این گزارش طرحی برای سیاست راهبردی ایالات متحده آمریکا در قبال چینی بدون “شیجینپینگ”، با حزب کمونیستی تضعیف شده و در منطقهای زیر سلطه ایالات متحده و همپیمانانش است.اندیشکده پرنفوذ شورای آتلانتیک گزارشی جامع (۲۶۰۰۰ کلمه) انتشار داد و طی آن سیاست راهبردی خود در مبارزه علیه چین را مطرح کرد. در این گزارش که به طور ناشناس منتشر شد، آمده: «مهمترین چالش برای ایالات متحده آمریکا » در قرن ۲۱ رشد چین است که به رقابت با ایالات آمریکا خواهد پرداخت.
این گزارش طرحی برای سیاست راهبردی ایالات متحده آمریکا در قبال چینی بدون “شیجینپینگ”، با حزب کمونیستی تضعیف شده و در منطقهای زیر سلطه ایالات متحده و همپیمانانش است.اندیشکده پرنفوذ شورای آتلانتیک گزارشی جامع (۲۶۰۰۰ کلمه) انتشار داد و طی آن سیاست راهبردی خود در مبارزه علیه چین را مطرح کرد. در این گزارش که به طور ناشناس منتشر شد، آمده: «مهمترین چالش برای ایالات متحده آمریکا » در قرن ۲۱ رشد چین است که به رقابت با ایالات آمریکا خواهد پرداخت.
تارنگاشت عدالت
منبع: لینکه تسایتونگ
۵ فوریه ۲۰۲۱
از: آلن مک لود
این گزارش طرحی برای سیاست راهبردی ایالات متحده آمریکا در قبال چینی بدون “شیجینپینگ”، با حزب کمونیستی تضعیف شده و در منطقهای زیر سلطه ایالات متحده و همپیمانانش است.
اندیشکده پرنفوذ شورای آتلانتیک گزارشی جامع (۲۶۰۰۰ کلمه) انتشار داد و طی آن سیاست راهبردی خود در مبارزه علیه چین را مطرح کرد. در این گزارش که به طور ناشناس منتشر شد، آمده: «مهمترین چالش برای ایالات متحده آمریکا » در قرن ۲۱ رشد چین است که به رقابت با ایالات آمریکا خواهد پرداخت.
برای جلوگیری از این وضع گزارش پیشنهاد میکند ایالات متحده آمریکا باید از «قدرت نظامی»خود و نقش دلار به عنوان ارزمرجع و کنترل آمریکا بر فناوری و ارتباطات استفاده کند تا ملت چین با ۱،۴ میلیارد جمعیت را خفه کند. گزارش به رئیس جمهور بایدن پیشنهاد میکند چندین «خط قرمز» ترسیم کند که در صورت عبور چین از آنها ایالات متحده به طور مستقیم (احتمالاً نظامی) دخالت خواهد کرد. از جمله این مرزها کوششهای کشورگشایانه در دریای جنوب چین، حمله به جزایر “سنکاکو” مورد اختلاف و اقدامات علیه استقلال تایوان میباشد. حمله کره شمالی به یکی از همسایگان خود پاسخ ایالات متحده به چین را به دنبال خواعد داشت، زیرا «چین باید مسئولیت کامل برای رفتار همپیمان کره شمالی خود را تقبل کند.» بنابر این گزارش هر گونه انحرافی از این نگرش به معنی «تحقیر» ایالات متحده تعبیر خواهد شد.
ولی از همه جالبتر این که گزارش همچنین پیشبینی میکند که یک سیاست موفق ایالات متحده در قبال چین در سال ۲۰۵۰ چگونه باید باشد: «ایالات متحده و همپیمانان اصلی آن به تسلط برتوازن قدرت منطقهای و جهانی در تمام نشانههای اصلی قدرت ادامه خواهند داد» ؛ رئیس کشور “شیجینپینگ” توسط فرد متعادلتری جایگزین شده است و خلق چین خود به این نتیجه رسیده که ادعای صد ساله حزب کمونیست چین که تمدن کهنه چین اکنون برای همیشه توسط آیندهای اقتدارگرا تعیین شده است را زیر سئوال قرار دهد.» به سخن دیگر چین شکسته شده و نوعی تغییر رژیم صورت گرفته است.
نمایندگان دولت امنیتی ملی
شورای آتلانتیک در واقع یکی از شعبات ناتو است که توسط ایالات متحده و دیگر همپیمانانش از جمله دیکتاتورهای خلیج از نظر مالی تامین میشود. بزرگترین اسپانسورهای آن را میتوان کنسرنهای تسلیحاتی “رایتئون”، “لاکهیدمارتین”، “نورثروپ گرومان” و “بوئینگ” نامید. در هیات رئیسه آن دولتمردان بلندپایهای چون هنری کیسینجر، کالین پاول، کوندولیسا رایس و همینطور نظامیان بلندپایه مانند ژنرال بازنشسته وسلی کلارک، دیوید پیترئوس، اچ.ار. مکماستر، جیمز ماتیس، سرلشگر برنت اسکفورد و آدمیرال جیمز استاوریدیس حضور دارند. حداقل ۷ رئیس سابق سازمان سیا نیز در این مجمع شرکت میکنند. به دین سان میتوان گفت که این شورا در واقع اجماع شورای امنیت ملی را نمایندگی میکند.
این سازمان مدتی است که مسئول بخش بزرگی از سخنوریهای جنگطلبانه عقابها علیه روسیه و چین است. مثلاً آنها یک سلسله از تحقیقاتی را منتشر ساختند که مدعی است عملاً هرحزب سیاسی اروپایی خارج از استابلیشمنت – از حزب کار و حزب استقلال پادشاهی متحده گرفته تا سیریزا و طلوع طلایی یونان و پودموس و “بکس” در اسپانیا – همگی به طور مخفی از طرف روسیه کنترل و به عنوان «اسب ترویای کرملین»عمل میکنند.
««تلگرام طولانی»
گزارش ناشناس اخیر شورا «تلگرام طولانی» (اشاره به تلگرام طولانی دیپلمات آمریکایی “جورج کنان” در سال ۱۹۴۶) نام گرفته است. گزارش “کنان” که از مسکو ارسال شد، استدلال میکرد که ایالات متحده باید پیمان جنگی خود با اتحاد شوروی را کاملاً لغو کند و فوراً سیاست راهبردی «بازدارندگی» را دنبال کند. این طرح به سند پایه آغاز جنگ سرد تبدیل شد. شورای آتلانتیک که آگاهانه به کنان استناد میکند، به طور ضمنی درگیری جهانی نوینی را با چین اعلام میدارد.
کنان در بین تاریخشناسان به خاطر ثبات قدمش در بین استابلیشمنت امنیت ملی مورد احترام بود. او در مورد مواضع و منافع ایالات متحده در سال ۱۹۴۸ نوشت:
«ما تقریباً ۵۰٪ ثروت جهان ولی تنها ۶،۳٪ جمعیت جهان را در اختیار داریم … در این وضعیت اجباراً برونآخته حسادت و نفرت خواهیم شد. وظیفه اصلی ما در پریود آینده این خواهد بود آن چنان الگوی ارتباطی طراحی کنیم که به ما اجازه میدهد این وضعیت نابرابر را برپا نگاه داریم … لازم نیست که خود را گول بزنیم که امروز توان داشتن تجمل نوعدوستی و بهبودجهان را دارا هستیم … باید به به اهداف مبهم و … غیرواقعی چون حقوقبشر و یا ارتقأ سطح زندگی و دمکراتیزه کردن جامعه پایان بخشیم. آن روز دیگر دور نیست که ما مجبور خواهیم بود در مفاهیم مستقیم قدرت عمل کنیم. و آنگاه هرچه شعارهای آرمانگرایانه مانع کمتر باشد، بهتر خواهد بود.»
بایدن سکان را به دست میگیرد
طی سال ۲۰۲۰ تیم رئیس جمهور بایدن بی سرو صدا اعلام کرد که تمامی سیاست صنعتی و سیاست خارجی بایدن در «رقابت با چین» تنظیم شده و بزرگترین اولویت این خواهد بود که «با دولتهای اقتدارگرا مقابله، از دمکراسی دفاع و با ارتشأ مبارزه کند و همینطور کوشش برای درک چگونگی تلاقی این چالشها با فناوری نوین (مثل G5، هوش مصنوعی، رایانش کوانتومی و زیستشناسی مصنوعی) خواهد بود. دستگاه دیپلماسی ترامپ قبلاً یک سازوکار جهانی آغاز کرده بود تا به غولهای چینی چون “هواوای” و یا “تیکتوک” خسارت وارد کند. طبق اظهارات تیم بایدن، اینطور به نظر میرسد که رئیس جمهور جدید نیز به این موضع ضدچینی ادامه خواهد داد.
با اینحال، بسیاری از مقامات ارشد واشنگتن احتمال یک جنگ داغ با چین را غیرمحتمل میشمارند. به گفته منبعی در مقابل فاینانشل تایمز در ماه مه: «بیشتر رقابت بین ایالات متحده و چین در جنگ سوم جهانی نخواهد بود … این رقابت در چارچوب لگدهای زیر میزی صورت خواهد گرفت.» برخی دیگر جنگ فرهنگی در سطح جهان علیه “بیجینگ” را توصیه میکنند از جمله به این شکل که پنتاگون نشر و چاپ رمانهای “توم کلانسیِ” نوع تایوانی را ترغیب و تشویق میکند تا چین را بدنام ساخته و اعتماد به نفس شهروندان آن را از بین ببرد به این صورت که مردم را با داستانهایی در مورد مرگ کودکانشان بمباران سازد.
حال واشنگتن هرکاری هم که تصمیم بگیرد انجام دهد، به نظر میرسد که کارهای مقدماتی آن پیشاپیش انجام شده است. تا سه سال پیش موضع واشنگتن در مقابل چین بیطرفانه بود(و تا نه سال پیش حتی بسیار مثبت برخورد میشد). امروز همان نظرسنجیها نشان میدهد که ۷۳٪ مردم آمریکا چین را نمیپسندند و فقط ۲۲٪ دارای نظری مثبت به این کشور میباشند. لذا معلوم نیست که در انظار عمومی مقاومت چشمگیری علیه جنگ سرد دوم پدید آید.