شنبه, شهریور ۳۱

چه کسی می‌خواهد لوکاشنکو را سرنگون کند؟

 مطبوعات غربی خانم «سوتلانا تیخانفسکایا» را به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری بلاروس معرفی می‌کنند و رییس‌جمهور لوکاشنکو را به خشونت، خویشاوندسالاری و تقلب در انتخابات متهم می‌نمایند. اما تحلیلی از وضعیت کشور ثابت می‌کند که سیاست رییس‌جمهور آن واقعاً مطابق با خواست‌های مردم این کشور است. در پس این دعوای ساخته و پرداخته روح مایدان اوکرائینی و قطع رابطه با روسیه در پرواز است.

 مطبوعات غربی خانم «سوتلانا تیخانفسکایا» را به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری بلاروس معرفی می‌کنند و رییس‌جمهور لوکاشنکو را به خشونت، خویشاوندسالاری و تقلب در انتخابات متهم می‌نمایند. اما تحلیلی از وضعیت کشور ثابت می‌کند که سیاست رییس‌جمهور آن واقعاً مطابق با خواست‌های مردم این کشور است. در پس این دعوای ساخته و پرداخته روح مایدان اوکرائینی و قطع رابطه با روسیه در پرواز است.

 
 
 
 
 
 
تارنگاشت عدالت
 
منبع: ولترنت
نویسنده: تیری میسان

۱ سپتامبر ۲۰۲۰
 
 
 
 
سوتلانا تیخانفسکایا توانسه هزاران لیبرال و هم‌چنین نئونازی‌ها را علیه رییس‌جمهور لوکاشنکو متحد کند
 
 
یکی از اهداف کودتای مایدان (اوکرائین ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴)  این بود تا ساختمان جاده ابریشم را در اروپا مسدود کند. واکنش چین تغییر مسیر راه بود که به بلاروس منتقل شد. از این زمان مینسک کوشش می‌کند تا خود را در مقابل بی‌ثبات کردن‌های مشابه حفظ کند، به این صورت که سیاست متعادلی در مقابل غرب اتخاذ کرد، هم در مانورهای نظامی با مسکو شرکت نمود و هم اعلام کرد که می‌تواند اسلحه در اختیار داعش که مسکو در سوریه با آن مبارزه می‌کند، بنهد.

{styleboxjp}با وجود این اعوجاجات در مینسک، سازمان سیا در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ این کشور دخالت کرد{/styleboxjp}. «سوتلانا تیخانفسکایا» رییس‌جمهور را که دوره ریاستش به پایان می‌رسید و خود را برای دوره ششم ریاست جمهوری نامزد می‌کرد، به چالش طلبید. او پس از این‌که تنها ۱۰٪ آراء را به دست آورد، گفت تقلب شده و به لیتوانی گریخت و آنجا از طرف «برنارد آنری لِوی» استقبال شد. مطبوعات غربی یکصدا «دیکتاتور» را محکوم کردند و اعلام نمودند که خانم «تیخانفسکایا» پیروز انتخابات است.

واقعیت بسیار بغرنج‌تر است.

اولاً، امکان دارد که انتخابات به نفع رییس‌جمهور وقت دستکاری شده باشد ولی بسیار غیرمحتمل است که تیخانفسکایا به اکثریت آراء نزدیک شده باشد، زیرا آن‌چه که او معرف آنست برای اکثریت مردم بلاروس غریبه است. تقریباً ۳۰ سال در مورد هویت اروپایی کشور بحث و گفت‌وگو در جریان است: آیا این کشور از نظر فرهنگی بیش‌تر به اروپای غربی هوادار ایالات متحده نزدیک است و یا به اروپای اسلاوی هوادار روسیه؟ بی‌شک پاسخ این است که روس‌های سفید از نظر فرهنگی روس اند، هر قدر هم که برخی از آن‌ها دقیقاً همان زبان را صحبت نمی‌کنند. دو اقلیت کوچک مبین عقاید متفاوتی هستند: اولی با اشاره به جمهوری خلق کوته‌عمر بلاروس (۱۹۱۸ – ۱۹۱۹) که ارگان رهبری آن در مهاجرت طی جنگ دوم جهانی با نازی‌ها همکاری می‌کرد و سپس در شبکه Stay-Behind با ناتو همکاری می‌نمود، خود را «ملی‌گرا» می‌نامد و گروه دوم خود را هوادار مدل لیبرالی و اتحادیه اروپایی معرفی می‌کند.

{styleboxjp}برخلاف اوکرائین که از دو منطقه متفاوت فرهنگی (هوادار آلمان در غرب و هوادار روسیه در شرق) تشکیل می‌شود، بلاروس خود را اساساً روس می‌شناسد ولی از نظر سیاسی خود را مستقل از مسکو می‌داند{/styleboxjp}.
 

ثانیاً، اگر در مورد نقش سازمان سیا شک و تردیدی وجود داشته باشد، پیدا شدن سر و کله «برنارد آنری لوی» این تردید را فوراً برطرف می‌کند. این وارث ثروتمند یک شرکت واردات چوب گرانبها بالا رفتن از نردبان ترقی را با نوشتن مقالات ضدشوروی آغاز کرد. ناشر آثارش او را به عنوان «فیلسوف نو» معرفی کرد و امروز او «فیلسوف» محسوب می‌شود. او «مبارزین راه آزادی» را، یعنی مزدوران عرب اخوان‌المسلمین در افغانستان علیه شوروی از جمله رهبر آنان اسمه بن‌لادن، مورد حمایت قرار داده بود. او به نفع «کنترا»ها در نیکاراگوئه یعنی برای مزدوران آمریکای لاتینی آقای «جان نگروپونته» که به وسیلۀ ایران و از طریق هاشمی رفسنجانی مسلح شدند، موضع‌گیری کرده بود. او افتخار می‌کند که مشاور مطبوعاتی رییس‌جمهور بوسنی «علی عزت‌بیگوویچ»، فردی که در گذشته هوادار نازی‌ها بود و نومحافظه‌کار آمریکایی، «ریچارد پرل» را به عنوان مشاور سیاسی خود انتخاب کرده بود، بوده است. به خاطر می‌آورم که فیلسوف نامبرده وقتی در گفت‌وگو با من توضیح می‌داد که برای سرنگونی «دیکتاتور» سلوبودان میلوسوویچ باید بلگراد را بمباران کرد، چقدر مرا متعجب کرده بود. درست نمی‌فهمیدم که چرا برای او «عزت‌بیگوویچ» هوادار نازی یک «دمکرات» بود در حالی‌که میلوسوویچ کمونیست «دیکتاتور» محسوب می‌شد.
 
 
به هر حال، بازگردیم به «برنارد آنری لوی» که امروز در فرانسه BHL نامیده می‌شود. او مدافع اخوان المسلیمن چچنی بود که در سرزمین روسیه امارات اسلامی ایچکریا را تأسیس کردند. طبق گزارشی از سازمان اطلاعات لیبی او در ملاقاتی که سناتور آمریکایی «جان مک‌کین» در فوریه ۲۰۱۱ در قاهره سازمان داده بود تا در مورد جزییات اقدامات جهت سرنگونی «رژیم قذافی»، که در آن زمان به عنوان نمونه انجام شد، گفت‌وگو صورت گیرد، شرکت داشت. مردم فرانسه متعجب شدند که به جای وزیر امور خارجه فرانسه اکنون او جلوی قصر الیزه ظاهر شده و اقدامات کشور خود را علیه «دیکتاتور» (همۀ کسانی که باید سرنگون شوند – و فقط آن‌ها -، «دیکتاتورند») بیان می‌کند. البته او در مایدان کیف هم طی «انقلاب رنگینی» که به وسیلۀ نازی‌های واقعی به اجرا درآمد، حضور داشت.

 
 
آلکساندر لوکاشنکو، یتیم و در یک مزرعه تعاونی به دنیا آمد و ماهرترین دولتمرد اروپا شد
با وجود این تأملات شاید روس‌های سفید انتقاداتی به رییس‌جمهور لوکاشنکو داشته باشند ولی نه به سیاست‌های او. {styleboxjp}همه کسانی که با این کشور آشنا هستند فارغ از این‌که موافق و یا مخالف رییس‌جمهور باشند، اذعان می‌کنند که سیاست‌های او با نگرانی‌های مردم تطابق دارد{/styleboxjp}. همه کسانی که از نزدیک او را می‌شناسند تحت تأثیر هوش و ذکاوت و جذبه و فسادناپذیری او قرار گرفته اند. کسانی که او را متهم می‌کردند که نزدیکی او به روسیه از روی حسابگری‌های سیاسی و نه از روی اعتقاد است، ولی وقتی او با وجود دست رد خوردن از مسکو  و جنگ گاز غیرقابل باور بین دو کشور موضع خود را تغییر نداد، اعتراف کردند که تعبیرشان غلط بوده است. وقتی او به رییس‌جمهور یلتسین اتحاد با روسیه را پیشنهاد کرد و قدرت یلتسین را به خطر افکند همه از توانایی‌های فوق‌العاده او  متعجب شدند.

اصلی‌ترین اتهامی که می‌توان به رییس‌جمهور لوکاشنکو وارد کرد این است که او چندین رهبر اپوزیسیون را سر به نیست کرده است. اتهامی که او به شدت رد می‌کند، زیرا او این شخصیت‌ها را متهم می‌کند که با سازمان‌های بزهکار مرتبط بوده اند که برای آن‌ها خطرناک شده بودند.

{styleboxjp}سال‌ها مخالفین او، او را متهم می‌کردند که او روی دوش مردم به ثروت‌اندوزی شخصی مشغول است بدون این هرگز سندی برای اثبات اتهامات خود ارایه کنند{/styleboxjp}. همه شرکت‌های بین‌المللی می‌دانند که پورسانتی که پس از عقد قرارداد پرداخته می‌شود در بلاروس هرگز بیش‌تر از ۵٪ نیست، در حالی‌که در ایالات متحده ۱۰٪، در روسیه یلتسین ۵۰٪ (در دوران پوتین ۱۰٪ ) و در ایران ۶۰٪ است. باید قبول کرد که لوکاشنکو انگیزه مالی ندارد و به خاطر عدم وجود ارتشاء تبلیغات غربی بنا بر احتیاط او را متهم به رانت‌خواری و خویشاوندسالاری به نفع فرزند جوانش «نیکلای» می‌کنند.

تنها اتهامی که می‌توان به او وارد کرد این است که به طور منظم اظهارات ضدسامی و همجنس‌گرا هراسی از خود بروز می‌دهد، ولی هرگز از اقدامات ضد سامی و یا همجنس‌گرا هراسی حمایت نکرده است و متأسفانه از این طریق راه رهبران پیشین کشور را دنبال می‌کند.

{styleboxjp}از آغاز بحران رییس‌جمهور لوکاشنکو مدعی است که اپوزیسیون خانم «سوتلانا تیخانفسکایا» و هم‌پیمانانش یک معضل ژئواستراتژیکی شرق و غرب است ولی این اپوزیسیون ادعا می‌کند که در خدمت هیچ قدرت خارجی نیست{/styleboxjp}.

گذشته از حضور برنارد آنری لوی علایمی دال بر این که آلکساندر لوکاشنکو حقیقت را می‌گوید، موجود است.

•    گروه عملیاتی روانشناسی نیروهای ویژه لهستانی ظاهراً از آغاز بحران در خدمت خانم تیخانفسکایا به شدت فعالیت می‌کنند.
•    شبه‌نظامیان نازی اوکرائینی نیز در این جریان شرکت دارند.
•    و دست آخر، دولت لیتوانی که میهمانداری خانم تیخانفسکایا را عهده‌دار می‌باشد.

برعکس مایدان اوکرائینی، در اینجا هیچ اثری از اتحادیه اروپایی نیست. یعنی به احتمال زیاد واشنگتن بازیگران منطقه (لهستان، اوکرائین و لیتوانی) را علیه دنیای اسلاوها  تحمیق و دستکاری می‌کند.

به هر حال، رییس‌جمهور روسیه به تازگی یک گردان ذخیره ایجاد کرد که قادر است در بلاروس دخالت کرده و از نهادها و مؤسسات و رییس‌جمهور لوکاشنکو حمایت به عمل آورد، هر چند هم که روابط بین این دو مرد برخی اوقات بسیار پرتضاد بوده است.

 
 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *