شنبه, شهریور ۳۱

بزرگداشت اول ماه مه و شرایط کنونی

 به سال ۱۸۸۶ میلادی وقبل از آن، یعنی بیش از یکصدسال پیش باز می گردیم. زمانی که سیل مهاجران اروپایی به سوی آمریکا روان بود. تبلیغ کرده بودند در « بهشت موعود» حتی کارگر واکسی نیز می تواند میلیونر بشود. سرمایه داران آمریکایی از این مهاجرین استقبال می کردند، زیرا نیروی کار ماهر، فراوان و ارزان در اختیار آنها گذاشته شده بود. استثمار بیرحمانه و ظلم وستم این سرمایه داران مرزی نمی شناخت. آنگونه که اپتون سینکلر و یا تئودور درایزر در داستانهای خود تصویر کرده اند.
قانون فقط حافظ منافع سرمایه داران بود. استثمار در سراسر جهان سرمایه داری و ازجمله آمریکا به سرعت رشد می کرد. به موازات افزایش ستم سرمایه و تشدید استثمار وحشیانه کارگران، پایه های تشکل صنفی و مبارزاتی کارگران پی ریزی میشد و مبانی فلسفی ـ اجتماعی آن بوجود می آمد.

 به سال ۱۸۸۶ میلادی وقبل از آن، یعنی بیش از یکصدسال پیش باز می گردیم. زمانی که سیل مهاجران اروپایی به سوی آمریکا روان بود. تبلیغ کرده بودند در « بهشت موعود» حتی کارگر واکسی نیز می تواند میلیونر بشود. سرمایه داران آمریکایی از این مهاجرین استقبال می کردند، زیرا نیروی کار ماهر، فراوان و ارزان در اختیار آنها گذاشته شده بود. استثمار بیرحمانه و ظلم وستم این سرمایه داران مرزی نمی شناخت. آنگونه که اپتون سینکلر و یا تئودور درایزر در داستانهای خود تصویر کرده اند.
قانون فقط حافظ منافع سرمایه داران بود. استثمار در سراسر جهان سرمایه داری و ازجمله آمریکا به سرعت رشد می کرد. به موازات افزایش ستم سرمایه و تشدید استثمار وحشیانه کارگران، پایه های تشکل صنفی و مبارزاتی کارگران پی ریزی میشد و مبانی فلسفی ـ اجتماعی آن بوجود می آمد.

 

تارنگاشت عدالت

ا.آرش
بابک

در روز اول ماه مه خاطره جاودان شهدای جنبش انقلابی کارگری ایران را گرامی میداریم. خاطره میلیونها شهید و شکنجه دیده و زجر کشیده راه دفاع از حقوق زحمتکشان در سراسر جهان را گرامی میداریم. وبه همه کسانی که درسراسرجهان درراه رهایی طبقه کارگرازستم استثمار واستعمار مبارزه می کنند درود می فرستیم.

اما چرا اول ماه مه؟ چرا جشن؟ وچرا جهانی؟

به سال ۱۸۸۶ میلادی وقبل از آن، یعنی بیش از یکصدسال پیش باز می گردیم. زمانی که سیل مهاجران اروپایی به سوی آمریکا روان بود. تبلیغ کرده بودند در « بهشت موعود» حتی کارگر واکسی نیز می تواند میلیونر بشود. سرمایه داران آمریکایی از این مهاجرین استقبال می کردند، زیرا نیروی کار ماهر، فراوان و ارزان در اختیار آنها گذاشته شده بود. استثمار بیرحمانه و ظلم وستم این سرمایه داران مرزی نمی شناخت. آنگونه که اپتون سینکلر و یا تئودور درایزر در داستانهای خود تصویر کرده اند.

قانون فقط حافظ منافع سرمایه داران بود. استثمار در سراسر جهان سرمایه داری و ازجمله آمریکا به سرعت رشد می کرد. به موازات افزایش ستم سرمایه و تشدید استثمار وحشیانه کارگران، پایه های تشکل صنفی و مبارزاتی کارگران پی ریزی میشد و مبانی فلسفی ـ اجتماعی آن بوجود می آمد.

تنی چند از فعالان کارگری شهر شیکاگو که به مبانی علمی جنبشهای کارگری آشنایی داشتند، « انجمن مبارزه برای هشت ساعت کار روزانه » را پایه گذاری کردند.

در روز اول ماه مه ۱۸۸۶ چهل هزار کارگر شهر شیکاگو به حمایت ازانجمن دست از کار کشیده و با پوشیدن لباس نو با خانواده در خیابانها به حرکت درآمدند. با دسیسه سرمایه داران، پلیس به روی اجتماع کارگران آتش گشود که در آن ۶ کارگر کشته ، دهها تن مجروح و صدها تن از رهبران جنبش کارگری نیز دستگیر شدند که همگی در ۱۱ نوامبر همان سال به دارآویخته شدند.

اعدام این مبارزان علاوه بر آنکه خشم ونفرت کارگران جهان را برانگیخت، زمینه ای شد تا در سال ۱۸۸۹ از طرف اولین کنگره انترناسیونال دوم روز اول ماه مه به نام روز جهانی کارگر نام گذاری شود.

طبقه کارگر برای نخستین بار به نیروی خود، نیروی متحد و یکپارچه خود وقوف یافت. طبقه کارگر دریافت که با این نیرو می تواند غول سرمایه را به زانو درآورد و در این روز بزرگ مبرم ترین خواستهای صنفی و سیاسی خویش را مطالبه نماید. چرا که بیش از یکصد سال پیش حکم سترگ رهبران کارگری صادر شده بود که « طبقه کارگر گورکن سرمایه داری است ».

چرا جهانی است این روز؟

مارکس میگوید « سرمایه یک نیروی جهانی است، برای پیروز شدن برآن اتحاد جهانی کارگران و برادری جهانی آنان ضروری است ».

انگلس همرزم مارکس این معنا را چنین بیان می کند: « پرولترهای همه کشورها دارای منافع واحد مشترک و دارای دشمن واحد ومشترک و درگیر مبارزه واحد و مشترکی هستند » لذا بی جهت نبود که آموزگاران سوسیالیسم علمی شعار« کارگران همه کشورها ی جهان متحد شوید » را سرلوحه مانیفست کمونیستها قرار دادند.

درایران اولین بار جشن اول ماه مه به سال ۱۲۹۹ یعنی ۸۴ سال قبل برگزار گردید. در شهریور ۱۳۲۰ با ورود ارتش متفقین به کشور و سقوط دیکتاتوری رضاخان، شرایط برای تشکل طبقه کارگر ایران فراهم گردید. نخستین بار در سال ۱۳۲۴ کارگران به رهبری تشکیلات خود « شورای متحده مرکزی اتحادیه های کارگران و زحمتکشان ایران» روز اول ماه مه را بطور علنی و با شکوه هر چه تمامتر برگزار کردند. روزنامه ظفر ( ارگان شورای متحده ) در باره این میتینگ و راه پیمایی نوشت: « برای اولین بار در تاریخ مبارزات اجتماعی اغلب ملل شرق، دیروزدر تهران بزرگترین و با عظمت ترین نمایش دستجمعی متشکل از هزاران کارگر و روشنفکر و زن در انظار دهها هزار چشم با علاقه وقلب پر هیجان انجام گرفت.» روزنامه ظفر تعداد شرکت کنندگان در مراسم تهران را ۱۰ هزار نفر ذکر می کند.

همانگونه که می بینیم بیش از ۸۰ سال از جنبش طبقه کارگر ایران در راه کسب حقوق و آزادی های دمکراتیک می گذرد. تاریخی سراسر مبارزه علیه نظم سرمایه داری. امروز این مبارزات با سیمای متفاوتی، اما با حفظ سنن پر افتخار رزم طبقه کارگر ایران ادامه دارد.

طبقه کارگر ایران امسال در شرایطی به استقبال جشن اول ماه مه می رود که تحولات مهمی در عرصه بین المللی و ملی به وقوع پیوسته است.

در عرصه جهانی، در سایه یک قطبی شدن موقتی جهان، امپریالیسم آمریکا دکترین جدید سیاست خارجی خود را که بر مبنای ایجاد امپراطوری جهانی استوار است با استفاده از خشن ترین شیوه های ممکن به پیش  برد. طبق این دکترین هیئت حاکمه آمریکابرای خود رسالت « رهبری آمریکایی جهان » را قائل بوده ودر راه تحقق جهانگشایی خود صراحتا اعلام نمود، « تصمیمات سیاست خارجی ( آمریکا) نباید تابع نوعی از حاکمیت قانون باشد » در سایه این درک از روابط جهانی با حذف نقش محوری سازمان ملل متحد در حل کنش های جهان امسال شاهد تجاوز وحشیانه امپریالیسم به عراق بودیم. طرح نقشه خاورمیانه بزرگ حکایت از آن دارد که  تعرضات امپریالیسم آمریکا به عراق محدود نخواهد شد.

در طول تاریخ معاصر آمریکا نمی توان مقطعی را یافت که در آن هیئت حاکمه این کشور در راه دفاع از دمکراسی و احترام به اصول حقوق بشر گام برداشته باشد، نمونه گویای این حکم آنکه تعرض امپریالیسم آمریکا و انگلیس به کشور عراق با نقض خشن قوانین بین المللی که سابقه آن به سالهای ۱۹۴۸ و معاهده وستفالی میرسد همراه بوده است. این دکترین که بر اساس نظریات ریگان پایه ریزی شده است قصد آن دارد تا با نقض حاکمیت ملی کشورها سیستم مستعمراتی کهن را که با پیروزی سوسیالیسم به زباله دان تاریخ انداخته شده بود، مجددأ متحقق کند.

امروز دیگر طشت رسوایی استعمارگران از بام فرو افتاده و با عدم کشف تسلیحات کشتار جمعی وعده داده شده در عراق، مردم به ریاکاری آنها پی برده اند. امروز حتی شورای حکومتی دست پختشان هم از زیاده خواهی های اشغالگران لب به انتقاد گشوده اند.امروز دیگر سردمداران آمریکا ابایی از این ندارند که اعلام کنند حتی در ۳۰ ژوئن نیز حاکمیت را به نمایندگان واقعی مردم عراق تحویل نخواهند داد و برای سالهای متمادی در عراق باقی خواهند ماند.

دکترین هیئت حاکمه آمریکا که بر روی ۳ محور اساسی:

۱ ـ نیروی نظامی قوی برای چالش با « خطرات » حال و آینده.

۲ ـ ترویج اصول ارزشی آمریکایی در خارج.

۳ ـ یک رهبری دولتی که بپذیرد آمریکا مسئولیت جهانی دارد.

پایه گذاری شده است عملا جهان را در لبه پرتگاه یک جنگ تمام عیار مذهبی قرار داده است و تلاش دارد تا این نظریه به غایت ارتجاعی ساموئل هانتینگتون در مورد جنگ تمدن ها را به واقعیت بدل کند.

در عرصه داخلی حماسه ۲ خرداد ۱۳۷۶ که در روند انقلاب خلقی، ضداستبدادی و ضد امپریالیستی بهمن ۱۳۵۷ ودر راستای تحقق آماجهای اساسی این انقلاب یعنی استقلال ـ آزادی و عدالت اجتماعی شکل گرفته بود، بنا به دلایل عینی و ذهنی متعدد قادر نشد تا به اهداف خود دست یابد و در اسفند ماه و در جریان انتخابات هفتم مجلس شورای اسلامی در یک اقدام کودتایی  با مرجعیت خامنه ای و با حذف گسترده کاندیداهای اصلاح طلب، مجلس فرمایشی و نامشروع و غیر قانونی در کشور شکل گرفت.

با تصرف مجلس بعنوان اولین گام و در راستای تحقق آرزوی دیرینه مبنی بر یکدست کردن حاکمیت ، جناح راست انتظار دارد که با اعمال سیاست سرکوب در داخل و سازش در خارج بتواند در سال آینده قوه مجریه را هم به تصرف خود درآورد. کنار گذاشته شدن پرونده حقوق بشر ایران از روی میز کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نشان بارز اجرای این سیاست می باشد. البته این عملکرد سازمان ملل برای برخی از جریانات سیاسی ً چپ ً ما که چشم به معجزات این سازمان و کشورهای غربی برای دخالت در امور داخلی کشور ما و  انجام ً رفراندوم ً توسط این مجامع  دوخته اند، شاید افشاگرانه باشد!

 نظر به اینکه، آزادی و استقلال از گوهری یگانه هستند که یکی بدون دیگری امکان تحقق ندارد و از طرف دیگر این اصول در ارتباط ارگانیک با یکدیگر هستند، بدین معنی که نه استقلال بدون آزادی قابل دوام است و نه آزادی بدون استقلال ممکن، عدالت اجتماعی هم ماحصل این دو است.

نظر به اینکه، جناح راست بنا به ماهیت طبقاتیش همیشه بر ضد  اهداف جنبش مردمی کشور ما عمل کرده و می کند.

نظر به اینکه برای تحقق این اهداف طبقه کارگر و زحمتکشان کشور چاره ای جز وحدت و تشکیلات ندارند.

نظر به اینکه شرایط عینی و ذهنی یک انقلاب ملی و دمکراتیک در کشور ما مهیا نیست.

به اعتقاد ما، باید خواست اجرای حقوق قانونی مصرح در قانون اساسی در زمینه های، رعایت آزادی تشکل صنفی، اجتماعی و سیاسی، تامین آزادی بیان، عقیده، قلم، اجتماعات، انجمن های صنفی و احزاب سیاسی، و در این رابطه اجرای کامل و بدون خدشه اصول ۲۶ و ۱۰۴ قانون اساسی را در مورد فعالیت آزاد انجمن های صنفی(سندیکاها و اتحادیه ها) و تشکیل شوراهای مدیریت در واحدهای تولیدی، صنعتی و کشاورزی به مبرم ترین شعار امروز طبقه کارگر و زحمتکشان میهنمان بدل نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *