یکشنبه, مهر ۱

«حکم حکومتى»

نسخه نولیبرال خصوصى و آزادسازى اقتصاد، انطباق قوانین اجتماعى در کشورهاى جهان سوم را بر مصوبات سازمان تجارت جهانى، بانک جهانى، صندوق بین‏الملل پول، مصوبات جلسات ٧ کشور صنعتى موسوم به “گروه هفتگانه“، به این کشورها دیکته کرده، شرایط نوکلونیالیستى حاکمیت امپریالیسم را بر این کشورها ایجاد ساخته و رژیم کاپیتولاسیون را بر آن‏ها مستولى میسازد. کوشش براى نقض قانون کار برآمده از دل انقلاب بهمن، نشان دیکته امپریالیستى و نماد مذاکرات پشت‏پرده بین حاکمیت ارتجاع و کشورهاى امپریالیستى است.

 

نسخه نولیبرال خصوصى و آزادسازى اقتصاد، انطباق قوانین اجتماعى در کشورهاى جهان سوم را بر مصوبات سازمان تجارت جهانى، بانک جهانى، صندوق بین‏الملل پول، مصوبات جلسات ٧ کشور صنعتى موسوم به “گروه هفتگانه“، به این کشورها دیکته کرده، شرایط نوکلونیالیستى حاکمیت امپریالیسم را بر این کشورها ایجاد ساخته و رژیم کاپیتولاسیون را بر آن‏ها مستولى میسازد. کوشش براى نقض قانون کار برآمده از دل انقلاب بهمن، نشان دیکته امپریالیستى و نماد مذاکرات پشت‏پرده بین حاکمیت ارتجاع و کشورهاى امپریالیستى است.

 

 

تارنگاشت عدالت

مطلب رسیده

نویسنده: ف. ع.

 

“حکم حکومتى“ که تحت عنوان «فرمان خصوصىسازى مقام معظم رهبرى» از طرف آیت‏اله خامنه‏اى در دهم تیرماه ١٣٨۵ صادر شد، درواقع تیر خلاصى بود به دستاورد بزرگ انقلاب بهمن که توسط محسن رضایى، یکى از مدافعان سیاست نولیبرال در “مجمع تشخیص مصلحت نظام“، که «سهم بسزایى» در تنظیم آن حکم داشته است، در تاریخ دوشنبه ٢۶ تیرماه اعلام شد. با این حکم اصل ۴۴ قانون اساسى که حراست از ثروت‏هاى متعلق به مردم را وظیفه و فریضه ملى حاکمیت بیرون آمده از دل انقلاب مردمى و ضدامپریالیستى بهمن ۵٧ تعیین کرده بود، با نقض غیرقانونى آن، لگدمال شد. خطرى که استقلال سیاسى و اقتصادى ایران را تهدید مىنمود، کاملا ملموس شد.

حکمى که خوش‏باورانه، به امید کوتاه آمدن کشورهاى امپریالیستى از خواست تسلیم بلاقید وشرط حکومت ایران در برابر آن‏ها، صادر شده است.

مبارزه علیه این تصمیم غیرقانونى و ضدملى که منجر به تاراج ثروت‏هاى ملى متعلق به همه مردم ایران خواهد شد، مبارزه‏اى ملى و وظیفه‏اى مبرم است که کلیه طبقات و اقشار ضدامپریالیست باید در آن شرکت جویند.

«فرمان خصوصى و آزاد سازى اقتصاد»، نقض غیرقانونى اصل ۴۴ قانون اساسى ج ا ایران بوده و راه تاراج ثروت‏هاى ملى مردم، ازجمله صنعت نفت ملى شده را بر روى سرمایه امپریالیسم جهانى میگشاید!

در گفتگوى محسن رضایى با روزنامه شرق (دوشنبه ٢۶ تیرماه ١٣٨۵)، نامبرده به قصد توجیه موضوع، مطالبى اظهار نموده است که درواقع چیزى نیست، جز بیان یک “نگرانى“ از «درک ناقص عموم مردم از فواید این واگذارىها»!

حسب این “حکم“، ٨٠ درصد سرمایه‏هاى ملى متعلق به مردم، ازجمله صنایع ملى شده نفت، ذوب‏آهن، پتروشیمى، بانک‏ها، بیمه‏هاى اجتماعى و… به ارزش تقلیل داده شده، بالغ بر پانصد هزار میلیارد تومان (پانصد میلیارد یورو)١ به متاع آماده براى فروش در بورس‏ها تبدیل مىشود.

ازآنجا که نقدینگى موجود در ایران (باوجود رشد ٣۵ درصدى سالیانه آن) تنها بالغ بر یک میلیارد یورو مىباشد (روزنامه شرق ٨ خرداد ١٣٨۵)، روشن است که خریدار اصلى ثروت‏هاى ملى مردم میهن ما، سرمایه‏هاى امپریالیستى خواهد بود. این سرمایه‏ها هرز و ولگرد بلیونى در بورس‏هاى جهان با نقدینگى معادل ۶۵ بلیون یورو (شصت وپنج هزار میلیارد یورو) اکنون مىتوانند ثروت‏هاى ملى را که باید در خدت تامین عدالت اجتماعى براى مردم میهن ما باشد که یکى از اهداف انقلاب بهمن بود، از طریق بخش دوم، بند الف “فرمان“، یعنى بند مربوط به “آزاد سازى“ اقتصاد،٢ ببلعد.  طبق این حکم، دولت مجاز نیست حتى یک کارخانه را هم در اختیار و مالکیت خود داشته باشد، زیرا که گویا «دولت تاجر خوبى نیست».  

بخش دولتى اقتصاد عمدتاً در نبردى ضدامپریالیستى، ضدکلونیالیستى و آزادیبخش علیه سلطه خارجى و همچنین در نبردى مردمى و دمکراتیک علیه حاکمیت جابرانه سلطنتى- ساواکى و علیه غارتگران بزرگ‏زمین‏دار و سرمایه‏داران وابسته فراهم شده بود و ستوان فقرات استقلال اقتصادى- سیاسى ایران را تشکیل مىدهد.

به‏عنوان پیشگیرى از اعتراض و مقاومت مدیران دولتى و درواقع به‏عنوان حق‏السکوت، به گفته رضایى، مقرر داشته‏اند، که «پنج درصد از سهام را به مدیرانى که طى ٢٧ سال گذشته زحمت کشیده‏اند و کارخانجات را اداره کرده‏اند، داده مىشود.»

دبیر “مجمع تشخیص مصلت نظام“ در همین مصاحبه با روزنامه شرق، از کیسه خلیفه مىبخشد و اظهار امیدوارى مىکند که به علت کمبود نقدینگى در کشور، سرمایه‏هاى خارجى وارد صحنه شوند. «یعنى اگر همه هم فعال بشوند، سهم به اندازه کافى وجود دارد.» رضایى سهم در نظرگرفته شده براى سرمایه خارجى را ده درصد اعلام مىکند و مىگوید: «١٠ درصد [از] ٩۶ هزار میلیارد تومان هم، رقم بسیار بالایى است و سهم بزرگى مىشود.» فىالواقع محسن رضایى به‏عنوان سخنگوى “مجمع تشخیص مصلحت نظام“ خود را به کوچه علىچپ مىزند، زیرا او و همکاران “مجمع …“ خوب مىدانند که سرمایه مالى داخلى با یک میلیارد یوروى خود قادر به خرید سهام به حراج گذشته شده، نیست و در حقیقت این سرمایه مالى امپریالیستى است که ثروت ایران را با رخنه از هزار منفذ و روزن به ثمن بخس خواهد بلعید. (ناگفته نماند، که رقم ٩۶ هزار میلیارد تومان، همانطور که در زیرنویس شماره ١ توضیح داده شد، رقمى نادرست و تقلیل داده شده است.)

هم‏زمانى ارائه «بسته باز شده» توسط ۵ کشور عضو شوراى امنیت سازمان ملل و آلمان درباره “مسئله اتمى ایران“ و حکم «آزادسازى» اقتصاد ایران که همان برقرارى “دمکراسى“ مورد نظر بوش، رئیس جمهور آمرکا است، بى علت نمىباشد.

قانون اساسى ج ا ایران در یک همه‏پرسى مردمى و با راى قریب به اتفاق کل جمعیت ایران به تصویب رسیده است. این همه‏پرسى نه تنها در تاریخ میهن ما بىهمتاست، بلکه مىتوان آن را تنها با نمونه‏هاى مشابهى در تاریخ خلق‏هاى دیگر جهان مقایسه کرد، که آن‏ها هم خواست خود را از طریق انقلابى توده‏اى به ارتجاع تحمیل کرده بودند.

هرنوع تغییر در قانون اساسى که در همه‏پرسى فروردین‏ماه ١٣۵٨ به تائید قریب به‏اتفاق مردم میهن ما رسیده است، همانطور که در قانون اساسى نیز تصریح مىشود، بایستى از طریق همه‏پرسى و تائید اکثریت احاد مردم انجام شود.

کلیه اعضاء “مجمع تشخیص مصلحت نظام“ که بدور از افکار عمومى، توطئه‏گرانه و به‏شیوه مافیایى در پشت درهاى بسته، به تنظیم سند خصوصىسازى براى بخش اقتصاد دولتى، به نقض مضمون و روح این اصل پرداخته‏اند، راى اکثریت قریب به‏اتفاق مردم را پایمال ساخته‏اند و آیت‏اله خامنه‏اى که با توشیح این سند غیرقانونى و ننگ‏آور بر تاراج ثروت ملى مردم ایران صحنه گذاشت، در برابر مردم ایران که در راه تحقق انقلاب جانفشانى کردند و قانون اساسى خون‏بهای مبارزه آنان است، در برابر تاریخ میهن ما مسئول و جوابگو هستند و بیگمان مردم و تاریخ آنان را براى چنین عمل ضدقانونى و ضدمردمى، مواخذه خواهد نمود.

ارتجاع حاکم با این اقدام غیر- ضدقانونى- ضدمردمى خود بلاتردید نشان داد که دربست در جهت اهداف و خواست‏هاى موسسات مالى امپریالیستى گام برمیدارد و بالفعل متحد و مجرى نظریات آن‏هاست. ارتجاع حاکم، در همه قشربندىهاى آن، با این حکم غیرقانونى به متحد داخلى سیاست امپریالیستى جهانىسازى تبدیل شده است.

نسخه نولیبرال خصوصى و آزادسازى اقتصاد، انطباق قوانین اجتماعى در کشورهاى جهان سوم را بر مصوبات سازمان تجارت جهانى، بانک جهانى، صندوق بین‏الملل پول، مصوبات جلسات ٧ کشور صنعتى موسوم به “گروه هفتگانه“، به این کشورها دیکته کرده، شرایط نوکلونیالیستى حاکمیت امپریالیسم را بر این کشورها ایجاد ساخته و رژیم کاپیتولاسیون را بر آن‏ها مستولى میسازد. کوشش براى نقض قانون کار برآمده از دل انقلاب بهمن، نشان دیکته امپریالیستى و نماد مذاکرات پشت‏پرده بین حاکمیت ارتجاع و کشورهاى امپریالیستى است.

از اولین سال‏هاى بعد از پیروزى انقلاب بهمن ۵٧ که از انقلاب تنها “اسلام“ آن باقى ماند، گزینش افراد بی صلاحیت و فاقد تخصص، به‏صرف مذهبى بودن یا ریش داشتن، عملی شد و آن‏ها بر صندلیهاى مدیریت شرکت‏هاى دولتى تکیه زدند و در طول ٢٨ سال ریشه‏هاى صنایع را خشکاندند، و زمینه تبلیغ شعار «دولت تاجر خوبى نیست» را ایجاد نمودند.

با تکیه بر شعار فوق، فلسفه نهفته در پشت نسخه نولیبرال خصوصىسازى مدعى است که از این طریق توسعه و شکوفاى اقتصادى بوجود خواهد آمد. این دروغ و ادعاى بىپایه و اساسى است. نقدینگى هرز و ولگرد، ازجمله در ایران، ازاین‏رو تمایلى به سرمایه‏گذارى در تولیدات جدید و یا توسعه تولیدات موجود ندارد که مىدانند که با انباشت بازارها از کالاها، سود سرمایه در چنین سرمایه‏گذارىها نازل و نامطمئن است. این درحالى است که قمار در بورس و تاراج ثروت‏هاى ملى، با سودهاى بیست تا بیست‏وپنج درصدى همراه مىباشد.

نقدینگى یک میلیارد یوروى سرمایه‏داران در ایران و همچنین درآمد سرشار ارزى از فروش نفت، سرمایه لازم خصوصى و همچنین دولتى- ملى را براى سرمایه‏گذارى به‏منظور توسعه اقتصادى کشور ایجاد کرده و جوابگوى آنست. برپایه یک برنامه “اقتصادملى“ مىتوان قدم‏هاى بزرگى در راه توسعه و ترقىاجتماعى برداشت و شرایط لازم را براى توسعه قدم به قدم عدالت اجتماعى ایجاد ساخت. به این منظور کوچکترین توجیه موجهى براى نقض اصل ۴۴ قانون اساسى و متلاشى ساختن بخش دولتى- مردمى اقتصاد ایران وجود ندارد.

مقاومت مردم در برابر تاراج ثروت‏هاى ملى با تشدید سرکوب حاکمیت روبرو است. آقاى شاهرودى، رئیس قوه قضایه، که خود را در سیماى “مقام رهبرى“ آینده ج ا نظاره مىکند، در دفاع از خصوصى و آزادسازى اقتصادى که بشدت در جریان است، از ایجاد «دادگاه‏هاى تخصصى» براى سرکوب هرنوع مخالفت با «سرمایه‏گذارىهاى حتى خارجى» خبر مىدهد (آفتاب یزد، ٧ دى ١٣٨۵). او در همین خبر، ضرورت اِعمال تضییغات جدید علیه منتقدین نسخه نولیبرال خصوصى و آزادسازى اقتصاد را ایجاد تسهیلات براى ورود «بخش خصوصى به بازار اقتصادى کشور» اعلام کرده و تصریح مىکند که حمایت از آن «سرلوحه کار قوه قضایه» را تشکیل مىدهد.

———-

١- روزنامه شرق ٢۵ اردیبهشت ٨۵، ارزش ٧٠ شرکت از ١٠٠ شرکت بزرگ مادر دولتى، که در آن‏ شرکت ملى نفت، گاز و پتروشیمى، راه آهن و… منظور نشده است را ٣۵٩ هزار میلیارد تومان اعلام مىدارد. رقمى که پس از «تجدید ارزیابى»، به عبارت دیگر تقلیل ارزش ثروت‏هاى ملى، تعیین شده است: «براساس اظهار نظر سازمان حسابرسى دو هزار شرکت دولتى وجود دارد، که حسابرسى ٧۶٧ مورد از آن‏ها که کوچک‏ترند، به جامعه حسابدارى واگذار شده است. مابقى این شرکت‏ها، که شمار آن‏ها به ١٢٣٣ مورد مىرسد، در قالب ١٠٠ شرکت مادر تخصصى تجمیع شده‏اند، که ٧٠ شرکت مادر تخصصى تاکنون تجدید ارزیابى شده‏اند. مطابق این تجدید ارزیابى، قیمت این تعداد شرکت به ٣۵٩ هزار میلیارد تومان بالغ مىشود. پیش‏بینى مىشود، با تجدید ارزیابى شرکت‏هاى بزرگى چون شرکت ملى نفت، پتروشیمى، گاز و راه‏آهن، ارزش مجموع شرکت‏هاى دولتى به ۵٠٠ هزار میلیارد تومان [۵٠٠ میلیارد یورو] بالغ شود.»

بدون تردید ارزش واقعى ثروت‏هاى ملى مردم ایران بمراتب بیش از ۵٠٠ میلیارد یورو مىباشد. تقلیل صورى ارزش این شرکت‏ها، شرایط بلعیدن آن‏ها را براى سرمایه‏هاى مالى هرز و سرگردان در جهان آسان‏تر مىسازد. در زمان سلطنت محمدرضا نیز پیش از واگذارى سهام شرکت‏هاى دولتى به “مردم“، که در واقع جز غارتگران ملیونر و اعوان و انصار دربار- ساواک نبودند، با یک تجدید ارزیابى ارزش‏ها، ارزش آن‏ها تقلیل داده شد. این شیوه “انباشت بدوى“ سرمایه، که تقسیم ثروت از پائین به بالا در جامعه است، و هدف آن “سرمایه‏دار سازى“ است، در سال‏هاى اخیر به یکى از عمده‏ترین خواست‏هاى غارتگران داخلى تبدیل شده بود و به طور وسیعى براى آن در مطبوعات تبلیغ مىشد.

این تقسیم ثروت از پائین به بالا، یا همان نبرد طبقاتى از بالا را ف. م. جوانشیر در اثر خود “اقتصاد سیاسى“ درباره دوران سلطنت سرنگون شده پهلوى «فابریک سرمایه‏دارسازى» مىنامد و شیوه‏هاى آن را ازجمله چاپ اسکناس بدون پشتوانه، کمک‏هاى بلاعوض به سرمایه‏داران و غیره افشا مىسازد، که از طریق بانک‏ها و به صورت کمک‏هاى بلاعوض و یا قروض با بهره نازل و غیره عملى مىشود. جوانشیر مىنویسد: «رئیس سازمان برنامه با خوشخدمتى تمام خطاب به سرمایه‏داران بزرگ مىگوید: “ما در برنامه پنجم در حدود ٢٣٠ میلیارد ریال را به بخش خصوصى منتقل مىکنیم.“» (“اقتصاد سیاسى“، ١٣۵٧، ص ١٢۴).

٢- طبق این بخش از بند الف، بنا به گفته محسن رضایى، «آزادسازى» اقتصاد عملى خواهد شد: «بخش دوم بند الف هم بسیار مهم است و آن آزاد سازى اقتصادى است: … آزادسازى با خصوصىسازى متفاوت است … در آزاد سازى … بخش خصوصى و تعاونى مىتوانند در تمام عرصه‏ها و فعالیت‏هاى اقتصادى شرکت کند. …» (شرق، همانجا).

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *