تارنگاشت عدالت
مطلب رسیده
ب.الف.بزرگمهر
۸ بهمن ۱٣۸۵
چگونه «پیک نت»چهرههای برجسته، خردمند و صلحدوست جامعه ما را بزک میکند؟
«بشکنی ای قلم ای دست اگر پیچی از خدمت محرومان سر»
محمدعلی افراشته
تارنگاشت عدالت
مطلب رسیده
ب.الف.بزرگمهر
۸ بهمن ۱٣۸۵
چگونه «پیک نت»چهرههای برجسته، خردمند و صلحدوست جامعه ما را بزک میکند؟
«بشکنی ای قلم ای دست اگر پیچی از خدمت محرومان سر»
محمدعلی افراشته
پیش از این، روزنامه اینترنتی «پیک نت» در نوشتاری کوتاه زیر عنوان «دفاع خاتمی از هاشمی در ترکیه» به تاریخ ١٣ نوامبر ٢٠٠۶ چنین نوشته بود: «محمد خاتمی، که برای شرکت در نشست پایانی گروه ائتلاف تمدنها به ترکیه سفر کرده، درحاشیه بازدید از اماکن تاریخی این شهر، با خبرگزاری "اخلاص" مصاحبه کرد. او در این مصاحبه و در پاسخ به سئوالی در ارتباط با حکم جدید دادگاه آرژانتین گفت:
«اصل قضیه توطئهای علیه ایران بود. قبلاً هم سر و صداهایی کرده بودند و حتی خود مقامات بیطرف آنها قضاوت کردند که ایران در این مسئله دخالتی نداشته و آن هم شخصیتی مثل آقای هاشمی رفسنجانی که از چهرههای برجسته، خردمند و صلحدوست جامعه ما هستند…»١ [تأکیدها همه جا از من است].
آن زمان که این مطالب را در این نشریه میخواندم چندان از ارتباط میان شرکت آقای محمد خاتمی در نشست «گروه ائتلاف تمدنها»، بازدید ایشان از اماکن تاریخی این شهر [کدام شهر؟] و گفتوگوی حاشیهای نامبرده با خبرگزاری "اخلاص" که ظاهراً نه درباره «گفتوگوی تمدنها» که در ارتباط با حکم جدید دادگاه آرژانتین علیه «چهره برجسته، خردمند و صلحدوست جامعه ما» بوده، سر در نیاوردم. حاشیهروی «پیک نت» که با سرهمبندی کردن چندین گزاره گسیخته به یکدیگر، سرانجام سخن پایانی را به «چهره برجسته، خردمند و …» کشانده است، بیاختیار مرا به یاد یکی از گفتوگوهای پالماسکهای در یکی از اتاقهای مجازی باشگاه سیاسی «بیا سوتهدلان گرد هم آییم»۲ در اینترنت انداخت که خالی از لطف نیست. در آن گفتوگو، که پیرامون نقش امپریالستهای یانکی در منطقه خاورمیانه و ایران درگرفته بود، یکی از شرکتکنندگان چنین افاضه فرمودند: «این همه به امپریالیسم توهین نکنید [ظاهراً، تا جایی که به خاطر دارم، یکی از شرکتکنندگان در گفتوگو امپریالیسم را وحشی خوانده بود]، من در آمریکا زندگی میکنم، همسرم آمریکایی است و این کشور را دوست دارم! ». افسوس، سخنان وی بریده شد؛ وگرنه شاید به این شکل ادامه می یافت:
«… توطئهای تروریستی علیه آمریکا در جریان است. من این همه سر و صداهایی را که درباره رابطه خانوادگی جرج دبلیو بوش با خانواده بن لادن رهبر تروریستها میشود، اصلاً نمیپذیرم… من و همسرم پذیرفته ایم که در صورت آغاز جنگ میان ایران و آمریکا بیطرفیمان را حفظ کنیم و فکر میکنیم که این به بهترین وجهی با طرز فکر جهانوطنی هر دو ما مطابقت دارد… من هر گونه دخالت آقای جرج دبلیو بوش را که از چهرههای اصیل آمریکایی٣ و طرفدار فرهنگ و تمدن ایران هستند، در ماجراهای شکنجه زندانیان ابو غریب، گوانتانامو و دیگر جاها و زمینهسازی برای جنگ و ترور و کشتار در خاورمیانه و … رد میکنم و فکر میکنم همه گناهان به گردن احمدی نژاد است که چنین وضعی به وجود آمده است …».۴
پشتیبانی محمد خاتمی از هاشمی رفسنجانی جای هیچگونه شگفتی ندارد. گرچه آنها با هم تفاوتهایی دارند، ولی در نهایت هر دو به جناحبندیهای لیبرال دمکرات جامعه ما وابسته اند. اگر در یکی دمکراتیسم پیگیرتری دیده میشود، آن دیگری عملگرایی بیشتری را داراست. یکی درها را به روی سرمایهداری غارتگر بیگانه باز نموده، نسخههای «بانک جهانی» و دیگر سازمانهای غارتگر امپریالیستی را برای اقتصاد بیمار ایران پیچیده و به آزمون گذاشته و دیگری آن را دنبال نموده است؛ هر دوشان دشواریهای رابطه با ایالات متحده را سوءتفاهم۵ میدانند و قس علیهذا.
چرا «پیک نت» خودش را به میان انداخته و بار دیگر بلندگوی «چهره برجسته، خردمند و صلحدوست جامعه ما» شده نیز جای شگفتی ندارد. به گفته «اسکار وایلد» که بی هیچ دودلی این مورد را نیز در برمیگیرد: «فقط احمقها شگفتزده میشوند». این بار نخست نیست که «پیک نت» درباره « چهره برجسته، خردمند و صلحدوست جامعه ما » داد سخن داده است.
در سرمقاله دیگری زیر عنوان «متروی تهران، جدال در ٣ جبهه، میان هاشمی- قالیباف- احمدی نژاد»۶ به تاریخ ١۴ نوامبر ، کموبیش تمام نوشتار به افاضات محسن هاشمی «آقازاده» هاشمی رفسنجانی در زمینه نگرانیهای نامبرده در مورد مترو تهران و اشتغالزایی برای مردم اختصاص داده شده است. تناقض آشکار میان عنوان نوشتار و درونمایه آن بسیار گویاست و خوانندۀ نکتهسنج را به این اندیشه وامیدارد که چه سودی در این میان دستگیر «پیک نت» میشود که چنین ترفندهایی را برای حقنه کردن سوژه به ذهن خوانندگانش به کار برده است.
اکنون، یک بار دیگر سرمقالهای با عنوان: «خطبههای توام با گریه هاشمی رفسنجانی، شرایط کشور عادی نیست، به خود بیآئیم و تدبیر کنیم»٧ در این روزنامه اینترنتی، نظرم را به خود جلب نموده است. سرمقالهنویس از جمله چنین نوشته است: «… او به دفعات؛ حین سخنرانی گریست. هم زمانی که در باره عاشورا سخن گفت و هم زمانی که دوران انقلاب و سالهای اول پیروزی انقلاب را به یاد آورد… گریههایش برای سالهای انقلاب و اول تاسیس جمهوری اسلامی همگان را به این نتیجه رساند که اوضاع بسیار وخیم است».۸
نمیدانم چرا یاد داستان «موش و گربه» عبید زاکانی افتاده ام. آیا این همان موشکی است که خبر عابد شدن گربه را برای موشهای دیگر به ارمغان آورده یا …؟
در سرمقاله دیگری در همان شمارۀ «پیک نت» که به شرکت آقای خاتمی در کنفرانس «داووس» سوییس اختصاص داده شده، چنین میخوانیم:
«خاتمی با این پیشنهاد به داووس رفته بود که به جای بازرسان سازمان انرژی اتمی، یک هیات بازرسی از سوی اعضای پنجگانه شورای امنیت و آلمان (۱+۵) و یک نماینده از یک کشور اتمی آسیائی، مشخصا هندوستان بر کارهای اتمی ایران نظارت کنند و گزارش این هیات مبنای قضاوت و ارزیابی پیرامون فعالیت های اتمی ایران قرار گیرد. تا تهیه این گزارش شورای امنیت جلسه آینده خود را به تعویق انداخته و اجرای آخرین قطعنامه را نیز متوقف کند و از تحریم ها بکاهد.
این پیشنهاد، به ویژه با سخنرانی احمدی نژاد در مسجد ارک تهران با واکنش تند و منفی روبرو شده و حتی به خاتمی گفته اند: زمان این پیشنهادها گذشته است و شما میخواهید بین آژانس و شورای امنیت ایجاد اختلاف و انشقاق کنید و وحدت موجود را به هم بزنید و طرحهای موشکی و اتمی خود را که رئیس جمهورتان در تهران اعلام کرده تا رسیدن به آزمایش اتمی و نابودی اسرائیل و امریکا ادامه بدهید.
نماز جمعه هاشمی رفسنجانی که روز گذشته در تهران انجام شد، متاثر از مجموعه این گزارش ها و همچنین بحث های تند انتخاب رهبر جدید بود. دو موضوعی که می رود تا آینده نظام جمهوری اسلامی را کاملا در ابهام فرو ببرد و به دلیل می توان در روزهای آینده منتظر چالش های بسیار جدی در راس هرم حاکمیت برای تغییر سیاست های کلی و یافتن راه حلی برای این وضع بود. حتی گفته می شود، در برخی محافل مهم تهران اوضاع را اینگونه ارزیابی کرده اند: شمارش معکوس را شروع کرده اند!»٩
روشن نیست، این اظهارات و افاضات درباره آنچه در این کنفرانس میان خاتمی و ملاقات کنندگانش- که روشن نیست چه کسانی بوده اند ـ به بحث و گفتوگو گذاشته شده، بر پایه کدام دادهها و اطلاعات بوده و چگونه چنین اطلاعاتی در اختیار «پیک نت» نهاده شده است. آنچه پیشینه «پیک نت» تاکنون نشان داده، گویای آن است که به این گونه «دادهها و اطلاعات» چندان اعتمادی نمیتوان نمود. علاوه بر این، پرسشهای زیر نیز مطرح است:
– تا آنجا که نگارنده این سطور میداند، کنفرانس «داووس»، یکی از کنفرانسهای نوبتی بازرگانی جهانی است و در آن به طور معمول وزیران بازرگانی و اقتصاد کشورها گردهم میآیند. قاعدتاً در آنجا «گفتوگوی تمدنها» نیز در جریان نبوده است. شرکت خاتمی در آنجا به چه مناسبتی است؟
– ایشان که دیگر مقامی دولتی در ایران نیستند و به این ترتیب نماینده ملت ایران نیز نمیباشند، به نمایندگی چه کسی (و یا کسانی) در چنین کنفرانسی شرکت نموده اند؟ و به چه حقی آن پیشنهادات یاد شده در نوشتار «پیک نت» را (به فرض درست بودن) مطرح نموده اند؟ این، بیقانونی است و من به عنوان یکی از آحاد جامعه ایران، اعتراض خود را ابراز میدارم.
– منظور «پیک نت» از برابر هم نهادن آنچه احمدی نژاد در جایی گفته با گفتوگوهای خاتمی و افاضات هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه که گویا «…متاثر از مجموعه این گزارش ها و همچنین بحث های تند انتخاب رهبر جدید…» بوده، چیست؟ آیا گناه آغاز «شمارش معکوس» به گردن احمدی نژاد است؟
– «پیک نت» تغییر کدام «سیاستهای کلی» را خواستار است و در پی یافتن کدام راهحل برای آنچه که «این وضع» نامیده، میباشد؟
من اگر جای روزنامهنویس «پیک نت» بودم، به جای بزک نمودن «چهره برجسته، خردمند و صلحدوست جامعه ما»، پرسشهای مکمل زیر را نیز برای آگاهی خوانندگان به واقعیتهای روز- که در آیندۀ نزدیک بیشتر خود را نشان خواهند داد ـ در میان میگذاشتم:
– انگیزه شرکت رییس «گفتوگوی تمدنها» که اکنون به «ائتلاف تمدنها» ارتقا یافته، در مؤسسه پژوهشهای راهبردی (چتم هاوس) کشور فخیمه انگلستان و سخنرانی ایشان در آنجا چه بوده است؟
– منظور ایشان از به کار بردن واژه «سوءتفاهم» درباره روابط سیاسی ایران و ایالات متحده چه بوده است؟ آیا ایشان تمام دشواریهای جامعه ایران را با امپریالیستهای غارتگر یانکی در واژه «سوءتفاهم» میفشرند و میچکانند؟ چگونه میخواهند «سوءتفاهمها رفع شود»؟ «دیوار بیاعتمادی» را چگونه و از چه راهی برخواهند داشت؟ و
– توجه خوانندگان را به قراردادهای غیرقانونی که به همت «آقازادگان» ایشان و دیگران طی سالیان دراز و برخلاف نص روشن قانون اساسی ایران با شرکتهای نفتی شل، بریتیش پترولیوم، توتال، استات اویل و … بسته شده، جلب مینمودم؛ قراردادهایی که سرمایههای ملی ایران را بر باد داده و حتا بازتابی از چند و چون آنها در بودجه کشور دیده نمیشود. از رشوهخواریها و رانتخواریهای بیاندازه میگفتم. از قراردادهای پشت پرده یکی از «آقازادگان» هاشمی رفسنجانی در معامله نفتی با شرکت «استات اویل» نروژ میگفتم که چگونه تشت رسوایی آن از بام دنیا فرو افتاده است. از اختاپوس اقتصادی میگفتم که چگونه به همت این «آقایان» و «آقازادگان» تار و پود اقتصاد کشورمان را در بازوهای خود میفشارد و له میکند. از شقهشقه شدن اقتصاد کشور میگفتم که از آنها در این روزنامه نشانی نیست.
پینوشتها:
۱- دفاع خاتمی از هاشمی در ترکیه، «پیک نت»، ۱٣ نوامبر ۲٠٠۶
http://peiknet.com/1385/05aban/22/page/37khatami.htm
۲- این باشگاه سیاسی را بیشتر خوانندگان به خوبی میشناسند. خوشبختانه اکنون دیگر کارشان به کسادی گراییده و تنها گهگاهی سیرکهایی با شرکت یکی دو بندباز برگزار میکند.
٣- همانگونه که میدانید اصیلترین چهرههای ایالات متحده از نوادگان گاوبازها هستند! (cowboy)
۴- ببخشید که کمی به خیالپردازی وادار شده ام!
۵- مصاحبه محمد خاتمی با شبکه چهار رادیو بی بی سی به تاریخ ٢ نوامبر ٢٠٠۶
۶- متروی تهران، جدال در ٣ جبهه، میان هاشمی- قالیباف- احمدی نژاد، «پیک نت»، ١۴ نوامبر ٢٠٠۶
٧- خطبه های توام با گریه هاشمی رفسنجانی، شرایط کشورعادی نیست، به خود بیآئیم و تدبیر کنیم، «پیک نت»، ٢٧ ژانویه ٢٠٠٧
۸- خطبه های توام با گریه هاشمی رفسنجانی …
٩- در "داووس" با رد پیشنهاد خاتمی شمارش معکوس شروع شد، «پیک نت»، ۱٣ نوامبر ٢٠٠۶
http://peiknet.com/1385/02bah/07/page/32davous.htm