نویسنده: ولادیمیر کازیمیرف
برگردان: ع. سهند
١ دسامبر ٢٠٠۴
در سالهای اخیر باکو بارها، اما در ارتباط با بخش خروج فوری، کامل و بی قیدوشرط نیروهای اشغالگر از ۷ منطقه آذربایجانی تحت اشغال نیروهای ارمنستان-قرهباغ و بازگشت آوارگان به آن مناطق، خواهان تحقق قطعنامهها شده است. اکنون خود قرهباغ نیز هر چه مصرانهتر در آن خواستها گنجانده میشود؛ حیدر علیاف در این مورد میانهروتر بود (برای اشاره به قرهباغ به عنوان سرزمینهای اشغالی، به منطق رسمی زیادی که در شرایط درگیری به سختی قابل اجراء است، نیاز است).
به دیگر سخن، {styleboxjp}آذربایجان در اصل پیششرطهای راهحلها را به آزادی سرزمینهای اشغالی تقلیل میدهد{/styleboxjp}. این کشور میخواهد توجه را به این پیامد خطیر یک درگیری مسلحانه، به رنج مهاجرین اجباری جلب نماید. در عین حال، آذربایجان میخواهد مسایل اصلی مورد مناقشه و علت درگیری را که تعیین وضعیت قرهباغ است، نادیده بگیرد و حل آنها را به تعویق بیندازد.
١- برخورد کافی با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل بدون در نظر گرفتن سلسله مراتب خواستههای آنها، بدون در نظر گرفتن این فاکت که جنگ در تابستان و در پاییز ١۹۹٣ به اوج خود رسید، غیرممکن است. به این دلیل {styleboxjp}آتشبس در همه فعالیتهای نظامی و خصمانه، اولویت و مهمترین خواست بود. این خواست در همه ۴ فطعنامه به مثابه محور مشترک آنها وجود دارد{/styleboxjp}.
شورای امنیت این خواست را از آغاز در نخستین قطعنامه شمارۀ ۸٢٢ که در ٣٠ آوریل ١۹۹٣ تصویب شد، مطرح کرد، اما یک سال تمام و سه قطعنامه دیگر برای تحقق آن کافی نبودند.
وقت آن رسیده است که ما مشخص کنیم کدام طرف این خواست اساسی همه قطعنامهها را نقض میکند و برای این فاکت که قصور آن برای حل این مشکل اساسی شالوده شکست تقریباً همه دیگر خواستها و عدم اجرای قطعنامههای شورای امنت است، مسؤولیت ویژه دارد.
البته، در اینجا هیچکس بیگناه نیست، اما بدون تردید «سهم عمده» به طرف آذری تعلق دارد. رهبران آذربایجان هم در سالهای ابوالفضل ایلچیبیگ و هم در سالهای حیدر علیاف در تلاشهای خود برای دست یافتن به یک تغییر ناگهانی در جبهه و حل درگیری با زور مُصِّر بودند، گویی آنها از مسؤولیت خود برای اشغال و گسترش آن اطلاع نداشتند. در سالها میانجیگری روسیه، یکسری نقض آتشبس از جانب دو طرف، فرار از آن توافقها و دیگر موارد کم اهمیت دادن به ابتکارات برای صلح انباشت شد (قطعنامه شمارۀ ۸۸۴ نیز به زبان ایزوپیایی [زبان کنایه] از این نکته میگوید). با وجود همه چهار قطعنامه شورای امنیت، باکو سه بار مستقیماً (دسامبر ١۹۹٣ و فوریه ١۹۹۴) امکان پایان دادن به عملیات نظامی را نادیده گرفت.
{styleboxjp}آتشبس با کمک روسیه در ١٢ مه ١۹۹۴، نه بر اساس قطعنامه های شورای امنیت، بلکه بر پایه بیانیه ١۵ آوریل سران «شورای کشورهای مستقل همسود» (CIS)، که به هر حال هدف مشترکی داشتند، برقرار شد{/styleboxjp}. این توافق در مقایسه با توافقهای پیشین متفاوت بود، یک توافق موقت یا فقط برای چند روز نبود، بلکه (طبق تعریف) ابدی، یعنی دایم بود، و در نتیجه پافشاری مسکو، برخلاف گذشته نه فقط به وسیله دو طرف، بلکه همه سه طرف درگیری (نه فقط باکو و استپاناکرت، بلکه ایروان نیز) امضاء شد.
٢- …
٣- خواست آزادی اراضی تحت اشغال یا خروج فوری همه نیروهای اشغالگر نیز در همه قطعنامهها تکرار میشود. باکو ادعا میکند که همه قطعنامهها خواهان خروج بی قیدوشرط هستند، اما این فقط در قطعنامه شمارۀ ۸۵٣ در ٢۹ ژوئیه وجود دارد. چگونه واژه «بی قیدوشرط» از قطعنامههای شمارۀ ۸۷۴ و شمارۀ ۸۸۴ ناپدید شد؟ آیا این تصادفاً، به دلیل فراموشکاری ناپدید شد؟ چه میشود اگر در پی عدم پایبندی منظم یکی از طرفین به خواست اصلی، یعنی توقف عملیات نظامی، ناپدید شده باشد؟ چه کسی میتوانست انتظار داشته باشد که نیروها بدون آتشبس خارج شوند؟ و چه کسی خواهان توقف عملیات نظامی نبود؟ شورای امنیت سازمان ملل نمیتوانست بابت عدم تحقق قطعنامههای خود پاداش بدهد. در این بستر، خواست بی قیدوشرط به یک موضوع در مذاکرات بین دو طرف مبدل شد. این به کرّات موضوع مذاکرات بوده است اما به علت موضع ارمنستان و به علت این فاکت که باکو بلافاصله بر خروج از همه اراضی- حتا خروج از شوشی و لاچین، پافشاری میکرد، حتا بدون اینکه کمترین تمایلی به پرداختن به موقعیت ناگورنو-قرهباغ نشان دهد، حل نشد.
۴- قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل تعدادی خواست و درخواست دیگر را که تحقق نیافته اند، دربر دارند:
الف- «بازگرداندن ارتباطات اقتصادی، حملونقل و انرژی در منطقه» (قطعنامه شمارۀ ۸۵٣)؛ «از میان برداشتن تمام موانع ارتباطی و حملونقل» (قطعنامه شمارۀ ۸۷۴). از همان آعاز درگیری، آذربایجان از محاصره اقتصادی کامل علیه ناگورنو- قرهباغ و ارمنستان استفاده کرد، و در عین حال ارمنستان را به محاصره اقتصادی نخجوان متهم نمود. آذربایجان آزادی اراضی را به مثابه پیششرط اصلی تحقق این خواستها قرار میدهد.
علاوه بر این، {styleboxjp}باکو در همه حوزهها تماسهای خود را با ارمنستان، و بیشتر از آن با ناگورنو-قرهباغ، قطع کرد{/styleboxjp}.
ب- در روند مذاکره تعدادی درخواست مطرح شد. از ١۹ مه ١۹۹٢، آذربایجان از شرکت در کنفرانس مینسک امتناع کرده است و شرکت خود را مشروط به خروج ارمنستان از شوشی و لاچین کرده است، آذربایجان در ۶ آوریل ١۹۹٣ از رایزنیهای «پنج مینسک» در ژنو خارج شد، قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل میگویند: «مذاکرات باید در چهارچوب روند صلح گروه مینسک فوراً از سر گرفته شوند» (قطعنامۀ شمارۀ ۸٢٢)، و پیوسته اجتناب از هر اقدامی که حل مسالمتآمیز درگیری را دشوار نماید، و «ادامه مذاکرات در چهارچوب گروه مینسک، و همچنین از طریق تماسهای مستقیم» (قطعنامه شمارۀ ۸۵٣) و تشکیل فوری کنفرانس مینسک (قطعنامه شمارۀ ۸۷۴) را ترغیب مینمایند.
مذاکرات در چهارچوب گروه مینسک در سال ١۹۹۴ ادامه یافت، {styleboxjp}در ارتباط با تماسهای مستقیم با ناگورنو-قرهباغ، باکو در پایان سال ١۹۹٣ برخلاف قطعنامههای شمارۀ ۸۵٣، ۸۷۴ و ۸۸۴، آنها را کاملاً قطع کرد{/styleboxjp}.
این قطعنامهها «نیروهای محلی ارمنی» (قطع نامه شمارۀ ۸٢٢)، «ارامنه منطقه ناگورنو-قرهباغ آذربایجان» (قطعنامههای ۸۵٣، ۸۸۴) را یک طرف مخالف خوانده است. منظور قطعنامهها از ذکر تماسهای مستقیم تماس بین باکو و استپاناکرت است (همچنین به این دلیل که در آنها چندین بار به توافقها پیرامون آتشبس که با کمک روسیه به دست آمد، اشاره میشود و همه این توافقها در سال ١۹۹٣ با استپاناکرت بود، و ایروان یک طرف آنها نبود). قطعنامهها [نه به ارمنستان، بلکه] «نیروهای ارمنی محلی» (قطعنامه شمارۀ ۸٢٢)، «ارمنیهای منطقه ناگورنو-قرهباغ آذربایجان» (قطعنامههای ۸۵٣، ۸۸۴) اشاره میکنند.
شخص میتواند همه اینها را به صورت زیر خلاصه کند:
● آذربایجان مصرانه از اجرای خواست اصلی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، برای متوقف نمودن آتش، عملیات نظامی و خصمانه که تأثیری منفی بر اجرای دیگر خواستها داشته اند، امتناع مینماید. آذربایجان در حال حاضر قطعنامهها را در ارتباط با موضوعات زیر اجراء نمیکند:
١- برقراری ارتباطات اقتصادی، حملونقل و انرژی در منطقه،
٢- استفاده از تماسهای مستقیم با ناگورنو-قرهباغ،
٣- انعقاد کنفرانس مینسک.
● ارمنستان و ناگورنو-قرهباغ از پاسخگویی به تقاضای عقبنشینی نیروهای اشغالگر از مناطق آذربایجان که فراتر از مرزهای ناگورنو-قرهباغ قرار دارند، امتناع میورزند و بر یک بسته حلوفصل جامع پافشاری مینمایند.
● ارمنستان به طور کامل به درخواست اعمال نفوذ مهارکننده بر ناگورنو-قرهباغ عمل نکرد و در حال حاضر به اشتباه روند مذاکره را جایگزین آن مینماید و به شیوهای اگرچه متفاوت، دوباره پیکربندی واقعی درگیری را مخدوش میکند.
نتیجتاً، آتشبسی که بیش از ١٠ سال ادامه یافته، اکنون دستآورد اصلی است. {styleboxjp}قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل پیرامون قرهباغ را نمیتوان تحقق یافته و موضع طرفین درگیری نسبت به آنها را نمیتوان کافی ارزیابی نمود{/styleboxjp}. اینکه شورای امنیت سازمان ملل هیچ قطعنامه دیگری را پیرامون این درگیری تصویب ننمود موضوع مهمی است که نشان میدهد که عدم پایبندی طرفین به تحقق قطعنامهها، اقتدار آنرا تضعیف نموده است.
البته، قطعنامههایی را که ١١ سال پیس تصویب شدند مشکل بتوان بدون خطا و برای همیشه معتبر دانست. آنها به وسیله واقعیات آن زمان دیکته شدند. اکنون که برای این یا آن هدف تلاش میشود سازمان ملل در حلوفصل درگیری قرهباغ درگیر شود، جمعبندی از فعالیت ده سال گذشته دوباره مهم میشود. ما نباید چشمهای خود را بر گذشته ببنیدم، ما باید از گذشته درس بگیریم.
ما باید از رهبران همه طرفین، به همه اشکال و از هر تربیون خواستار یک اراده آهنین برای حلوفصل، تلاشهای جدی و مذاکرات پر انرژی (به جای ژشتهای دورغین مانور دادن، جنگ اطلاعاتی و نمایشهای
تبلیغاتی) بشویم. تاکنون، به اثبات رسیده است که تلاشهای آنها آشکارا ناکافی است. آنها باید پایههای یک راهحل مسالمتآمیز را، که تصویب یک قطعنامه جدید شورای امتیت سازمان ملل را در آینده برای حمایت از یک آشتی تاریخی بین آذریها و ارامنه ممکن خواهد نمود، هماهنگ نمایند.
جامعه بینالمللی باید این پرسش را در برابر طرفین قرار دهد که آیا آنها قادرند موقعیت ناگورنو-قرهباغ را به مثابه یک مسأله مورد مناقشه به رسمیت بشناسند. این نکته که برای کل جهان روشن است، برای طرفین روشن نیست. مهم نیست چقدر سخت به نظر میرسد، اما مقامات همه طرفین هنوز باید از این آزمون پیرامون عملی بودن و توانایی گذار به جستوجوی یک راهحل سازنده موفق بیرون آیند. اگر نه، پس چه موجب درگیری شد، چرا ما آن همه سال درگیر مذاکره بودیم؟ اگر آری، پس این باید گام نخست فاصله گرفتن از خواستهای اولتیماتومی فعلی باشد که هر راهحل برای مشکل را اگر به سود آن نباشد رد میکند، گام نخست به سوی یک راهحل متمدنانه برای اختلاف، و اجتناب از پیآمدهای خطیر درگیری مسلحانه.