند.

تارنگاشت عدالت

 مطلب رسیده

ف. ع.

٢۴ اسفند ۸۵

 

“خصوصى و آزادسازى اقتصاد“، سرمایه‏دارى وابسته را بر سرنوشت مردم و کشور حاکم مىسازد

 

صدور «حکم حکومتى» غیرقانونى توسط آیت‏الله خامنه‏اى براى لغو اصل ۴۴ قانون اساسى و بتاراج گذاشتن ثروت‏هاى ملى متمرکز در بخش دولتى اقتصاد توسط سرمایه‏داران وابسته داخلى و سرمایه‏ مالى امپریالیستى از طریق “خصوصى و آزادسازى اقتصاد“، وارد مرحله اجرایى شده است.

“دنیاى اقتصاد“ در گزارشى، «ارزیابى بزرگان نظام از عملکرد ابلاغیه اصل ۴۴» را برمىشمرد. طبق این گزارش در «همایش به منظور سرعت بخشیدن به اجراى سیاست» غیرقانونى و ضدمردمى و ضدملى این حکم، هاشمى رفسنجانى مواضع «مقام معظم رهبرى» را بیان مىکند و براى آن‏ها خصلت «دردمندانه» نیز بکار مىبرد. این مواضع ضد انقلاب بهمن و ضد منافع ملى گویا تر از آن اند که نیازى به تفسیر بسیار داشته باشند: «مقام معظم رهبرى فرمودند، فضاى گذشته یا همان دوران انقلاب این اجازه [!!!] را نمىداد که بخواهیم حرکت مناسبى در اقتصاد انجام دهیم، ولى اکنون باید هرچه سریع‏تر خود را با اقتصاد پیرامون خود هماهنگ کنیم.»

هاشمى رفسنجانى، “رئیس مجمع مصلحت نظام“ در حضور کلیه مقامات مسئولیت‏دار حاکمیت، جنتى، “دبیر شوراى نگهبان“، غلامعلى حداد، “رئیس مجلس“، محسن رضایى، “دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام“، رازینى، “رئیس دیوان عدالت ادارى“، الیاس نادران، “رئیس کمیسیون اصل ۴۴” و هاشمى شاهرودى، “رئیس قوه قضایه“، «انتظار رهبر انقلاب» را از اجراى این اقدام غیرقانونى، بوجود آوردن «انقلاب اقتصادى» نامید.

محمود احمدىنژاد، رئیس جمهور نیز در مصاحبه سوم بهمن خود با تلویزیون ج ا با مطرح کردن همین عنوان «انقلاب اقتصادى» براى حکم حکومتى غیرقانونى و به منظور پرده‏پوشى خصلت ضدمردمى و ضدملى این نسخه نولیبرال امپریالیستى، آن را «مردمىسازى اقتصاد» نامید و اعلام داشت که ثروت‏هاى ملى به صورت «سهام در بورس واگذار» خواهد شد. خرید سهام در بورس به گفته او در این مصاحبه از «سقف محدود کننده‏اى برخوردار نخواهد بود.» احمدىنژاد در این مصاحبه اعلام داشت که سرمایه‏گذارىهاى خارجى از صدور حکم حکومتى در تیرماه تا ماه بهمن ١٣٨۵، «٨ میلیارد دلار» بوده است. (١)

بنا به گفته هاشمى رفسنجانى این انقلاب اقتصادى از طریق شرکت دادن «بخش خصوصى در امور دولت» عملى خواهد شد. او از قوه قضایه خواست، براى آرامش خاطر و «خیال راحت … اشخاصى که بخواهند در این بخش فعالیت کنند»، بکوشد.

به عبارت دیگر، «انقلاب اقتصادى» مورد نظر حاکمیت یک‏دست شده ارتجاع عبارت است از بازگشت قدرت دولتى به دست سرمایه‏داران وابسته و برقرارى حاکمیت سرکوبگرانه آنان. برنامه چنین حاکمیتى بازگذاشتن دست سرمایه‏هاى امپریالیستى براى غارت ثرون‏هاى ملى مىباشد. و این، جز پیروزى ضدانقلاب ناب مفهوم دیگرى ندارد.

 سرمایهِ بخش دولتى اقتصاد میهن ما، ثروتى است که انقلاب بهمن ۵٧ با خلع‏ید از سرمایه‏داران وابسته به امپریالیسم و کوتاه ساختن دست استعمارگران و غارت‏گران امپریالیستى از ثروت‏هاى ملى، ازجمله از نفت و گاز، به امانت در اختیار حاکمیت برون آمده از انقلاب گذاشت. حاکمیتى که وظیفه آن حفاظت و ازدیا ثروت‏ها به سود مردم بود. سرمایه‏هایى که مىبایستى وثیقه‏اى ملى براى ایجاد و برقرارى عدالت اجتماعى و استقلال ایران انقلابى باشند.

ضدانقلاب ملبس به پوشش مذهب در پس “ریش“، یعنى “اسلام آمریکایى“، گام به گام و دست در دست ارتجاع جهانى، با توطئه‏هاى مختلف، ترور و کشتار انقلابیون، با ادامه جنگ پس از پیروزى و آزادسازى خرمشهر و بیرون راندن متجاوز از خاک میهن انقلابى، با کشتار زندانیان سیاسى، با قتل‏هاى زنجیره‏اى، با به ورشکستگى کشاندن واحدهاى دولتى- ملى اقتصادى در طول سال‏هاى گذشته، با غارت رانت‏خوارانه ثروت نفت و با ده‏ها و ده‏ها توطئه ریز و درشت دیگر، برقرارى یک‏دست حاکمیت سرمایه‏دارى وابسته به امپریالیسم، یعنى سرمایه‏دارى تجارى بزرگ و سرمایه‏دارى بوروکراتیک را به میهن انقلاب بهمن ممکن ساخت. توطئه‏ “اسلام آمریکایى“ که در تمام طول سال‏هاى قریب به سه دهه پس از انقلاب، نه تنها علیه نیروهاى دگراندیش میهن‏دوست، که همچنین علیه “اسلام انقلابى“ به مصاف رفت، اکنون خود را پیروزمند نهایى دانسته و با صراحت کمر به نابودى بقایاى انقلاب بسته است.

میوه‏چینانان «یک انقلاب نیرومند مردمى و جانبازىهاى توده‏ها» (نورالدین کیانورى) پرده‏ها را از چهره برداشته‏، با صراحت به توبه نشسته و براى انقلاب مردم طلب پوزش مىکنند! از چه کسى؟ پرسشى که مردم زحمتکش، «پینه بدستان» و «مستضعفان»  بر آن چشم نخواهند پوشید!

سیاست دو چهره امپریالیسم علیه انقلاب بهمن، یعنى تقویت ضدانقلاب از طریق همکارى و بکارگرفتن فعال ابزارهاى فشار اقتصادى، سیاسى و نظامى و پشتیبانى همزمان از نیروهاى وابسته داخلى و خارجى، به زعم ارتجاع، زمان را براى بردن دستاوردهاى انقلاب به مسلخ‏گاه نهایى آماده ساخته است. ارتجاع یک‏دست شده حاکم مىخواهد با گشودن درهاى کشور بر روى سرمایه امپریالیستى از طریق به اجرا گذاردن نسخه نولیبرال جهانى سازى، خود را به‏مثابه مجرى گوش به فرمان امپریالیسم ارایه داده، تا شاید بتواند به حاکمیت استبدادى، غارتگرانه و ضدملى خود ادامه دهد. حسابى که ارتجاع بدون محاسبه نقش مردم باز کرده‏ است.

«واگذارى بخش‏هاى دولتى به بخش‏ خصوصى» که هاشمى رفسنجانى آن را وظیفه روز ارتجاع حاکم اعلام مىکند، همان اجراى دستور نسخه واحد نولیبرالیسم امپریالیستى براى اقتصاد همه کشورها است. اجراى فرامین “سازمان تجارت جهانى“، “بانک جهانى“، “صندوق بین‏المللى پول“، مصوبات “گروه هفت‏کشور بزرگ“ و دیگر ارگان‏هاى سرمایه مالى امپریالیستى مىباشد. “آزادسازى اقتصاد“، همان رسمیت بخشیدن به فعال مایشائى “بازار سرمایه“ است که محسن رضایى خواستار آن مىشود. ۵٠ لایحه آماده شده براى تصویب در مجلس اسلامى که غلامعلى حداد عادل “نوید“ آن را به سرمایه‏داران داخلى و خارجى مىدهد، همان نابود ساختن مضامین مردمى و تضمین‏هاى قانونى براى برپایى “عدالت اجتماعى“، هدف انقلاب بهمن است. لغو قانون منع اخراج زحمتکشان و کارکنان، یعنى قانون کار برآمده از انقلاب که علیرغم کوشش ارتجاع و وزیر کار وابسته به آن، احمد توکلى، در سال‏هاى نخستین پس از انقلاب بهمن به تصویب رسید، نمونه‏اى از آن و نمونه دیگر قانون برپایى “مدارس غیرانتفاعى” مىباشد که همان خصوصىسازى آموزش و پرورش است و اکنون حداد عادل اجراى صددرصدى آن را مىطلبد.

هاشمى شاهرودى که پرچم «اقتصاد رقابتى» را بدوش مىکشد و آن را «تحول در روابط و نظام اقتصادى» مىداند، عجیب هم نیست که فریاد مىزند: «نباید به عنوان اجراى عدالت، اقتصاد رقابتى را محدود کرد …» و خواستار جو قبرستانى بر جامعه مىشود، زیرا «جنجال‏هاى سیاسى ممکن است به این گام ارزنده [خصوصى و آزادسازى اقتصادى] آسیب رساند.» برپایى دادگاه‏هاى اختصاصى براى خاموش کردن صداهاى مخالف که او چندى پیش اعلام کرد، با همین هدف عملى شده است.

«سهام عدالت» که باید گویا دهان آن “مدیران دولتى“ را ببندد که مخالف “حکم حکومتى“ هستند، نه تنها الگو بردارى از رژیم سرنگون شده سلطنتى است، بلکه وسیله فروش سهام ارزان و به ثمن بخس شرکت‏هاى دولتى به سرمایه داخلى و خارجى غارتگرى است که مىتواند با پرداخت کمى بیشتر به خریداران کوچک، سهم آنان را در “بورس سهام“ از دستشان برباید. ترفندى شناخته شده! این «عیدى براى مردم» نیست که محسن رضایى مدعى است، بلکه تاراج ثروت‏هاى عمومى و ملى، کودتاى ضدانقلابى است.

در مصاحبه تلویزیونى رئیس جمهور اعلام داشت که «درآمد نفت به بانک‏ها منتقل خواهد شد، تا از طریق اعتبار و قرض به سرمایه‏گذاران خصوصى منتقل گردد.» این شیوه شناخته شده‏اى است که دوران سلطنت براى انتقال ثروت مردم به «جیب گشاد سرمایه‏داران» (جوانشیر، “اقتصاد سیاسى“) نیز بکار بده شده است.

الیاس نادران از «خطر مقاومت مدیران» و «مشکل بیکارى کارگران» در جریان اجراى نسخه امپریالیستى جهانى سازى خبر داد و آگاهانه به جانبدارى از این برنامه ضدمردمى پرداخت، ناخواسته اعتراف به مقاومت مردم در سراسر جهان در برابر بازپس گرفتن دستاوردهاى اجتماعى آنان، مىکند. بیکارى و فقر روزافزون اقشار وسیع‏ترى از مردم کشورهاى متروپل سرمایه‏دارى و همچنین کشورهاى پیرامونى نتیجه اجراى این برنامه در خدمت سود سرمایه مالى امپریالیستى مىباشد.

ادعاى ایدئولوژیک «دولت در هیچ کجاى جهان تاجر خوبى نیست» و اندیشه سوسیالیستى و مارکسیستى را «مد زمانه» و گویا سپرى شده، نامیدن که حداد عادل مبلغ‏ آن در این همایش «بزرگان نظام» بوده است، همان اندیشه پوزیتیوستى دفاع از حاکمیت ارتجاع جهانى، دفاع از “نظم نوین امپریالیستى جهانى“ است، که بوش و مرکل و شیراک و بلر طراح آن و ریس و سولانا و اولمرت و دیگران سگان هار پاسدار آن هستند.

دریوزگى به درگاه امپریالیسم براى ادامه حاکمیت ارتجاعى خود را مردم بىپاسخ نخواهند گذاشت. افشاء ارتجاع، روشنگرى و تجهیز مردم و سازماندهى مقاومت و مبارزه در برابر برنامه‏هاى سرمایه‏دارى وابسته و امپریالیستى وظیفه مبرم همه میهن‏دوستان مىباشد. باید برنامه “اقتصاد ملى“ را در برابر برنامه ارتجاع وابسته قرار داد.

——————————————

١- بخشى از این به‏اصطلاح سرمایه‏گذارى خارجى که احمدىنژاد خبرش را در مصاحبه خود مىدهد، خرید صددرصد معدن مرغوب گچ جبل در جاده فیروزکوه مىباشد که شرکت آلمانى Knaff آن را خریده است. خریدى که سرمایه‏گذارى جدیدى نبوده، بلکه غارت منابع طبیعى کشور است. باید همین نمونه را دنبال کرد و توسعه بیکارى از طریق اخراج کارگران آن که اولین اقدام شرکت آلمانى خواهد بود را افشاء نمود. باید از دولت خواست تک تک “سرمایه‏گذارىهاى“ خارجى ٨ میلیارد دلارى را اعلام کند!
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *