یکشنبه, مهر ۱

اسرائیل، یهودستیزی و جیمز کارتر

سرمقاله نیویورک پست در شماره ١۵ ژانویه ٢٠٠٧، می پرسد: « چگونه این مرد توانست رئیس جمهوری آمریکا شود؟» خواننده کم اطلاع با خواندن این مطلب گمان می کند که روزنامه گروه متعلق به راپرت موردوخ با جورج دبلیو بوش تصفیه حساب می کند. اما، واقعیت چیز دیگری است. در آنجا می خوانیم «وی که رئیس جمهوری ناموفقی بود، اکنون دوست فرمانروایان مستبد چپ و عیب جوی همه جانبه کلیه منافع برحق آمریکا گشته است». اما این رئیس جمهوری «مشاور روابط عمومی یاسرعرفات» ، که «چهره ای شیطانی از اسرائیل ترسیم » و علاوه بر آن «اعدام های دسته جمعی را توجیه » می کند، کیست؟

سرمقاله نیویورک پست در شماره ١۵ ژانویه ٢٠٠٧، می پرسد: « چگونه این مرد توانست رئیس جمهوری آمریکا شود؟» خواننده کم اطلاع با خواندن این مطلب گمان می کند که روزنامه گروه متعلق به راپرت موردوخ با جورج دبلیو بوش تصفیه حساب می کند. اما، واقعیت چیز دیگری است. در آنجا می خوانیم «وی که رئیس جمهوری ناموفقی بود، اکنون دوست فرمانروایان مستبد چپ و عیب جوی همه جانبه کلیه منافع برحق آمریکا گشته است». اما این رئیس جمهوری «مشاور روابط عمومی یاسرعرفات» ، که «چهره ای شیطانی از اسرائیل ترسیم » و علاوه بر آن «اعدام های دسته جمعی را توجیه » می کند، کیست؟

لوموند دیپلماتیک

ماریانو آگوییره

مسئول بخش «صلح، امنیت و حقوق بشر» بنیاد روابط بین المللی و گفتگوی خارجی (fride) در مادرید

برگردان : بهروز عارفی

 

سرمقاله نیویورک پست در شماره ١۵ ژانویه ٢٠٠٧، می پرسد: « چگونه این مرد توانست رئیس جمهوری آمریکا شود؟» خواننده کم اطلاع با خواندن این مطلب گمان می کند که روزنامه گروه متعلق به راپرت موردوخ با جورج دبلیو بوش تصفیه حساب می کند. اما، واقعیت چیز دیگری است. در آنجا می خوانیم «وی که رئیس جمهوری ناموفقی بود، اکنون دوست فرمانروایان مستبد چپ و عیب جوی همه جانبه کلیه منافع برحق آمریکا گشته است». اما این رئیس جمهوری «مشاور روابط عمومی یاسرعرفات» ، که «چهره ای شیطانی از اسرائیل ترسیم » و علاوه بر آن «اعدام های دسته جمعی را توجیه » می کند، کیست؟ پاسخ این پرسش، جیمز کارتر است. نیویورک پست از کوره در رفته و می نویسد «او از حد گذرانده» و از حزب دموکرات می خواهد که در مقابل اظهارات ارباب پیشین کاخ سفید(١٩٧٧-١٩٨١)، از خود واکنش نشان دهد. 

مگر رئیس جمهوری اسبق چه کرده است که سزاوار چنین رفتاری باشد؟ او کتابی نوشته است با عنوان Palestine : Peace not Apartheid [فلسطین: صلح، نه آپارتاید]. او در این کتاب تایید می کند که اگر در غزه و کرانه باختری، اختناق ادامه یابد، اگر اسرائیل با مذاکره در مورد موجودیت یک دولت فلسطینی موافقت نکند، میتوان به شرایطی مشابه با آپارتاید در آفریقای جنوبی رسید. او می نویسد «دو خلق بر روی سرزمین واحدی زندگی می کنند ولی کاملا جدا از هم بسر می برند. اسرائیلی ها نقش مسلط داشته و از طریق سرکوب و خشونت فلسطینی ها را از اساسی ترین حقوق شان محروم کرده اند.» در پاسخ، «جامعه ضد افترا» Anti-Defamation Leagueبا چاپ آگهی در رونامه های مختلف مولف را یهود ستیز معرفی کرد.

کارتر پاسخ داد که او به تاثیر اوضاع بر روی فلسطینی ها استناد کرده و نه دموکراسی اسرائیل. این مقایسه خود موجب تحریک واکنش های تند بخشی از جامعه یهودی امریکا شد که به شیوه «جامعه ضد افترا»، هر انتقادی از سیاست اسرائیل را با یهودستیزی مترادف می داند. این واکنش ها اثر فوری داشت. حزب دموکرات به توصیه های نیویرک پست گوش داد. هوارد دین رئیس حزب دموکرات، و خانم نانسی پلوسی رئیس دموکرات مجلس نمایندگان، از کارتر فاصله گرفتند. ماجرا آنان را به دردسر انداخت، چرا که وادارشان می ساخت که در زمان انتخابات در مورد کشمکش اسرائیل-فلسطین موضعگیری نمایند.

خوانندگان کتاب به گونه دیگری می اندیشند.چند ماه پس از انتشار، کتاب هنوز با موفقیت روبروست. هنری سیگمن، تحلیلگر سیاسی امریکائی و رئیس Middle East Project (طرح خاورمیانه) فکر میکند که این کتاب، اثر صادقی بوده و دارای مطالب چندان نوینی نیست و دلیل واهمه ای که ایجاد کرده، «از نا آگاهی طبقه سیاسی آمریکا ، چه دموکرات ها و چه جمهوری خواهان در باره مناقشه اسرائیل-فلسطین ناشی می شود. (١)» کارتر که به منظور عقد پیمان کمپ دیوید (١٩٧٨) در مورد عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از صحرای سینا، مواضع اسرائیل و مصر را به هم نزدیک کرد، در کتاب خویش از خاطرات سفر و ملاقات های سی سال پیشش با رهبران منطقه یاد می کند. او با عرضه توضیحات آموزشی از مناقشه، مجموعه متعادلی از پیشنهادات صلح موجود ارائه میدهد. او در این کتاب، از لزوم وجود دو دولت برای هر کدام از دو جامعه و تضمین های امنیتی کافی برای امنیت اسرائیل سخن می راند. برای خواننده ای که بدون پیش داوری آن را می خواند، کتاب از سیاست حکومت اسرائیل انتقاد می کند ولی دشمن این کشور نیست، درست بر خلاف ادعای عیب جویان.

کارتر معتقد است که تا زمانی که سرکوب از جانب اسرائیل ادامه داشته باشد، تروریسم وجود خواهد داشت – آیا چنین سخنانی در زمان «جنگ با تروریسم»، اظهارات مفتضحانه ای است؟ او تاکید می کند که «مستعمره سازی و کنترل مستدام زمین های فلسطینی توسط اسرائیل موانع اصلی وصول به قرارداد گستره صلح در سرزمین مقدس بود.» البته او فراموش نمی کند که تروریسم فلسطینی را محکوم کند. اثان برونر منتقد نیویورک تایمز آن را نا کافی میداند (٢). کارتر می افزاید ، از زمان پیمان کمپ دیوید، بویژه حکومت های اسرائیل بودند که روند صلح را متوقف کرده اند. او مثال روشنی می زند و یادآوری می کند که چگونه مناهیم بگین، نخست وزیر اسرائیل نخستین فردی بود که از احترام به اجرای قطع نامه های ٢۴٢ و ٣٣٨ سازمان ملل متحد خودداری کرد. این قطع نامه ها تسخیر سرزمین دیگران را از راه زور ممنوع کرده و از اسرائیل می خواست که از کرانه باختری و باریکه غزه عقب نشینی کرده و « خلق فلسطین را بمثابه موجودیت سیاسی متفاوت و نیز دارای حق تعیین آینده خویش برسمیت بشناسد.» « آرمان های صهیونیسم ، یعنی ایجاد دولتی پناهگاه و نمونه ای از آزادی، به نابودی کشیده شده است » گذشته از این، او به نظریاتی استناد می کند که پیرو آن ها در نشست های گذشته سران، از جمله در کمپ دیوید با حضور رئیس جمهوری آمریکا ویلیام کلینتون، ایهود باراک نخست وزیر اسرائیل و یاسر عرفات (١١ تا ٢۴ ژوئیه ٢٠٠٠)هیچ پیشنهاد مشخص و روشنی در مورد ایجاد دولت فلسطین به عرفات نشده است؛ و در نتیجه این ادعا که رهبر فلسطینی مذاکرات را بلوکه کرده و از این رو فرصت بزرگی را بباد داده است، نادرست می باشد. دنیس راس، فرستاده ویژه کلینتون به خاورمیانه با آقای کارتر به خاطر رد این پیشداوری بدرشتی برخورد کرد. (٣) در حالی که کارشناسان دیگری از او حمایت می کنند. (۴)

کارتر یادآوری می کند که «در جهان و نیز در سراسر اروپا در مورد بی حرمتی دولت ما نسبت به رنج فلسطینیان ، احساساتی وجود دارند که در آمریکا مشاهده نمیشود. و برای حفاظت از حقوق فلسطینی ها برای زندگی صلح آمیز در سرزمین خود و بدون سر سپردگی به یک قدرت اشغالگر، ضرورتی ندارد که مخالف اسرائیل بود. (۵) اگر چنین اظهاراتی در اروپا و جهان عرب امری عادی است، در آمریکا واقعا کمتر رواج دارد.

رئیس جمهوری اسبق و رئیس «مرکز پژوهش کارتر در مورد صلح و کشمکش ها» توضیح می دهد که دولت جورج دبلیو بوش فلسطینی ها را به سرنوشت غمگین شان رها کرده است. او یادآوری می کند که اسرائیل امکان عقد هر پیمانی را سد کرده است. امتناع دولت های بوش و اولمرت از مذاکره با حکومت ائتلافی فلسطین – مرکب از فتح و حماس- در مارس ٢٠٠٧ بطور اندوهباری این واقعیت را تایید می کند.

کارتر که مورد حملات خشن قرار گرفته، موضع خود را مجددا مورد تایید قرارداده و اظهار می دارد «راه حل متقابل صلح، آپارتاید است ولی نه در داخل اسرائیل، من تکرار می کنم، بلکه در کرانه باختری، غزه و بیت المقدس شرقی، یعنی سرزمین فلسطین. در این ناحیه است که آپارتاید به تحقیر آمیزترین شکلی وجود دارد و در آنجا فلسطینی ها از اساسی ترین حقوق خود محرومند (۶).» کارتر در مصاف با این واقعیت بر سه شرط برای رسیدن به صلح در منطقه تاکید می کند: تضمین برای امنیت دولت اسرائیل، پایان اعمال خشونت نسبت به فلسطینی ها و شناسائی حق فلسطینیان برای داشتن دولتی در مرزهای پیش از سال ١٩۶٧ از سوی اسرائیل.

{styleboxjp}

کارتر برآورد می کند که  زندگی برای فلسطینیان در کرانه باختری می تواند «پر خفقان تر» از زندگی سیاهان آفریقای جنوبی باشد. اسرائیل در زمینه اقتصادی بسیار کمتر از گذشته به نیروی کار فلسطینی ها وابسته است، این خلا را جریان مهاجرین کشورهای دیگر پر کرده است؛ اشغال غزه و کرانه باختری به شمار بیشتری از نیروهای امنیتی نیاز دارد تا نیروهای رژیم آفریقای جنوبی؛ و بالاخره، اسرائیلیان ساکن مستعمره ها خاک فلسطین را اشغال کرده اند و دولت اسرائیل برای تامین امنیت زندگی و زیر ساخت های آنان ، سیستم نظارت پیچیده ای در مورد فلسطینیان پیاده کرده است {/styleboxjp}.

جوزف للی ولد که تا چندی پیش مدیر اجرائی نیویورک تایمز و خبرنگار سابق این روزنامه در آفریقای جنوبی بود، معتقد است هنگامی که کارتر آپارتاید را بر مسئله اسرائیل-فلسطین تعمیم می دهد، استفاده محدودی از مفهوم آپارتاید می کند. زیرا او آپارتاید را به جدائی میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها و مصادره زمین ها توسط اسرائیل محدود کرده است. به اعتقاد وی، مسئله بسیار وخیم تر بوده و تشابهات میان آپارتاید و نظام اسرائیلی بسیاربیشتر است. للی ولد با مقایسه دو موقعیت مشاهده میکند که اسرائیل بطور نسبی همان قدر زمین مصادره کرده است که رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی. در دوران آپارتاید، نظام بسیار پیچیده ای وجود داشت که بر پایه آن تردد افراد را با توجه به موقعیت قانونی آن ها تنظیم می کردند. امروزه، اسرائیل از طریق رژیم مشابهی همان نظام را برای طبقه بندی و محدودیت عبور و مرور فلسطینی ها تحمیل می کند. خبرنگار روزنامه انگلیسی گاردین در بیت المقدس به نوبه خود می افزاید «نقاط معدودی در جهان وجود دارد که حکومت ها در مورد ملیت و اقامت گاه هائی که برای استفاده بخشی از اهالی بر ضد دیگری طرح شده اند، یک سلسله قانون تدوین کنند. آفریقای جنوبی آپارتاید یکی از آن ها بود و امروز اسرائیل یکی دیگر از آن هاست. (٧)».

کریس مک گریل همچنین به مدت ده سال خبرنگار گاردین در آفریقای جنوبی بود. مقایسه ای که او میان وضع تسلط اسرائیلی ها و آپارتاید به عمل می آورد، تشابهاتی را نه فقط در زمینه شکل خفقان بلکه در زمینه رنجی که تحمیل میشد و میشود، نشان میدهد. برای مثال خدمات شهرداری بیت المقدس که به اهالی اسرائیلی شهر عرضه می شود، غالبا بهتر از خدماتی است که به اعراب ساکن بخش ملحق شده شهر ارائه می گردد. چندی پس از انتشار مقاله حاوی مقایسات و ارتباط نظامی نزدیکی که میان رژیم آپارتاید و اسرائیل وجود داشت، کمیته «صحت در خاورمیانه» Camera وی را متهم به دروغگوئی و قلب واقعیت جهت ناحق نشان دادن اسرائیل ساخت. (٨) در واقعیت، اتهامی که در مورد برقرای سیستمی نظیر آپارتاید بر تل آویو سنگینی می کند، بیش از پیش در خود اسرائیل وارد می شود. برای منتقدین حکومت مانند وکیل جسور دانیل سیدمن که از سال ها پیش با تکیه به قوانین اسرائیل از فلسطینی ها دفاع می کند، نیز برای سازمان های مدافع حقوق انسانی ، این امر بدیهی است. سازمان های گوناگون دیگری در این دو زمینه یعنی آپارتاید آفریقای جنوبی و اشغال سرزمین های فلسطینی توسط اسرائیل بررسی کرده اند . برای مثال، بنیاد سوسیال دموکرات آلمانی فردریش ابرت در مورد روند مذاکرات و روند انتقالی آفریقای جنوبی و درس هائی که میتوان از آن برای نیل به صلح میان اسرائیل و فلسطین گرفت، سه پژوهش منتشر کرده است. (٩)

 

طرد فلسطینی ها در سال ١٩۴٨ آغاز شده است. در آن سال هفتصد و پنجاه هزار فلسطینی اخراج شدند. این سیاست با طرق مختلف به ستوه آوردن جهت سوق دادن فلسطینیان به ترک مبارزه جهت ایجاد یک دولت، برای مهاجرت یا پذیرفتن زندگی در نواحی دورافتاده، همچون شهروندان درجه دو ادامه دارد. (پیرو این تفسیر، عقب نشینی اسرائیل از غزه شکلی از حبس برای اهالی آن بود.) در کتابی بسیار مستند، ایلان پاپه اشکال سرکوبگر و نهادینه ای را توضیح میدهد که کشور وی برای انتقال اهالی فلسطینی و تحمیل شهروندی درجه دوم به آنان مورد استفاده قرار داده است. (١٠) ایلان پاپه که در استدلال بسیار فراتر از کارتر می رود، نتیجه میگیرد که اگر «پاکسازی قومی» به معنی «اخراج با استفاده از زور از منطقه یا سرزمین مشخصی جهت همگون ساختن جمعیت قومی مخلوط » باشد و اگر «هدف از این اخراج وادار ساختن اکثریت اهالی به تخلیه مسکن خود با قراردادن کلیه امکانات در اختیار اخراج کننده باشد»، در آن صورت، اسرائیل به مدت شصت سال است که به این کار مشغول است.

این شرایط علاوه بر فلسطینیان، برای خود جامعه اسرائیل نیز ویران کننده است.در مقاله ای در مجله یهودی تیکون چاپ آمریکا آمده است که «آرمان های صهیونیسم، یعنی ایجاد دولتی که پناهگاهی برای جامعه یهود در جهان باشد و نمونه ای از آزادی، به نابودی کشیده شده است». جرومی اسلاتر میگوید که «رویای صهیونیسم به کابوسی بدل گشت، بخشا برای این که مکانی خطرناک تر از اسرائیل برای اسرائیلی ها وجود ندارد و دلیل ان «معصیت اصلی» غصب زمین های فلسطینی هاست. (١١).»

انتقادات کارتر به اسرائیل را میتوان بصورتی کامل تر و دقیق تر در اثر جدید آمریکائی فلسطینی تبار رشید خالدی یافت. او از هنگامی که دانشگاه کلمبیا کرسی ادوارد سعید و ریاست انستیتوی آموزش های خاورمیانه را در سال ٢٠٠٣ به او واگذار کرده است، هدف حملات منظم قرار دارد.

(١٢) در تازه ترین کتابش، خالدی رابطه موجود میان مفهوم امپریالیستی روابط امریکا با دولت های خاورمیانه و شیوه ای را که تل اویو و ایالات متحده برای جلوگیری از تشکیل دولت فلسطین بکار می برند، تشریح می کند. (١٣) نیویورک پست که همچنین در سال ٢٠٠۴ او را به یهودستیزی متهم کرده، ادعا میکند که هزینه های کرسی ادوارد سعید را حکومت های عرب تامین می کردند.

صدها انجمن دانشجوئی مراقب استادانی اند که از تل آویو انتقاد می کنند

خالدی قربانی مزاحمت هائی است که بیش از بیش در دانشگاه های امریکا بصورت شیوه دائمی در آمده است. سازمان های مختلف و از جمله برخی دانشجویان ماموریت دارند که در مورد گفتار و کردار استادان ملقب به «یهودی ستیز» تحقیق کنند. همچون مورد خالدی، این جریانات با فیلم سازی آنان را متهم کرده و افشا می کنند. سازمان « دیوید پروجکت در بوستون، مرکز رهبری یهودی» ، در سال ٢٠٠۴ با تهیه فیلمی ادعا کرد که پروفسور جوزف ماساد و پروفسور جورج سلیبا دانشجویان یهودی دانشگاه کلمبیا را به ستوه آورده اند. (١۴) بر روی سایت اینترنتی دیوید پروجکت، منتخبی از بیش از سی مقاله را که از کتاب کارتر انتقاد می کنند، میتوان یافت. (١۵). همچنین، گروه ها و سایت هائی مامورند که فعالیت موسسات دفاع از حقوق بشر و بنیادهای آمریکائی را بررسی کنند تا آن چه را که سیاست یهودی ستیز یا حمایت اقتصادی از سازمان های فلسطینی تلقی می کنند، کشف کنند.

کامپوس واچ، به نوبه خود خالدی را به « غرض آلودی» متهم میکنند و مرتبا باصطلاح بیانات ضد اسرائیلی و ضد امریکائی او را در کلاس های درس پخش می کنند. در صفحات اینترنتی دانیل پایپزDaniel Pipes، اسلام ستیز راست افراطی، دانشجویان تشویق می شوند که اطلاعات خود را در مورد استادان ارائه دهند. (١٧). در سال گذشته، تنش حول استادانی که نسبت به تل آویو دید انتقادی دارند، هنگامی بالا  گرفت که دو استاد برجسته دانشگاه متخصص روابط بین المللی پژوهش نامه ای منتشر کردند که در آن از تسلط «گروه های فشار یهودی» بر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه سخن رانده و این که بدون جوی که آن گروه ها خلق کردند، جنگ عراق رخ نمیداد.(١٨) واکنش بسیار خشن بود.

چند ماه بعد، تونی جودت استاد بریتانیائی و رئیس انستیتوی رمارک (دانشگاه نیویورک) کارشناس پژوهش اروپای معاصر، همچنین قربانی ارزاری شد که او را به یهودستیزی متهم می کرد. او از این ایده دفاع کرده بود که تنها راه حل برای مناقشه فلسطین – اسرائیل، وجود دولت اسرائیلی-فلسطینی است که هر دو ملت را در بر گیرد.(١٩) جودت که د ر جوانی مواضع طرفداری از اسرائیل داشت، امروز به مثابه یک خائن تلقی می شود. در اکتبر ٢٠٠۶، «جامعه ضد- افترا» بر کنسولگری لهستان در نیویورک فشار آورد تا کنفرانسی را که قرار بود جودت

در آن کشور شرکت کند، منحل نماید. حذف این کنفرانس جنجال شدیدی براه انداخت. با وجود این جودت دوباره در یک روزنامه بزرگ اسرائیل نوشت که اگر اسرائیل به سیاست اشغال سرکوبگرانه در فلسطین ادامه دهد، این کشور آینده ناروشنی خواهد داشت.

پاورقی ها:

١ –Henry Siegman, « Hurricane Carter », The Nation, New

York,22 january2007

٢ – Ethan Bronner, »Jews, Arabs and Jimmy Carter », The New

York Times, 7 january 2007

٣ – Dennis Ross, « Don’t play with maps », The New York

Times, 9 January 2007

۴ – به مقالات زیر مراجعه کنید: Hassan Agha & Robert Malley, « Camp David

M the tragedy of errors », The New York Review of Books, 9

august 2001, www.nybooks.com/articles/14380; Tanya

Reinhart, Israel-Palestine, How to end the war of 1948,

Seven Stones Press, New York, 2002, p 30-60 ; آلن گرش، چهره واقعی ایهود

باراک، لوموند دیپلماتیک، ژوئیه ٢٠٠٢ ۵ – مصاحبه آمی گود من با جیمز کارتر در برنامه Democracy Now، ٣٠ نوامبر

٢٠٠۶ www.democracynow.org/article.pl?sid=06/11/30/1452225

۶ – همان مرجع ۵

٧ – ; www.gardian.co.uk./israel/story/0 »1703245,00html

۲۰۰۶Chris McGreal, « Worlds apart », The Gardian, 6

Februery

٨ –20/02/2006 www.camera.org/index.asp?x_context-

۲&x_outlet=69&x_article=1082

٩ – Yair Hirschfeld, Avivit Hai, Gary Sussman, Learning

from South Africa. Lessons to the Israeli-Palestinian

Case, Friedrich Ebert Stifung & Economic Cooperation

Foundation, Herzlia (Israel)2003

١٠ – Ilan Pape, The Ethnic Cleaning of Palestine, Oneworld

Publication, Oxford, 2006, p 2-3

١١ – Jerom Slater, « The need not to know » گزارشی در مورد کتاب زیر

Tonya Reinhart, The Road Map to Nowhere, Tikkun, january

۲۰۰۷, p 65 www.tikkun.org این مجله همچنین مصاحبه ای با کارتر در شماره ژانویه ٢٠٠٧ چاپ کرده با

عنوان Current Thinking

١٢ – Rashid Khalidi, The Iron Cage ; The Story of the

Palestinian Struggle for Statehood, Beacon Press, Boston,

۲۰۰۶

١٣ – Rashid Khalidi, Resurecting Empire, Western Footprints

and America’s perilous path in the Middle East, Beacon

Press, Boston,2006

١۴ – Nathan R Kleinfield, « Mideast tensions are getting

personal on campus at Columbia », The New York Times,2005

۱۸ january

١۵ – http://davidproject.org

١۶ – 2004Philip Kennicott, « The knowledge that does’nt

equal power », The Washington post,13 may

١٧ – www.campus-watch.org/article/id/2547 همچنین به مقاله ژوئل بنن ، مراقیت و

اگاهی، لوموند دیپلماتیک، ژوئیه ٢٠٠٣ مراجعه کنید.

١٨ – John Mearsheimer et Stephen Walt, « The Israeli lobby

», The London Review of Books, 23 March, 2006

١٩ – 2003 Tony Judt, « Israel : The alternative », The New

York Review of Books,23 october,

٢٠ – Tony Judt, « The country that wouldn’t grow up »,

Haaretz, 18 Dec.2006. کتاب ها : Jimmy Carter Palestine : la

paix, pas l’apartheid Arichipel, Paris, 240 pages, 2007

Ilan Pappe The Ethnic Cleaning of Palestine Oneworld

Publications, Oxford, 320 pages, 2007

Yossi Coldstein Yitzhac Rabin, biographie Schoken, Tel

Aviv, 590 pages, 2006

Rashid Khalidi The Iron Cage : The Story of the

Palestinians Struggle for Statehood Beacon Presse, Boston,

۲۸۱ pages, 2006

John Mearsheimer & Stephen Walt Le Lobby pro-israélien et

la politiques étrangère américaine La Découverte, Paris,

۲۲۴ pages, 2007

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *