سه شنبه, مهر ۳

جاگرنات با شتاب بسوی ایران میرود

همان کشوری که از بودن سلاح های اتمی مفروض در دست عراق، احساس خطر میکرد. اسرائیل با داشتن حداقل ۲۰۰ سلاح اتمی و روش های مختلف شلیک آنها، از قدرت بازدارندگی عظیمی برخوردار است. به نظر می رسد اسرائیلی ها مصمم هستند، آن بازدارندگی را در خدمت مقابله پیشگیرانه با هر نوع توان سلاح اتمی در ایران، قرار دهند. به نظر می رسد که رهبران اسرائیل نسبت به این فکر که کشورهای دیگری هم در منطقه ممکن است بتوانند انحصار اتمی آنها را بشکنند، آلرژی داشته باشند؛ به این دلیل بسیار عصبی نسبت به هر پیشنهادی برای منطقه آزاد از سلاح های هسته ای در خاورمیانه، واکنش نشان می دهند.

همان کشوری که از بودن سلاح های اتمی مفروض در دست عراق، احساس خطر میکرد. اسرائیل با داشتن حداقل ۲۰۰ سلاح اتمی و روش های مختلف شلیک آنها، از قدرت بازدارندگی عظیمی برخوردار است. به نظر می رسد اسرائیلی ها مصمم هستند، آن بازدارندگی را در خدمت مقابله پیشگیرانه با هر نوع توان سلاح اتمی در ایران، قرار دهند. به نظر می رسد که رهبران اسرائیل نسبت به این فکر که کشورهای دیگری هم در منطقه ممکن است بتوانند انحصار اتمی آنها را بشکنند، آلرژی داشته باشند؛ به این دلیل بسیار عصبی نسبت به هر پیشنهادی برای منطقه آزاد از سلاح های هسته ای در خاورمیانه، واکنش نشان می دهند.

تارنگاشت عدالت

 

نوشته: ری مک گاورن

منبع: حقیقت

برگردان: ا. آذرنگ

 

 

 جاگرنات و  هندی آن چگنات، لقب ویشنو خدای گیتی در اساطیر سانسکریت است، که اگر اراده کند با نیروی عظیم و غیر قابل مقاومت، هر چیزی که سر راهش قرار بگیرد را نابود می کند. این واژه که برای کامیون بار کش نیز بکار میرود؛ در اینجا بیشتر به معنی ماشین جنگی است. ری مک گاورن با انتشارات « به جهان بگویید» وابسته به « کلیسای ناجی برای نزدیکی ادیان» همکاری می کند. او پیش از این بمدت بیست و هفت سال تحلیل گر سیا بود و اکنون عضو « انجمن بازنشستگان اطلاعاتی برای خردورزی» است.

جورج بوش، شبکه خبری فاکس، و واشینگتن پست اکنون آنچه را که سه سال پیش در باره عراق می گفتند در باره ایران تکرار می کنند. پس از رای شنبه گذشته آژانس بین المللی انرژی اتمی برای گزارش فعالیت های هسته ای مشکوک ایران به شورای امنیت سازمان ملل، جورج بوش بدون اتلاف وقت اخطار کرد:« جهان به رژیم ایران اجازه نخواهد داد سلاح اتمی بدست آورد.»

فرسنگ شمار برجسته بعدی آژانس بین المللی انرژی اتمی در روز ۶ مارس خواهد بود، آنزمان که محمد البرادعی، مدیرکل آژانس قرار است گزارش رسمی خود را در باره گام هایی که ایران باید درجهت کاهش بدگمانی بردارد، به شورای امنیت بفرستد. معذالک دولت بوش، یک جنگ همه جانیه تبلیغاتی برای متهم و محکوم کردن رهبران ایران به راه انداخته است، و سوال کلیدی این است که چرا؟

ایران پیمان منع گسترش را امضاء کرده است و بدرستی می گوید این پیمان حق امضاء کنندگان برای داشتن برنامه های هسته ای صلح آمیز را تضمین کرده است. و زمانی که کاندولیزا رایس، وزیر امورخارجه، مانند ماه گذشته می گوید:« اصلاً هیچ دلیل منطقی برای اینکه رژیم ایران غنی سازی اورانیوم را دنبال کند، وجود ندارد»، بار دیگر عدم صداقت خود را نشان می دهد.

اگر دکتر رایس مشق خود را انجام داده بود، باید میدانست که دیک چینی رئیس دفتر پرزیدنت جرالد فورد و دونالد رامزفلد وزیر دفاع او، در سال ۱۹۷۵ بحث ایران مبنی بر نیاز آن کشور به یک برنامه هسته ای را پذیرفتند. این همان چیزی است که مقامات ایرانی امروز می گویند، و نظر آنها از طرف کارشناسان انرژی نیز تائید گردیده است. کارشناسان بر این نظرند که تولید نفت ایران در بالاترین حد ممکن است و آن کشور در دهه های آینده به منابع جایگزین نفت نیاز خواهد داشت.

جالب اینکه، چینی و رامزفلد از جمله افرادی بودند که در سال ۱۹۷۶ فورد مردد را قانع کردند که معامله با ایران برای تاسیسات بازپردازی هسته ای را تصویب کند، معامله ای که حدود ۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار به جیب شرکت های آمریکایی مانند وستینگهاوس و جنرال الکتریک سرازیر میکرد. آن طرح، با سرنگونی شاه در سه سال بعد به انجام نرسید.

منطقی است که انتظار داشت که رهبران ایران بخواهند ظرفیت سلاح اتمی را هم داشته باشند، و در صدد کاربرد برنامه هسته ای برای دستیابی به آن هدف باشند. از دید آنها، حماقت است اگر که اینکار را نکنند. ایران یکی از سه کشوری است که لقب « محور شیطانی» را از بوش دریافت کرده است، و آنچه بر عراق بدون سلاح اتمی رفته است و در کره شمالی دارای سلاح اتمی اتفاق نیافتاد، را دیده است. و رقیب ایران، اسرائیل، که پیمان منع گسترش را امضاء نکرده است، اما بنحوی با فرار از رسوایی گسترده، زرادخانه عظیم سلاح های اتمی با سیستم های رساندن آنها به هدف را دارد.

    تهدیدات اسرائیل به روشنی ایران را به سمت زیر زمینی کردن و مستحکم ساختن تاسیسات هسته ای خود  در برابر حمله هوایی اسرائیل، از آن نوعی که در سال ۱۹۸۱ تاسیسات هسته ای اوسیراک عراق را نابود کرد، سوق می دهد. اگرچه آمریکا ( همراه با دیگر اعضاء شورای امنیت ) آن حمله را محکوم کرد، اما دیک چینی و دیگر مقامات طراز بالا نظر خود را پنهان نمی کنند که آن حمله در آنهنگام دقیقا دارویی بود که پزشک تجویز کرده بود… و همان نسخه ممکن است اوضاع ایران را نیز روبراه کند.

 

چه کسی از طرف ایران تهدید می شود؟

همان کشوری که از بودن سلاح های اتمی مفروض در دست عراق، احساس خطر میکرد. اسرائیل با داشتن حداقل ۲۰۰ سلاح اتمی و روش های مختلف شلیک آنها، از قدرت بازدارندگی عظیمی برخوردار است. به نظر می رسد اسرائیلی ها مصمم هستند، آن بازدارندگی را در خدمت مقابله پیشگیرانه با هر نوع توان سلاح اتمی در ایران، قرار دهند. به نظر می رسد که رهبران اسرائیل نسبت به این فکر که کشورهای دیگری هم در منطقه ممکن است بتوانند انحصار اتمی آنها را بشکنند، آلرژی داشته باشند؛ به این دلیل بسیار عصبی نسبت به هر پیشنهادی برای منطقه آزاد از سلاح های هسته ای در خاورمیانه، واکنش نشان می دهند. هیات نمایندگی آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی، با پشتک و خم وراست شدن در برابر این حساسیت اسرائیل، با تلاش بیهوده برای حذف اشاره به خواست ایجاد چنان منطقه ای در گزارش یکشنبه آژانس، مدت نشست را یکروز تمدید کرد. گزارش نهایی خواهان « خاورمیانه آزاد از سلاح های کشتار جمعی» شده است. این اولین باری است که بین برنامه های هسته ای ایران و اسرائیل، یک ارتباط، اگر چه ضمنی، برقرار شده است.

این بحث که آمریکا هم از بودن سلاح های اتمی در دست ایران، مستقیماً تهدید می شود، به همان اندازه دور از ذهن است که تبلیغات پیش از یورش به عراق. زمانی که تحلیل گران اطلاعاتی پیمانکار، قویاً تشویق شدند قدرت تخیل خود را بکار انداخته و سناریو های ممکن را روی کاغذ بیاورند، یکی از این سناریوها می گفت سلاح های کشتار جمعی عراق می توانند از هواپیماهای بدون خلبانی که از کشتی در سواحل آمریکا پرواز میکنند، پرتاب شده و شهرهای آمریکا را هدف قرار خواهند داد. نه شوخی نیست! آنها این را حتا در ارزیابی اطلاعاتی ملی رسوای مورخ ۱ اکتبر ۲۰۰۲ گنجاندند.

این دروغ که به شکل یک پی نویس در ارزیابی اطلاعاتی ملی آمد، مورد تمسخر نیروی هوایی آمریکا قرار گرفت. با این وجود، این داستان ترسناک ملاط لازم  را برای سخنرانی کلیدی جورج بوش، سه روز پیش از رای کنگره آمریکا به جنگ، در روز ۷ اکتبر ۲۰۲ در شهر سین سیناتی ، فراهم نمود. در همان سخنرانی بوش اخطار کرد: « با وجود مدرک روشن خطر پیش رویمان، ما نمی توانیم منتظر اثبات نهایی، تفنگ با دود –  که میتواند شکل قارچ اتمی داشته باشد –  بمانیم.»

 زمانی که کنگره در روز ۱۰ اکتبر برای حمله به عراق رای می داد، مشاهدای صاف و ساده تری در سخنان منبعی با دسترسی به بالاترین سطوح تصمیمگیری در کاخ سفید بدست آمد. فلیپ زلیکو، عضو « هیات رایزنی رئیس جمهور پیرامون اطلاعات خارجی» و یکی از افراد مورد اعتماد کاندولیزا رایس که خود در آنزمان مشاور امنیتی رئیس جمهور بود نکات بسیار بی پرده ای را مطرح کرد. زلیکو که دسترسی کامل به نظرات و تصمیم گیری ها در بالاترین سطح کاخ سفید دارد( و بعداً به سمت مدیر اجرایی کمیسیون یازده سپتامبر برگزیده شد) طی سخنانی در دانشگاه ویرجینیا، به جمعیت حاضر چنین گفت:

« چرا عراق به آمریکا حمله کند یا علیه ما از سلاح اتمی استفاده کند؟ من به شما می گویم به نظر من خطر واقعی از ۱۹۹۰ تا کنون چه بوده است –  تهدید علیه اسرائیل. و این تهدیدی است که جرات نام بردن از آن وجود ندارد…دولت آمریکا نمی خواهد در خطابه ها بر آن تکیه کند، زیرا فروختن آن به مردم و قانع ساختن آنها کار ساده ای نیست.»

اخیراً در مورد ایران، جورج بوش بدون رودربایستی اسرائیل را بعنوان محتمل ترین هدف سلاح های اتمی ایران، معرفی کرده است. او همچنین در گفته های خود اسراییل و آمریکا را به هم بسته است و در عرض دو هفته گذشته سه بار از اسرائیل بعنوان یک « متحد» امریکا نام برده است، به نظر می رسد او با این کار می خواهد در افکار عمومی آمریکا این نظر را جا بیاندازد که آمریکا ملزم است در صورت درگیری بین اسرائیل و ایران، به پشتیبانی از از اسرائیل وار میدان شود. بعنوان مثال، در اول فوریه، جورج بوش به مطبوعات گفت:« اسرائیل متحد پابرجای ایالات متحده است، و ما در صورت لزوم به دفاع از آن برخواهیم خواست.» در پاسخ به این سوال که آیا امریکا بطور نظامی از اسرائیل دفاع خواهد کرد بوش پاسخ داد، « میتوانید شرط ببندید که ما از اسرائیل دفاع خواهیم کرد.»

بوش با تکرار برچسب « متحد» در مورد اسرائیل، استنباط خود از  نظر ژوزف گوبلز، وزیر تبلیغات نازی ها را دنبال می کند که گفته است اگر چیزی به اندازه کافی تکرار شود، اکثر آدم ها آن را باور خواهند کرد. بوش، ماه مه گذشته در یکی از آن لحظات نادر رک گویی، ضمن بحث امور داخلی گفت: « این سومین بار است که را گفته ام، و احتمالا آنرا سه بار دیگر هم خواهم گفت. ببینید، در نوع کاری که من دارم، باید چیزها را ، هی تکرار کرد تا در اذهان فرو روند؛ بنوعی، باید سطح تبلیغات را بالاتر برد.»

 

 اتحاد بدون معاهده، چرا؟

  مشکل اینجاست که اگر بخواهیم دقیق شویم، متحدین ما به دلخواه رئیس جمهور، یا از طرف مشاوران یا اعضاء تیم بوش، از قبیل آن فردی که مدعی شده بود او و همقطارانش « بازیگران تاریخند… و واقعیات جدیدی را می آفرینند» تعیین نمی شوند. نویسنگان سخنرانی های بوش جوری رفتار می کنند که گویا «واقعیات جدید» آفریده شده شان، می تواند پیمانهای دفاعی را هم شامل شود. اما اگرقانون اساسی را تغییر نداده باشند، در نظام ما، کشورها از طریق پیمانها متحد ما می شوند، و پیمانها هم باید با دوسوم آراء سنا به تصویب برسند.

آمریکا با اسرائیل پیمان اتحاد امضاء نکرده است. اما، چرا؟ من پیش از این تصور می کردم که آن به دلیل بی میلی آمریکا است، که علیرغم سمپاتی زیاد با اسرائیل، نسبت به در گیر شدن در پیچیدگی های خاورمیانه و ایجاد دشمنی  بیخودی کشورهای عرب محتاط است. اما پس از رایزنی با همکارانم در « انجمن بازنشستگان کارکنان اطلاعاتی برای خردورزی» که تجربیات بیشتری در خاورمیانه دارند، متوجه شدم که خود اسرائیلی ها، بنا به دلائلی که از دید آنها بسیار منطقی است و برای ما بسیار آموزنده، در برابر پیشنهاد پیمان دفاعی بین آمریکا و اسرائیل سخت مقاومت کرده اند.

بعد از جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳، امکان یک پیمان دوجانبه بعنوان راهی جهت کاهش احتمال درگیری های نظامی بین اسرائیل و همسایگان عرب آن، مطرح شد. اما پیش از آنکه آمریکا بتواند خود را به دفاع از اسرائیل متعهد کند، لازم بود مرزهای آن کشور تعریف شوند، اما اسرائیلیهای خواهان چنین چیزی نبودند. علاوه بر این اسرائیلی ها نگران بودند که امضای چنان قراردادی میتواند آزادی عمل آنها را محدود کند، به همان دلیل پیمان منع گسترش را امضاء نکردند. آنها می دانستند که در شرایط بحرانی، مطمئناً آمریکا به آنها نسبت به سیاست همیشگی شان در اعمال اقدامات تلافی جویانه و اغلب بی تناسب، علیه اعراب هشدار خواهد داد. البته معلوم شد که اسرائیلی ها نمی خواستند با امضای پیمان رسمی اجازه بدهند آمریکا در زمینه استفاده از نیروی نظامی، نوع اهداف و تجهیزات ( آمریکایی یا غیر آمریکایی) مورد استفاده، به آمریکا امکان اظهار نظر بدهند.

علاوه بر این، اسرائیل هایی مطمئن بودند و هستند که نفوذ آنها در واشینگتن به حدی است که پشتیبانی آمریکا از آنها را در هر حال تضمین می کند. و همانطور که لفاظی های جورج بوش نشان می دهد، اسرائیلی ها حق دارند فکر کنند، به قول معروف هم خر را دارند و هم خرما را: تعهدی هم طراز یک پیمان دوجانبه دفاعی، البته بدون هیچ محدودیت و مسئولیتی برای اسرائیل.

این یک معجون انفجاری است. خوب است کنگره در این عرصه با هشیاری نسبت به اختیارات و مسئولیت های خود عمل کند، بویژه در شرایطی که جاگرنات برای یک جنگ دیگر به حرکت درآمده است.

 

آماده سازی افکار عمومی

هدف عمده دولت بوش در این لحظه،  قانع کردن افکار عمومی و متحدین ما ست ( تا آنجا که می شود) که برنامه هسته ای ایران یک مساله فوری است. البته بدون  تبلیغات موثر رسانه های دست آموز، این کار آسانی نیست، رسانه هایی که از انتشار ارزیابی اندیشمندانه جامعه اطلاعاتی آمریکا از برنامه هسته ای ایران مبنی بر اینکه آنکشور هیچ کجا نزدیک سلاح اتمی هم نیست، جلوگیری کرده اند.

دفنا لینزر، گزارشگر واشینگتن پست، با استفاده از چند منبع درون دولت بوش، در ۲ اوت ۲۰۰۵ گزارش کرد که به موجب آخرین « ارزیابی اطلاعاتی ملی» دولت آمریکا به این نتیجه رسیده است که ایران « تا نیمه دوم دهه آینده» قادر به تولید اورانیوم غنی شده لازم برای تولید سلاح اتمی نخواهد بود. اجماع همگانی تحلیل گران اطلاعاتی این است که چنین چیزی زودتر از سال ۲۰۱۵ امکان پذیر نخواهد بود. البته رسانه ها این داده مهم را نادیده گرفتند و فوراً آن را از صفحه رادار خود حذف کردند.

در واشینگتن امروز، نیازی به دردسر  توجه به فاکت های ناخواسته ای که حامی موضع گیری های دلخواه نیستند، وجود ندارد. نظر سنجی ها نشان می دهند تبلیغات مقامات دولت آمریکا پیرامون تهدید مفروض ایران، بی تاثیر نبوده اند. اظهارات تند روهای همیشگی مانند سناتورها ژوزف لیبرمن و جان مککین بر این آتش نفت می ریزند. «ناراضی های» ایرانی از نوع احمد چلبی، اکنون آفتابی شده اند و از تونل های پنهان برای تحقیقات سلاح های اتمی در ایران، داستان ها دارند، و دونالد رامزفلد وزیر دفاع به جهانیان یادآور می شود ایران «در صدر دولت های حامی تروریسم» قرار دارد. سخنگویان دولت به اخطارهای خود در باره دخالت ایران در داخل مرزهای عراق ادامه می دهند، موضوعی که در کانال خبری فاکس و واشینگتن پست تکرار می شوند. صبح امروز سرمقاله شیکاگو تریبیون، نظر این محافل را چنین خلاصه کرد: « احتمال رودررویی اقتصادی با ایران، یا رودرویی نظامی، یا هر رو زیاد است. در حالی که تلاش های دیپلماتیک بیشتر دنیا را قانع کرده است که این موضوع جدی است، بعید به نظر می رسد تلاش های دیپلماتیک بتوانند ایران را به تغییر عقیده وادارند.»

روز شنبه، بیل فریست رهبر اکثریت تاکید کرد که کنگره اراده سیاسی بکارگیری نیروی نظامی علیه ایران ، اگر لازم باشد را دارد، او با تکرار خط رسمی کاخ سفید گفت:« ما نمی توانیم اجازه دهیم ایران اتمی شود.» حتا ریچارد پرل از اختفا بیرون آمده تا چروک پیچیده تازه ای بر چین خوردگی درسهای عراق اضافه کند. پرل می گوید چون نمیتوان به اطلاعات درست تکیه کرد، موضوع این میشود که « یا باید همی الان دست به عمل زد یا آن گزینه را از دست داد.» پرل یکی از پرنفوذترین روشنفکران طراح جنگ علیه عراق است. او و همکاران « نومحافظه کار»ش خود را افرادی با ماموریت الهی می دانند. پرل درست پیش از هجوم به عراق پیامبرگونه گفت:

« اگر اجازه بدهیم بینش ما از جهان به عرصه عمل در آید، و آن را تماما بپذیریم و سعی نکنیم دیپلماسی زیرکانه وصله پیله کنیم، و فقط جنگ تمام عیار برپا کنیم…فرزندان ما  در آینده برایمان ترانه و سرود های بزرگ خواهند سرود.»

اکنون معلوم شده است که آن سرود ها چیزی نیستند جز نوحه و سرود عزا برای بیش از ۲۲۵۰ ارتشی آمریکایی و دهها هزار غیر نظامی عراقی.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *