یکشنبه, مهر ۱

راه دُشوار زنان ایرانی

سایت گروه پویا

 

برگردان آزاد از مقاله ایل مانیفستو

کاری از گروه پویا-بلژیک

 

سایت گروه پویا

 

برگردان آزاد از مقاله ایل مانیفستو

کاری از گروه پویا-بلژیک

 

بیرون هیچ چیزی نوشته نشده است. حتی روی زنگ در. پس از گذشتن از در ورودی، باید از چند پله پائین بروی تا به آپارتمان کوچکی برسی که نیمی از آن در زیر زمین قرار گرفته است و به باغچه کوچکی ختم می شود. تمام دیوارها از قفسه پوشیده شده است. سپس چند میزکار و دو کامپیوتر. این جا کتابخانه زنان است . نخستین کتابخانه از این نوع و مرکز مدارک فمینیستی در ایران. منصوره شجاعی که به استقبال ما می آید، جهت وقف خود به این فعالیت با وجود داشتن سابقه خدمت طولانی در کتابخانه ملی  از کار خود  استعفا داده است. او برایمان چگونگی ایجاد این کتابخانه را توضیح می دهد. روز ۸ مارس سال ۲۰۰۰(روزجهانی زن) گروه کوچکی از زنان در کتابخانه بوک سیتی تهران گرد هم آمده بودند. این نخستین بار بود که آنان می کوشیدند به گونه ائی رسمی مبارزه زنان را جشن بگیرند.(۱) وی می افزاید که در جمهوری اسلامی، روز زن بیشتر زاد روز زهرا دختر پیامبر اسلام است تا چیز دیگری. در حالی که زنانی که آن روز گردهم آمده بودند از حقوق خانواده، حقوق زنان که شهروندان درجه دومی محسوب می شوند و از خشونت خانوادگی سخن گفتند. در میان حضار، روزنامه نگاران، حقوق دانان، افراد سرشناس و کمتر شناخته شده، فعالان حقوق شهروندان حضور داشتند. این نشست در لحظات رودرروئی دولت اصلاح گرا با نظامی سیاسی که در برابر هر نوع تغییری مقاومت می کرد، رخ داد. و در واقع، کمی پس از گردهم آئی ذکر شده، شهلا لاهیجی هنرمند، مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان و مهرانگیزکار، حقوق دان(۲) دستگیر شدند. آن ها جزو کسانی بودند که در آوریل ۲۰۰۰ در کنفرانس برلین که توسط انستیتو هاینریش بول ترتیب داده شده بود شرکت کرده بودند. موضوع این کنفرانس آینده اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران بود. این کنفرانس به یاد خواهد ماند زیرا شمار زیادی از شرکت کنندگان ایرانی در این کنفرانس، پس از بازگشتشان به ایران روانه زندان اوین شدند. دادگاه شهلا لاهیجی و مهرانگیزکار  نخست پشت درهای بسته و سپس دراثر اعتراض های وکیلشان شیرین عبادی(برنده جایزه نوبل) ‌به صورت علنی تشکیل شد و آنان را به اتهام "توطئه علیه امنیت کشور و تبلیغات سوء علیه نظام اسلامی" محکوم کرد.

 

نخستین تظاهرات

سرانجام دو سال گذشت تا این که زنان جرات کردند نخستین تظاهرات علنی ۸ مارس ۲۰۰۳ را برپا کنند. خانم شجاعی توضیح می دهد که آنان جهت داشتن اجازه رسمی برای فعالیت های علنی شان، تصمیم گرفته بودند به صورت سازمانی غیر دولتی( ان. جی. او) به نام "سازمان فرهنگی زنان" اعلام وجود کنند. در سال ۲۰۰۲ آنان کارزاری را درباره خشونت علیه زنان به راه انداختند." هدف عمده ما فعالیت برای بالا بردن سطح آگاهی زنان و واردکردن خواسته های آنان در مسائل اجتماعی به گونه عام تری می باشد".

مرکز فرهنگی زنان از بخش های مختلفی تشکیل شده است که از جمله می توان از گروه های زیر نام برد:

·             گروه وب سایتwww.iftrihimme.com  که دربخش " درباره ما" می توان مطالبی به زبان انگلیسی یافت.

·             گروه کتابخانه: که مسئول رسیدگی به کتابخانه است.

·             گروه تماس: که به ملاقات زنان افغانی پناهنده درایران- که شمارشان به هزاران می رسد- می رود و با آن ها دریافتن راه حل هائی برای مسائلشان به گفت و گو می نشیند.

·             گروه سمینارها: این گروه در تمام ایران مسافرت می کند و با گروه های دیگری از زنان درباره جایگاه زن در جامعه ایران، بهداشت و سلامت به بحث و تبادل نظر می پردازد. این گروه ها پس از زلزله بم با یکدیگردرجهت بازسازی شهرهمکاری تنگاتنگی را آغاز کردند.

 این گروه سمینارهائی در مورد روسپی گری و خشونت خانوادگی ترتیب داد.

منصوره شجاعی باز می گوید: " به مرحله عمل درآوردن طرح کتابخانه زنان آسان نبود. این طرح به سال ۲۰۰۳ برمی گردد ولی کتابخانه کنونی پس از برطرف کردن هزاران مُعضل سرانجام درماه مارس امسال به راه افتاد. یکی از مشکلات، جمع آوری هزینه های لازم بود. به نظر خانم شجاعی،" یک کتابخانه برای زنان، در واقع مکتبی برای آگاهی است." او هم چنین یادآوری می کند که کنسرتی جهت گردآوردن پول برای هزینه کتابخانه ترتیب داده شد که به علت وقوع زلزله، نیمی از پول های جمع آوری شده صرف کمک به زلزله زدگان شد. مرکز فرهنگی زنان از دریافت کمک های بین المللی سرباز می زند. چه، دریافت کمک ازخارج از کشور، مرکز را از دید مقامات دولتی درموقعیتی مشکوک قرار می دهد و می تواند موجب بروز مشکلات و تردیدهائی گردد.("کار روشنفکری درکشوری مانند ایران مسائل پیچیده ای را دربردارد"). در واقع، مرکز فرهنگی زنان درحال حاضر با بهره مند شدن ازکمک های خصوصی و هم چنین مبالغی که استفاده کنندگان از کتابخانه می پردازند گلیم خود را از آب بیرون می کشد.

کتابخانه زنان چندین طرح گسترش در پیش رو دارد. از جمله اهدا جایزه ای ادبی به نام بانوئی نویسنده و هوادار مسائل زنان در آغاز سده بیستم به نام صدیقه دولت آبادی( ۱۲۶۱- ۱۳۴۰). سپس ایجاد یک کتابخانه سیار جهت رساندن کتاب ها به دورترین مناطق ایران که درآن نقاط شمار زیادی از زنان و دختران تشنه کتاب خواندن وجود دارد. منصوره شجاعی این نوع کتابخانه را " کتابخانه پابرهنه ها " می نامد و توضیح می دهد اندیشه ایجاد کتابخانه سیار، سال هاست که وجود دارد." ما نخستین اقدامات را درجهت ایجاد چنین کتابخانه ای درمشهد در اردوگاه های پناهندگان افغانی صورت دادیم. شنیده بودیم چندین زن فعال افغانی با کارائی بسیار بالا وجود دارد که می توانند این فعالیت ها را هماهنگ سازند. ولی نمی دانستیم چگونه این کتاب ها را به آن ها برسانیم. درآغاز، کتاب ها را فقط در کوله پشتی گذاشتیم و سپس آن ها را به کمک داوطلبان افغانی پخش کردیم. " در واقع کتابخانه ای درکوله پشتی برای پابرهنه ها." یونیسف این کار را تحسین کرد. اکنون دیگر می توانیم این کار را درسایر نقاط ایران با پشتیبانی یونیسف انجام دهیم."

در سایت مرکز فرهنگی زنان می خوانیم :" در زندگی روزمره مان و دراعمال اجتماعی، ما زنان با تبعیض در سنت های اجدادی مبارزه می کنیم." این متن شعاری بود که زنان با شهامتی که روز ۱۲ ژوئن ۲۰۰۵ در برابر دانشگاه گردهم آمده بودند حمل می کردند. با قصد این که در کارزار اتنخاباتی تغییرات مربوط به تبعیض درحقوق زنان را درخواسته های انتخاباتی بگنجانند. طی این تظاهرات برخی از فعالان که دربلندگوهای دستی سخن می گفتند فهرستی از خواسته های خود را که درباره برابری حقوق زنان در قانون بود، بیان می کردند. "ما خواستار حقوق برابر هستیم ؛ که ابزار قانونی به ما امکان متوقف کردن ازدواج های اجباری را بدهد؛ حق مادران را در نگه داری فرزندانشان تضمین کند؛ از تعدد رسمی و غیر رسمی زوجات جلوگیری و برابری درامر طلاق را قانونی کند؛ قوانینی را که براساس آن ها گواه زن در دادگاه برابر با نیمی از گواه مرد است لغو نماید؛ حقوق زنان جوان را برای تعیین سرنوشت خود گسترش دهد. ازخودکشی زنان نا امید، ازخشونت خانواد گی وازکنش های مربوط به مسائل ناموسی جلوگیری کند؛ محافظت از زنان، دموکراسی و آزادی را درجامعه نهادینه نماید."

در تظاهرات نام برده، زنان و دختران ازهمه رده های سنی وجود داشتند و هم چنین در کتابخانه کوچک بدون نام و نشان در روی  در ورودی آن نیز از همه رده های سنی مشغول مطالعه بودند. زنان ایرانی در حال پیمودن راه دشواری هستند که از فردای انقلاب ۱۳۵۷ یعنی هنگامی که بسیاری ازآنان درانقلاب شرکت کردند آغاز شد. هم آنان بودند که پس از پیروزی انقلاب یعنی هنگامی که انقلاب ایران به انقلاب اسلامی و پوشش اسلامی به لباس رسمی واجباری تبدیل شد ازسوی بخش مهمی از جامعه مورد خطاب قرار گرفتند که جایگاه آنان به دور از انقلاب، درخانه و در نقشی کاملاً سنتی است ….

 

سخن رانی خمینی

خمینی بنیادگذار و رهبر پیشین جمهوری اسلامی ایران، در سخن رانی خود در سال ۱۹۷۹ که در یادها مانده است گفته بود: "هر بار که در یک اتوبوس بدن یک زن با بدن یک مرد تماس پیدا می کند چون ضربه ای است که بر پیکر انقلاب ما وارد می آید"‌. ( باید قبول کرد که خمینی نیروی بزرگی برای بدن زن قائل شده است!). درقوانینی که پس از انقلاب وضع شده، سن ازدواج برای دختران پائین آورده شده است( امری که در قرآن ذکر نگردیده ولی در سنت های عقب افتاده اجدادی وجود داشته است)؛ حق زنان در امر طلاق لغو  گردیده است ( در حالی که مردان می توانند هر وقت که بخواهند زن خود را طلاق دهند)؛ ابزار تصمیم گیری هائی برجای گذاشته شده که براساس آن ها(با نسبت دادنشان به متون قرآن) جایگاه قانونی زن مشخص شده است: حق زن از دارائی به ارث رسیده برابربا نیمی ازحق مرد است؛ دردادگاه ها شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است وحتی خون بهای او نیز نیمی ازخون بهای مرد است.

با این همه، انقلاب ایران انقلابی است پُر از تناقض. چه، شمار زیادی از دخترکان و دوشیزگان متعلق به اقشار شکننده جامعه و سنتی ترینشان، چادر به سر راهی مدرسه می شوند( امروزه تقریباً ۸۰ درصد از دخترکان ایرانی بیش از ۶ سال با سواد هستند. این شمار پیش از انقلاب فقط ۳۶ درصد بود). حتی مبارزه جوئی در راه اسلام نیز به وسیله ای برای خروج از منزل تبدیل شده است!

تسخیر دیگرباره فضاهای عمومی کُند ولی گریزناپذیر بوده است. ایدئولوژی حاکم به زنان امر می کند که درخانه بمانند ولی رویدادهائی مانند جنگ ۸ ساله ایران و عراق بحران ها و نیازهای اقتصادی کنونی آنان را راهی بازار کار می کند یا به عبارت دیگر به بیرون از خانه می کشاند. آهسته آهسته، نسلی که مجبور به استفاده از چادرشده بود راه برون رفت را یافته است: نخست نهادینه  کردن آن در شالوده های "انقلابی" و سپس در شمار قابل ملاحظه ای از سازمان های مستقل که درسال ۱۳۶۹ به وجود آمدند. تقریباً در تمام گروه ها و سازمان هائی که ازهمه نوع هستند )ازمددکاری برای کودکان خیابانی گرفته تا ایجاد دوره های نقاشی یا فعالیت های فرهنگی دیگر(،زنان پیشگام اند. و به این ترتیب خانم های خانه دار میانسال نقش شهروندی خود را باز یافته اند. آنانی که حرفه ای دربیرون داشتند آن را از سر گرفتند. خانم های صاحب منصب قضائی به وکیل تغییر حرفه دادند تا بتوانند از حقوق زنان دفاع کنند. اخیراً برخی ازآنان موفق شدند منصب قضائی خود را، حتی اگرفقط به موارد غیرجنائی محدود شده است، بازیابند. نسل هائی که تحت حجاب اسلامی رشد کرده اند در پی یافتن راه استقلال خود هستند. گروهی از نمایندگان مجلس مبارزه ای را  در راه بازشناسی قانونی حق طلاق برای زنان وحق  نگه داری کودکان یا علیه ازدواج دختران کم سن و سال آغاز کرده اند که تاریخ آن حتی به پیش از ریاست جمهوری محمد خاتمی می رسد. محمد خاتمی بلافاصله پس از رسیدن به ریاست جمهوری مصاحبه مشهور خود را با مجله زنان انجام داد که طی آن برای زنان نقش بازیگران اصلی را در جامعه قائل شده بود. و در واقع نیز، آنان بازیگران اصلی اند: از دانشگاه ها گرفته که ۶۵ درصد نام نویسی ها درآن به دختران تعلق دارد تا دنیای کار و صحنه فرهنگی، سینما، روزنامه نگاری و سازمان اجتماعی.  به نظر می رسد درآن ها همه چیز بر پایه ابتکارات هزاران زن قرار دارد.

منصوره شجاعی باز می گوید که قوانینی که حقوق زنان را به رسمیت بشناسد وجود ندارد و از دوران سختی که زنان ایرانی در پیش رو دارند درهراس است. ازآن جائی که سنت های اسلامی کمی کنارگذاشته شده است، درصورت پیروزی بنیادگرایان نگرانی از تلاش درجهت بازگرداندن سنت های نام برده وجود دارد. وی می افزاید: "جامعه ایرانی، به ویژه بخش مونث آن، همواره از قوانین و نهادهای آن پیشرفته تر بوده است. ما بازگشت به قهقرا را نمی پذیریم و برای پیشبرد خواسته های خود، از تمام فضاهای موجود بهره خواهیم برد."

                               ———————————————–

۱) برخلاف نوشته ایل مانیفستو، در سال های اول افقلاب روز زنان از سوی نیروهای چپ به گونه ای علنی جشن گرفته می شد. ( مترجم)

۲) به نوشته های مهرانگیز کار ازجمله" پژوهشی درباره خشونت علیه زنان درایران" انتشارات روشنگران و مطالعات زنان چاپ ۱۳۸۱ رجوع شود. (مترجم)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *