یکشنبه, مهر ۱

تأملی بر قدرت سیاسی: تجربۀ ونزوئلا و کوبا

حزب کمونیست ونزوئلا شرایط کنونی را یک وضعیت گذار ارزیابی می‌کند که در آن، دشمن بیش‌ترین بخش‌های حکومت را کنترل می‌کند. در حال حاضر، تعادل نیروها به سود مردم نیست. رفقا می‌گویند خطرات و مشکلات بزرگی بر سر راه مبارزه برای قدرت وجود دارد و زمان حل آن‌ها محدود است. یک مشکل جدی، رشد گروه‌های جدیدی است که قدرت اقتصادی زیای دارند، و بسیاری از آن‌ها به گروه‌های شبه نظامی مربوطند. این گروه‌ها عمیقاً دشمن چاوز هستند. آن‌ها از «چاوزیسم بدون چاوز» صحبت می‌کنند، زیرا تنها تهدید جدی نسبت به قدرت اقتصادی آن‌ها، تلاش‌هایی است که چاوز برای مبارزه با فساد به خرج می‌دهد.

حزب کمونیست ونزوئلا شرایط کنونی را یک وضعیت گذار ارزیابی می‌کند که در آن، دشمن بیش‌ترین بخش‌های حکومت را کنترل می‌کند. در حال حاضر، تعادل نیروها به سود مردم نیست. رفقا می‌گویند خطرات و مشکلات بزرگی بر سر راه مبارزه برای قدرت وجود دارد و زمان حل آن‌ها محدود است. یک مشکل جدی، رشد گروه‌های جدیدی است که قدرت اقتصادی زیای دارند، و بسیاری از آن‌ها به گروه‌های شبه نظامی مربوطند. این گروه‌ها عمیقاً دشمن چاوز هستند. آن‌ها از «چاوزیسم بدون چاوز» صحبت می‌کنند، زیرا تنها تهدید جدی نسبت به قدرت اقتصادی آن‌ها، تلاش‌هایی است که چاوز برای مبارزه با فساد به خرج می‌دهد.

تارنگاشت عدالت

 

منبع: Australian Marxist Review، نشریه تئوریک حزب کمونیست استرالیا (شماره ۲۵، اکتبر ۲۰۰۶)

برگردان: ع. سهند

 

 

 

دکتر هانا میدلتون مسؤول حزب کمونیست استرالیا و باب برایتون عضو اجرایی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست استرالیا، ژوئیه سال جاری در کنگره حزب کمونیست ونزوئلا شرکت نموده و سپس از کوبا دیدار کردند. مقاله زیر، گزارش ویراستاری شده رفیق میدلتون به کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست استرالیا است.

***

رفقا، در این گزارش می‌خواهم با استفاده از تجربه ونزوئلا و کوبا، عوامل گوناگونی که می‌توانند برای به دست آوردن قدرت سیاسی و حفظ آن ضروری باشند را بررسی کنم.

ونزوئلا

ونزوئلا در میان «انقلاب بولیواری» آن، جای هیجان‌انگیزی است، سرشار از تغییر و جوش و خروش بحث. قبل از انتخاب چاوز، هشتاد درصد مردم در فقر زندگی می‌کردند و فاصله بین فقیر و غنی یکی از گسترده‌ترین‌ها در جهان بود.

با انتخاب چاوز به ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۸، همه چیز دستخوش تغییر شد. از آن زمان تاکنون، میلیون‌ها فقیر و زحمتکش از طرح‌های فعالیت‌های عمومی، برنامه‌های اجتماعی، و تلاش برای درگیر کردن مردم عادی در ساختمان یک جامعه نو، سود برده اند.

در ژوئیه ۲۰۰۶، فقیرترین زنان خانه‌دار، در قبال کارشان در خانه، شروع به دریافت ۸۰ درصد حداقل دستمزدها نمودند. بودجه این سیاست از درآمد نفت تأمین می‌شود. در حال حاضر، حدود ١٫۵ میلیون کودک روزی سه وعده غذای رایگان دریافت می‌کنند، آب آشامیدنی سالم در اختیار ١٫۵ میلیون نفر قرار گرفته است، و یارانه و کوپن غذایی در اختیار زنان حامله و مادرانی که تازه وضع حمل کرده اند، قرار می‌گیرید.

میسیون‌ها (مأموریت‌ها)، برنامه‌های اجتماعی هستند که با استفاده از درآمد نفت، مبارزه با گرسنگی، فقر، بیکاری، بی‌سوادی و ارایه خدمات بهداشتی و درمانی را دنبال می‌کنند. میسیون‌ها برای درگیر کردن زنان، به تلاش‌های ویژه دست زده اند، به خصوص در طرح‌های آموزشی، منجمله تحصیل در دانشگاه، که نتیجتاً، ۷۰ درصد دانشجویان جدید زن هستند.

با این وصف، این دست‌آوردها در کانون بحث‌های من با رفقا قرار نداشت. ما در باره مشکلات و چالش‌هایی که مردم ونزوئلا در برابر خود دارند و چگونگی مقابله با آن‌ها، گفت و گو کردیم. در ونزوئلا، مبارزه عظیمی برای قدرت سیاسی و هم‌چنین بحث پیرامون کسب قدرت سیاسی در جریان است.

حزب کمونیست ونزوئلا شرایط کنونی را یک وضعیت گذار ارزیابی می‌کند که در آن، دشمن بیش‌ترین بخش‌های حکومت را کنترل می‌کند. در حال حاضر، تعادل نیروها به سود مردم نیست. رفقا می‌گویند خطرات و مشکلات بزرگی بر سر راه مبارزه برای قدرت وجود دارد و زمان حل آن‌ها محدود است.

یک مشکل جدی، رشد گروه‌های جدیدی است که قدرت اقتصادی زیای دارند، و بسیاری از آن‌ها به گروه‌های شبه نظامی مربوطند. این گروه‌ها عمیقاً دشمن چاوز هستند. آن‌ها از «چاوزیسم بدون چاوز» صحبت می‌کنند، زیرا تنها تهدید جدی نسبت به قدرت اقتصادی آن‌ها، تلاش‌هایی است که چاوز برای مبارزه با فساد به خرج می‌دهد. حزب کمونیست ونزوئلا معتقد است، چاوز مخالف رشد این گروه‌ها است، اما در حال حاضر قادر به از بین بردن آن‌ها نیست.

فساد، عامل دیگری است که مانع تلاش‌های مردم برای کسب قدرت می‌شود. آن‌هایی که از فساد سود می‌برند تمایلی ندارند که اوضاع آرام پیش برود، زیرا در آن صورت فرصتی برای تقاضای دریافت‌های غیرقانونی وجود نخواهد داشت. گفته می‌شود فساد در فرهنگ ونزوئلا ریشه دوانده و مبارزه با آن بسیار دشوار است. حزب کمونیست ونزوئلا برای افشای فساد در دولت، بدون توجه به این‌که در کجا اتفاق می‌افتد، و مقابله مستقیم با آن مبارزه می‌کند. حزب برای سازمان‌دهی اعتراضات مردم علیه فساد، فعالیت می‌کند.

مشکل دیگر، فرهنگ سنتی رهبران مقتدر (Caudillo) است.* حزب کمونیست ونزوئلا معتقد است، از بین بردن فرهنگ کادیلوها، نسل‌ها طول خواهد کشید. در حال حاضر، بسیاری از رهبران سیاسی، سندیکایی و محلی، خود- منصوب هستند. آن‌ها به خاطر حفظ موقعیت‌های خود، معمولاً به جای سعی در سازمان‌دهی مردم، آن‌ها را کنترل می‌کنند. در ونزوئلا، دولت سنتاً نیرومند است. سنت رییس‌جمهورهای مقتدر، بدین معنا است که ساختارهای و منابع میانی قدرت [بین دولت و مردم] ضعیف بوده و اغلب سازمان نیافته اند.

مشکلات در جنبش سندیکایی، مانع دیگر در مبارزه برای قدرت سیاسی است. طبقه کارگر سازمان‌یافته در ونزوئلا، با مبارزه جاری در سندیکاها بین انقلابیون، ضد- انقلابیون (راست و چپ افراطی) و رفرمیست‌ها، کهکشان کوچکی است که  وضعیت کل جامعه را منعکس می‌کند.

حزب کمونیست ونزوئلا معتقد است متحد کردن طبقه کارگر یک ضرورت است. حزب، با توجه به ضعف سوسیال دمکرات‌ها، انتخابات سندیکایی سال ۲۰۰۱ را فرصت مناسبی برای حرکت بیش‌تر به سمت وحدت طبقه کارگر ارزیابی کرد، و نتیجتاً، سندیکاهای خود را تعطیل کرد. آن انتخابات فرصتی بود برای اعلام حمایت سندیکایی از انقلاب. با این وجود، رهبران سندیکایی، راه خود را رفتند، کارگران رو در رو با لیست‌های چندگانه، بر اساس معیارهایی مانند ایالت، شخصیت و غیره رأی دادند.

تا امروز، افراد به ادعاهای رهبر بودن خود ادامه می‌دهند، اما اوضاع رو به وخامت دارد. مشکل در آغاز،  امری ذهنی بود که به خودبزرگ‌بینی افراد درگیر مربوط می‌شد. اکنون موضع‌گیری‌های ایدئولوژیک و سیاسی متضاد واضح‌تر و سخت‌تر شده اند، گرچه همه ادعا می‌کنند «چاوزیست» هستند. این شامل رسوخ گروه‌های ترتسکیست می‌شود، آن‌ها که سنتاً ضعیف بوده اند، اکنون برخوردار از کمک‌های خارجی، خوب بسیج می‌کنند. یک نتیجه این است که پراکندگی و تفرقه در صفوف طبقه کارگر متشکل، ریشه می‌دواند. با افراد می‌توان مذاکره کرد، اما مذاکره با مواضع ایدئولوژیک بسیار دشوارتر است.

در پی فاجعه انتخابات، «اتحادیه ملی کارگران»(National Union of Workers-UNT)  و «جبهه بولیواری کارگران» (Bolivarian Workers Front-BWF) ظاهر شدند. کنار گذاشتن کمونیست‌ها از گفت و گو‌ها، به این تحولات منجر شد. در نتیجه، حزب کمونیست ونزوئلا مجبور شد سندیکاهای خود، یعنی «مرکز متحد کارگران ونزوئلا» (United Centre of Venezuelan Workers-UCVW) را دوباره باز کند، تا بتواند از این جایگاه در مذاکرات سندیکایی شرکت نماید.

 مشکلات دیگری که حزب کمونیست ونزوئلا و دیگر نیروهای ضدامپریالیستی در برابر خود دارند، عبارتند از: قتل کادرهای آن‌ها، به خصوص در مناطق روستایی، حملات وحشیانه رسانه‌ای علیه چاوز و همه گروه‌ها و افراد مترقی، و نطق‌های غرّای مذهبی علیه هر حرکت مترقی. از نظر نظامی، مردم ونزوئلا با خطر مداخله امپریالیستی، فعالیت برای ایجاد عدم ثبات به عنوان بهانه‌ای برای مداخله، یورش‌های مرزی، و تشکیل گروه‌های شبه نظامی در داخل کشور، روبرو هستند. مشکل دیگر، حمله به چاوز است، که شامل حملات شخصی و سیاسی در رسانه‌های ونزوئلا، تلاش برای منزوی کردن بین‌المللی او، و تهدید ترور او می‌شود.

مزیت‌ها

به رغم همه مشکلات و تناقضات روند سیاسی، مبارزه برای پیشبرد روند ضد- امپریالیستی، ضد- انحصاری،  از چند مزیت برخوردار است.

مزیت عمده، مردم بسیج شده هستند. اکثریت مردم تصمیم گرفته اند برای دفاع از انقلاب و تغییر جامعه بجنگند، اما در ارتباط با چگونگی انجام این، یا نوع تغییراتی که باید به آن بیانجامد، روشنی و وحدت نظر وجود ندارد. در اینجا، کمبود نفوذ یک سازمان انقلابی نیرومند به چشم می‌خورد.

حزب کمونیست ونزوئلا معتقد است تنها راه پیشبرد روند سیاسی، دادن قدرت به مردم است. به عنوان بخشی از مبارزه ایدئولوژیک، حزب کمونیست ونزوئلا و گروه‌های دیگر در باره معنای دمکراسی مشارکتی و این‌که مردم چگونه می‌توانند مشارکت داشته باشند، بحث می‌کنند. حزب کمونیست ونزوئلا تأکید می‌کند مردم بدون سازمان و آگاهی، نمی‌توانند قدرت را به دست آورده و حفظ کنند. در حال حاضر، این خطر بزرگی است.

مردم قدرت می‌خواهند اما برایشان روشن نیست که برای رسیدن به آن باید با سرمایه‌داری بجنگند. و روشن کردن موضوع مشکل‌تر می‌شود، زیرا بسیاری از ترقی‌خواهان در این مورد با حزب کمونیست ونزوئلا هم‌نظر نیستند. آن‌ها مخالف شرکت‌های فراملیتی هستند، اما از بورژوازی ونزوئلا حمایت می‌کنند. پیچیدگی دیگر این است که بسیاری از ترقی‌خواهانی که از چاوز حمایت می‌کنند، موضع رفرمیستی دارند. آن‌ها از قدرت مردم حرف می‌زنند، اما در واقع، به مردم اعتماد ندارند. یکی از رفقای حزب کمونیست ونزوئلا، طرز فکر آن‌ها را چنین توصیف کرد: «آن‌ها به مردم می‌گویند، شما قدرت دارید، اما به خودشان می‌گویند من تصمیم‌ها را می‌گیرم.»

حزب کمونیست ونزوئلا می‌گوید مردم به طور احساسی خواهان به دست گرفتن سرنوشت خود هستند و می‌توانند سریعاً بیاموزند، اما بازتولید آگاهی سرمایه‌داری مانع این روند می‌شود. یک جنبه مثبت، نقش زنان است. آن‌ها اکنون از حقوقی برخوردارند که در قانون اساسی وجود داشت ولی به آن‌ها داده نمی‌شد، آن‌ها مجبور بودند برای آن حقوق مبارزه کنند. نتیجتاً، آن‌ها تصمیم گرفته اند از حقوق خود دست برندارند و از انقلاب دفاع کنند. زنان در صف اول جنبشی قرار داشتند که در سال ۲۰۰۲ کودتای فاشیستی را شکست داد. حزب کمونیست ونزوئلا می‌گوید زنان بخشی از پیشاهنگ روند سیاسی هستند.

مزیت دوم، خود چاوز است. روند تغییر با انتخاب او شروع شد و او برای روند محوری است. حزب کمونیست ونزوئلا از چاوز حمایت می‌کند و تأکید دارد که در این زمان گذار از او جدا نخواهد شد، آن‌ها نسبت به برخی از شیوه‌های او، به خصوص ولونتاریسم او برخورد انتقادی دارند.

چاوز سعی دارد با پافشاری کارها را پیش ببرد. او می‌خواهد فقر را از بین ببرد و هم اکنون برای فقرا غذا، مسکن، بهداشت و درمان و غیره تهیه کند. اما، در اغلب موارد کسی نیست که دستوراتی را که او صادر می‌کند، اجرا کند. چاوز، احتمالاً به علت سابقه نظامی‌اش، دستور صادر می‌کند و انتظار دارد همه چیز انجام شود. اما او اول بحث نمی‌کند تا بعد نقشه بریزد. این واقعیت که مردم معمولاً می‌پرسند چرا چاوز کاری نمی‌کند، اما هرگز نمی‌پرسند چه کسانی به طور واقعی بر ونزوئلا حکومت می‌کنند، شرایط را پیچیده کرده است.

مزیت سوم، حزب کمونیست ونزوئلا است. حزب کمونیست ونزوئلا، با سرعت رشد می‌کند (تعداد شعب آن در عرض ۱۰ سال از ۲۰۰ به ۷۰۰ شعبه افزایش یافته است) اما در این لحظه، آن‌ها می‌گویند، رشد ایدئولوژیک، سیاسی و سازمانی‌شان به نسبت رشد کمّی آن‌ها نیست. برای آن‌ها حیاتی است که ظرفیت سازمانی و ایدئولوژیک خود را بالا ببرند تا بتوانند به الزامات دفاع از پیروزی‌های به دست آمده و تعمیق روند سیاسی از طریق رسیدن به شناخت ضرورت سوسیالیسم، پاسخ بدهند.

حزب، کارزار دادن آموزش مقدماتی به همه اعضای حزب و اعضای جوانان کمونیست را شروع کرده است. این کارزار، تأثیراتی داشته است، اما هنوز راه طولانی در پیش است. این کارزار اکنون از طرف مدرسه کادر ملی کمیتۀ مرکزی، که درسنامه‌های جدیدی تهیه کرده و شروع به تعلیم آموزگاران نموده، اداره می‌شود. رهبری حزب در همه سطوح، از کمبود کادرهای تمام وقت، و از شرایط نامناسب کار مانند نداشتن دفتر، کامپیوتر، تلفن، ارتباط اینترنتی و غیره رنج می‌برد. سازمان جوانان کمونیست در بین دانشجویان و کارگران، و هم‌چنین در دبیرستان‌ها و اخیراً در پشاهنگان سیمون بولیوار در حال رشد است.

در جنبش دهقانی و روستایی، حزب کمونیست ونزوئلا از کار خود انتقاد می‌کند و می‌گوید برای این کار کادرهای لازم را ندارد. حزب کمونیست ونزوئلا، هم‌چنین اشتباه کرد و برخی از رفقا را برای کار در بخش دهقانی به مؤسسات ایالتی فرستاد. این کادرها از مردم دور افتادند و این موجب تضعیف بیش‌تر کار حزب شد.

با پیوستن زنان زیادی به حزب و با افزایش نفوذ حزب در جنبش وسیع زنان که در خط اول مبارزه سیاسی قرار دارد، حزب کمونیست ونزوئلا در میان زنان پیشرفت مهمی داشته است. این پیشرفت از زمان تشکیل  «کمیتۀ ملی برای زنان کمونیست» و تأسیس «جنبش ملی زنان کلارا زتکین» به دست آمده است.

یکی از موفقیت‌های حزب کمونیست ونزوئلا، چیزی است که آن‌ها «پارلمانتاریسم خیابانی» خود می‌نامند. عموم مردم می‌دانند که حقوق اعضای حزب کمونیست ونزوئلا که به عنوان نماینده در پارلمان‌های مختلف  انتخاب شده اند، دارایی حزب است. این سیاست موجب احترام و این باور شده است که نمایندگان کمونیست پارلمان، برای زدن حرف مردم در پارلمان‌ها حضور دارند و نه بخاطر پول.

چند سال پیش موقع انتخابات محلی، حزب کمونیست ونزوئلا خط سیاسی خود را به نحو رادیکالی تغییر داد. پیش از آن، آن‌ها در ائتلاف با چاوز فعالیت می‌کردند. آن موقع تصمیم گرفتند بدون آن‌که ائتلاف خود با چاوز را قطع کنند، در انتخابات با جنبش‌های اجتماعی حرکت نمایند. هم‌چنین مهم بود که ویژگی متمایز حزب کمونیست ونزوئلا را حفظ کنند. این یک ریسک بود. گروه‌های سیاسی دیگری که بدون چاوز در انتخابات شرکت کرده بودند، ناپدید شده بودند. اما، نتیجه یک زلزله سیاسی بود و ائتلاف جنبش‌های اجتماعی آرا خود را ده برابر کرد. حزب کمونیست ونزوئلا با جنبش‌های اجتماعی مانده است و در عین حال با چاوز هم کار می‌کند، البته نه بدون قید و شرط. در نتیجه، چاوز اکنون به حزب کمونیست ونزوئلا به عنوان یک واقعیت جاری و آینده برخورد می‌کند، نه فقط چیزی متعلق به گذشته.

مزیت‌های دیگر

تغییرات منطقه‌ای وجود دارد که در نتیجه آن کشورهای بیش‌تری در آمریکای لاتین در یک مسیر مترقی حرکت می‌کنند. بعضی‌ها می‌گویند ونزوئلا واگیردار است. هم‌زمان این مزیتی است که کوبا اکنون در آمریکای لاتین ادغام شده است.

در داخل، دشمن روحیه خود را باخته است که این به روند تغییر ترقی‌خواهانه کمک می‌کند. نظامیان ونزوئلا دچار تفرقه شده اند که به گفته حزب کمونیست ونزوئلا این یک مزیت و در عین حال یک عامل منفی است.

این‌که ایالات متحده مثل یک قدرت امپریالیستی فکر می‌کند و قادر به درک ظرفیت آمریکای لاتین نیست، نیز یک مزیت است. یک مزیت موقت این است که آمریکا با مسایل خاورمیانه سردرگم است.

ساختارها

سؤال مهمی که در برابر حزب کمونیست و دیگر نیروهای چپ و مترقی ونزوئلا قرار دارد این است که چه اشکال یا ساختارهایی برای اعمال قدرت مردم مناسب است؟ از طرف چاوز مسؤولیت «کمیسیون مشارکت مردمی»  پارلمان، به نماینگان حزب کمونیست ونزوئلا واگذار شد. بحث تازه شروع شده است، اما چاوز و مردم منتظر نخواهند شد. بنابراین، حزب کمونیست ونزوئلا مجبور است روی یافتن اشکال مشارکت مردمی‌کار کند. برای این کار لازم است نتایج طرح‌های گوناگون سریعاً مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در صورت لزوم  فوراً تغییرات صورت گیرد. حزب کمونیست ونزوئلا می‌گوید در این لحظه، پویایی برای تغییرات  سریع وجود ندارد.

میسیون‌های گوناگونی برای پاسخ به نیازهای مشخص فقرا (بهداشت و درمان، آموزش و غیره) تشکیل شده است. آن‌ها هم‌چنین اشکال سازمانی جدیدی را به وجود می‌آورند که ممکن است توان بردن قدرت مردم به مرحله جدید را داشته باشند. حزب کمونیست ونزوئلا هم‌چنین فکر کرد تعاونی‌ها ممکن است   شکل سازمانی مهمی را برای تعمیق مبارزه برای قدرت مرم ارایه کنند. اما، مشکلاتی پیش آمد.

معمولاً، تعاونی‌ها با بودجه دولت تشکیل می‌شوند. آن‌ها گسترش پیدا کرده و بعد به کارگر بیش‌تری احتیاج پیدا می‌کنند. آن‌ها، به جای آوردن کارگران به عنوان عضو به دورن تعاونی‌ها، کارگران را استخدام کرده و استثمار می‌کنند. فقرا می‌خواهند ثروتمندتر شوند و از طریق تعاونی‌ها، مصرف کنند، اما بدون آموزش آن‌ها در مسیر خطوط سرمایه‌داری رشد خواهند کرد. مردم تولید را کنترل می‌کنند، اما نظام سرمایه‌داری را بازتولید می‌کنند.

حزب کمونیست ونزوئلا در حال حاضر به نظام شوراهای مردمی اولویت می‌دهد، و معتقد است آن‌ها می‌توانند به منبعی برای قدرت مردم و دفاع از انقلاب تکامل یابند. نگرانی حزب کمونیست ونزوئلا از این است که رشد شوراهای محلی مردمی ممکن است در کشمکش با قدرت شهرداران محلی که سنتاً قدرت نیرومند محلی هستند، موجب پیچیدگی‌هایی شود.

اتحادها

حزب کمونیست و نزوئلا به اعضا و هواداران بیش‌تری نیاز دارد، اما حتا در این صورت هم حزب نمی‌تواند به تنهایی به اهدافش دست یابد. از اینرو، حزب کمونیست ونزوئلا با سازمان‌های ملی، منطقه‌ای و محلی در اتحادهای تاکتیکی و استراتژیک کار می‌کند.

حزب کمونیست ونزوئلا درگیر اتحاد تاکتیکی با «جنبش جمهوری پنجم» چاوز است (که بین دو و سه میلیون عضو دارد). آن‌ها این اتحاد را برای سازمان‌دهی مردم در جهت تضمین اولین گام‌های یک سفر طولانی، مهم می‌دانند. این اتحاد «میسیون»‌ها و اصلاحات را رهبری می‌کند.

حزب هم‌چنین در اتحادهای استراتژیک با بسیاری از سازمان‌های کوچک مردمی دارای خواست‌های انقلابی (به معنی خواست «تغییر جامعه سرمایه‌داری به چیزی مانند سوسیالیسم») کار می‌کند. حزب کمونیست ونزوئلا به رشد اتحادهای استراتژیک در همه عرصه‌ها برای متوقف کردن امپریالیسم و جمع آوری نیروها برای ساختمان سوسیالیسم اولویت می‌دهد. حزب تأکید می‌کند که این ائتلاف‌ها یا اتحادها برای آن‌که مؤثر باشند، باید از یک هسته انقلابی برخوردار باشند.

انتخابات

انتخاب چاوز آغازگر روند اتنقلابی در ونزوئلا بود. از آن موقع، پیروزی‌های انتخاباتی مترقی از طرف وحدت استراتژیک مردم، و نه فقط از طرف حزب کمونیست ونزوئلا به دست آمده است. حزب کمونیست ونزوئلا می‌گوید انتخاباتی که در روز ۳ دسامبر سال جاری برگزار می‌شود، یک نقطه گرهی در روند سیاسی خواهد بود.

از یک طرف، انتظار زیادی می‌رود که فعالیت ضد- انقلابی و بی‌ثباتی افزایش یابد و خطر مداخله خارجی وجود دارد. انتخابات باید یک محتوای عمیقاً ضد- امپریالیستی داشته باشد و حمایت مردمی ‌وسیع از چاوز باید بسیج شود. هدف ۱۰میلیون رأی است. حزب کمونیست ونزوئلا اولین حزب سیاسی بود که علناً حمایت خود را از چاوز اعلام کرد.

در ونزوئلا هر چه زودتر، تصمیم بزرگی در ارتباط با قدرت باید گرفته شود، زیرا اگر اوضاع کنونی بیش‌تر از این ادامه پیدا کند، همه چیز از دست خواهد رفت. اگر شرایط کنونی ادامه یابد، ارتجاع دوباره جمع شده و تقویت خواهد شد، نارضایتی از این‌که فقر از بین نرفته است و از این‌که تغییر بسیار آهسته است، رشد خواهد کرد، خطر نارضایتی و بی‌ثباتی داخلی و مداخله خارجی افزایش خواهد یافت. این و دیگر عوامل می‌توانند پیروزی‌های تاکنون به دست آمده انقلاب ونزوئلا را کاملاً به خطر بیاندازند.

همانطور که حزب کمونیست ونزوئلا می‌گوید: «مردم باید قدرت را به دست گیرند و گرنه ما این نبرد و همه نبردها را خواهیم باخت.»

کوبا

من در این گزارش از کوبا کم‌تر خواهم گفت. بخشاً به این دلیل که در اینجا تمرکز بر حفظ قدرت از طرف مردم است. از اینرو، موضوع کم‌تر از ونزوئلا برای مبارزه ما در استرالیا از اهمیت فوری برخوردار است. علاوه براین، بسیاری از رفقا از کوبا دیدن کرده اند و در باره آن خوانده اند و بیش‌تر از من در باره آن می‌دانند. در نتیجه، من فقط به چند نکته اشاره می‌کنم.

بقای انقلاب کوبا بر احیا و انقلاب دایمی قرار دارد، بر انقلاب در انقلابی که بر درگیری فعال مردم تکیه دارد. یک نمونه، «نبرد اندیشه‌»ها است، نبردی علیه نادانی. هدف آفریدن ارزش جدیدی در کشور است، برای این‌که منابع کوبا فراتر از نیکل، شکر و جهانگردی گسترش یافت و منابع انسانی را نیز شامل شود. هدف همان طور که کوبایی‌ها می‌گویند «اقتصادی است براساس هوش».

این، بار زیادی بر دوش مردم می‌گذارد، برای این‌که مطالعه کنند، بیاموزند، و دانش، مهارت‌ها و شناخت خود را به طور دایم بسط و افزایش دهند. این، هم‌چنین مردم را به طور قاطع در نقش مرکزی در حیات اقتصادی و سیاسی قرار می‌دهد. مسؤولیت هماهنگی طرح‌های بسیار «نبرد اندیشه»‌ها به جوانان واگذار شده است.

من حدس می‌زنم در جمهوری دمکراتیک آلمان سابق (جایی که من شش سال در آن کار کردم) چنین استراتژیی به این دلیل که موقعی که جوانان باید درس بخوانند و زندگی خود را شروع کنند، انتظارات غیرواقعی بر دوش آن‌ها می‌گذارد، ریسکی به نظر می‌رسید. این نوع برخورد «پدروارانه سوسیالیستی» قابل درک است. هر کمونیستی برای بهتر کردن زندگی زحمتکشان، برای بسط و غنی کردن حیات اقتصادی، سیاسی، معنوی، اجتماعی و فرهنگی آن‌ها می‌رزمد.

با این وجود، تأمین حتی‌الامکان همه چیز برای مردم در جمهوری دمکراتیک آلمان، در دهه ۱۹۷۰موجب بروز این نگرانی شد که نسل جدید کم‌ترین ایده‌ای در باره درجه غیراخلاقی بودن، بی‌رحم بودن و سبعیت امپریالیسم ندارد، و هم‌چنین کم‌ترین تجربه مبارزاتی ندارد و تمایل دارد دست‌آوردهای سوسیالیسم را مسلم بداند. این برخلاف آن چیزی است که جوانان کوبا از طریق هماهنگ کردن «نبرد اندیشه»‌ها تجربه خواهند کرد.

آن‌ها فرصت خواهند داشت درگیر شوند؛ به عنوان شرکت کننده و آفریننده و نه فقط دریافت کننده، انقلاب را از آن خود کنند. آن‌ها فرصت خواهند داشت انرژی و ابتکار خود را به کار گیرند و برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی را بیاموزند. در واقع، نسل بعدی رهبران در عمل تربیت می‌شوند. مهم‌تر از همه، من فکر می‌کنم آن‌ها با انجام مؤثر آنچه که به آن‌ها محول شده است، مجبور خواهند شد به طور واقی به مردم نزدیک شوند، گوش دادن به مردم را بیاموزند، درک و احترام به اندیشه‌های مردم و نیاز و آمال آن‌ها را بیاموزند، و در درون «نبرد اندیشه‌»ها راه‌های تحقق آن‌ها را پیدا کنند.

همبستگی بین‌المللی

اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی اروپا تا موقعی که بودند، با کشورها و آرمان‌های بسیاری همبستگی سخاوتمندانه داشتند. این همبستگی حیاتی به عنوان یک وظیفه انترناسیونالیستی ارزیابی و  ارتقا داده می‌شد. در حالی که از آن پشتیبانی می‌شد، از طرف برخی افراد در کشورهای کمک دهنده انتقاد و مخالفت نیز وجود داشت. از اینرو، برای من جالب بود که از رفقای کوبایی بشنوم چرا چنین حمایت گسترده‌ای از تلاش‌های همبستگی بین‌المللی آن‌ها وجود دارد، به خصوص از تیم‌های آموزش و پزشکی آن‌ها در کشورهای مختلف جهان.

برای کوبایی‌ها همبستگی بین‌المللی یک وظیفه انترناسیونالیستی و یک ارزش اخلاقی است، اما برای کشور منافع واقعی نیز همراه دارد. در مواردی، کوبا برای پزشکان و آموزگاران خود پول دریافت می‌کند. بخش زیادی از توسعه صنعتی اخیر کوبا به خاطر نفت ونزوئلا است. سیستم بهداشتی- درمانی کوبا، شهرت جهانی دارد و بسیاری از بیماری‌ها مانند سل و وبا در کشور ریشه‌کن شده است.

خدمت در تیم‌های خارج از کشور به پزشکان کوبایی فرصت می‌دهد از نزدیک در باره این بیماری‌ها و چگونگی درمان آن‌ها بیاموزند. تیم‌های پزشکی کوبا، می‌تواننند بازارها را برای فروش واکسن‌ها و دیگر تولیدات پزشکی کوبا باز کنند. در حال حاضر، تولیدات پزشکی یکی از صادرات عمده کشور به حساب می‌آیند و برای اقتصاد کوبا از جهانگردی مهم‌ترند.

علاوه بر این‌ها، تیم‌های آموزشی و پزشکی کوبا برای کشورشان احترام می‌آورند. مردم به خاطر همبستگی‌شان و به خاطر جوایزی که به خاطر این کار به دست آورده اند- مانند جایزه یونسکو برای برنامه مبارزه با بی‌سوادی کوبا- احساس غرور زیاد می‌کنند.

بعد از فیدل

هیأت نمایندگی ما سؤالی را که بسیاری این روزها می‌پرسند، مطرح کرد: زمانی که فیدل دیگر در رهبری نباشد، چه اتفاق خواهد افتاد؟ به ما گفته شد: جانشین فیدل، حزب کمونیست کوبا است.

نقشه امرپالیسم برای کوبای بعد از فیدل، انتقال قهرآمیز آن به سرمایه‌داری است. پرزیدنت بوش قول داده است  انقلاب را نابود کند و دوره ریاست جمهوری او به پایان خود نزدیک می‌شود. دولت بوش دست به اقدامات خصمانه زده است و علناً هدف نابود کردن انقلاب کوبا را اعلام کرده است.

ایالات متحده، سال گذشته یک بودجه ۸۰ میلیون دلاری به گروه‌های ضد- انقلابی اختصاص داد. در همان مدت، محاصره اقتصادی کوبا از طرف ایالات متحده حدود ۲٫۵ میلیارد دلار به اقتصاد کوبا خسارت وارد کرد. با این وجود، کوبا تلاش می‌کند نظام اقتصادی، نظامی، ایدئولوژیک و سیاسی خود را تا آنجا که ممکن است آسیب‌ناپذیر کند.

و کوبا نسل‌های آینده را آماده می‌کند، نه برای گذار به سرمایه‌داری، بلکه برای گذار از سوسیالیسم به سوسیالیسم بیش‌تر!

 

http://www.cpa.org.au/amrarch/45reflections_middleton.html

 

***

توضیح مترجم:

کادیلو: رهبر سیاسی- نظامی  است که در رأس قدرت قرار می‌گیرد. این رهبران بدون آن‌که قدرت را به مردم منتقل کنند، با دست زدن به برنامه‌های مردمی، حمایت و هواداری آن‌ها از اصلاحات خود را به دست می‌آورند. caudillismo پدیده فرهنگی است که برای اولین بار در اوایل قرن نوزدهم در جنگ‌های انقلابی کشورهای آمریکای لاتین برای استقلال ظهور کرد.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *