شنبه, شهریور ۳۱

آقای نویدی تحریف تاریخ چرا؟

بررسی تاریخ جنبش رهایی بخش ملی و در درون ان جنبش چپ در میهن ما در هر دوران وقتی اعتبار علمی و جامع به دست می اورد که مبتنی بر بررسی مستند و بی غرضانه سیر این جنبش در چارچوب مشخصات زمانی و مکانی ان باشد. بررسی این تاریخ برای ستایش قهرمانان و یا نکوهش یاران نیمه راه نیست. این بررسی از ان جهت دارای اهمیت شگرف است که از ان عبرت اندوزی کنیم, دلایل پیروزیها و شکستها را به دقت بررسی کنیم, قضاوتهای گذشته را وارسی نموده و جایگاه دوست و دشمن را به درستی نشان دهیم.

بررسی تاریخ جنبش رهایی بخش ملی و در درون ان جنبش چپ در میهن ما در هر دوران وقتی اعتبار علمی و جامع به دست می اورد که مبتنی بر بررسی مستند و بی غرضانه سیر این جنبش در چارچوب مشخصات زمانی و مکانی ان باشد. بررسی این تاریخ برای ستایش قهرمانان و یا نکوهش یاران نیمه راه نیست. این بررسی از ان جهت دارای اهمیت شگرف است که از ان عبرت اندوزی کنیم, دلایل پیروزیها و شکستها را به دقت بررسی کنیم, قضاوتهای گذشته را وارسی نموده و جایگاه دوست و دشمن را به درستی نشان دهیم.

صدای مردم

 

روزبه افضلی
roozbeh_afzali@yahoo.com
۱۳ فروردین ۱۳۸۶

 

مقاله زیر در پاسخ به اظهارات اقای پرویز نویدی در مصاحبه با رادیو رسانه تهیه و برای نشریه اینترنتی کار ان لاین در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۸۶ ارسال گردید. متاسفانه با وجود پیگیری مکرر, پاسخی از ان نشریه محترم دریافت نگردید. از اینرو این مقاله جهت انتشار در سایت صدای مردم ارسال می گردد. با احترام فراوان.

 شاه ترکان سخن مدعیان می شنود
شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد
(حافظ)

 

(بخش اول)

بررسی تاریخ جنبش رهایی بخش ملی و در درون ان جنبش چپ در میهن ما در هر دوران وقتی اعتبار علمی و جامع به دست می اورد که مبتنی بر بررسی مستند و بی غرضانه سیر این جنبش در چارچوب مشخصات زمانی و مکانی ان باشد. بررسی این تاریخ برای ستایش قهرمانان و یا نکوهش یاران نیمه راه نیست. این بررسی از ان جهت دارای اهمیت شگرف است که از ان عبرت اندوزی کنیم, دلایل پیروزیها و شکستها را به دقت بررسی کنیم, قضاوتهای گذشته را وارسی نموده و جایگاه دوست و دشمن را به درستی نشان دهیم. این بررسی بایستی مبتنی بر عوامل عینی از جمله مختصات تاریخی تکامل جامعه در سده اخیر, نقش امپریالیسم و عمال ان, ترکیب طبقاتی جامعه ایران, موقعیت طبقه کارگر, سطح اندیشه مدنی و فرهنگی جامعه, روحیات و سنن سازمانی, موازین رهبری, شیوه های رزم و پیکار و سایر عوامل, بدون دشمنی و غرض ورزی کین توزانه با رقبای سیاسی خویش باشد. لذا هر تلاشی در این زمینه اگر در سمت درست و عملی ان انجام شود ستودنی است و در غیر این صورت کوششی است بی ثمر و وسمه ای است بر ابروی کور.

اقای پرویز نویدی از رهبران سازمان اتحاد فداییان خلق ایران در مصاحبه ای با رادیو اینترنتی رسانه وابسته به سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) بمناسبت ۱۹ بهمن سالروز تولد جنبش فدایی مطالبی را نیزدر باره حزب تودۀ ایران عنوان نموده اند که نگارنده این سطورمعتقد است با واقعیتهای تاریخی مطابقت نداشته و چنین اظهاراتی در خوشبینانه ترین شکل ان نشانه بی اطلاعی نامبرده می باشد. ایشان در پاسخ به این سوال که:

"میدانید که یکی از موجبات ذهنی ۱۹ بهمن را بی توجهی سازمانهای سیاسی وقت و بطور خاص حزب تودۀ ایران به روحیات زمان و الزامات ان دانستند. از طرف دیگر ۱۹ بهمن از انتقاد بری نبوده. فکر می کنید وظیفه سازمانهای سیاسی موجود برای جلوگیری از ابعاد انحرافی ۱۹ بهمن ولو که تکرار ان بصورت یک جنبش منتفی باشد کدامها هستند؟"

می فرمایند:
" بی توجهی حزب توده که اصلا نمی شود گفت. در حقیقت سیاست حزب توده در ان دوره خط مشی تسلیم طلبی بوده و در این دوره این حزب نسبت به شرایط ایران تحلیلی ارایه نمی دهد که از ان نتیجه بگیرد که چه باید کرد و چه شکلی از مبارزه را باید به کار بست. در حقیقت خط مشی حزب توده بازتاب سیاست خارجی حزب کمونیست شوروی است. یعنی زمانی که حزب کمونیست شوروی با ایران مناسباتش بهتر می شود حزب توده ایران فتیله ها را پایین می کشد و بیشتر در جهت اینکه بایستی این اقدامات اینطوری بیشتر شود. با شرق روابط برقرار شود. این کمک می کند به زیرسازی جامعه و از این داستانها.

زمانیکه بین این دو, یعنی بین حکومت سلطنت و شوروی مناسبات سرد می شد, حزب توده هم شروع می کرد به یک مقدار تبلیغات علیه رژیم سلطنت. بنا بر این یک چنین خط مشی ای اساسا و با توجه به روندی هم که ان موقع گفتم حکومت شاه داشت که با درامدهایی هم که داشت هم با شوروی معامله می کرد و هم با امریکا که اصلا دیگه کامل در اختیارش بود. روند در جهت تسلیم طلبی و به نوعی تایید اقدامات حکومت بود. بنا بر این در جامعه یک نوع تسلیم طلبی بوجود امده بود و ان مشی شکست خورده هم بی اعتمادی را در مردم بوجود اورده بود."

نگارنده سطور زیر یکی از هواداران حزب تودۀ ایران بوده و در حد بضاعت علمی خویش سعی در ارایه پاسخ و اظهار نظر در این زمینه می نماید. روشن است که ارگانهای رهبری حزب در صورت صلاحدید به اظهارات اقای نویدی پاسخ خواهند داد.

در عبارات فوق اقای نویدی سه ادعا را به قرار زیر مطرح کرده اند:
۱ – تسلیم طلبی در برابر رژیم شاهنشاهی
۲- فقدان تحلیل و مشی مناسب سیاسی در برابر رژیم شاه
۳ – سیاست حزب تودۀ ایران بازتاب سیاست خارجی حزب کمونیست اتحاد شوروی در ان دوران

نگارنده به موارد ادعایی ایشان در مقالات جداگانه ای خواهد پرداخت.در این مقاله مورد ادعایی ایشان در زمینه "تسلیم طلبی در برابر رژیم َشاهنشاهی" مورد بررسی قرار می گیرد.

با کمال تاسف اقای نویدی دراین مورد دلایل و مستنداتی ارایه نمی نمایند. خوشبختانه جامعه امروز ایران پس از گذار از تجارب بسیار به این دستاورد ارزشمند رسیده است که مبنای قضاوت خود را بر پایه اسناد و شواهد قابل اتکا ومورد اعتماد قرار دهد. لازمه اظهار نظر متقن در مورد مواضع و سیاستهای هرسازمانی مراجعه به اسناد و شواهد رسمی منتشره توسط ان سازمان می باشد.

در بررسی این موضوع این جانب به تعدادی از مجله های دنیا – ارگان تیوریک کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران که امکان دسترسی به انها برای نگارنده موجود بوده و از سال ۱۳۳۹تا ۱۳۵۶ انتشار یافته مراجعه و نمونه هایی از مواضع سیاسی این حزب را در برابر رژیم کودتا به ترتیب تاریخی ارایه می نماید:
در مقاله "مبانی علمی شعار جبهه واحد نیروهای ملی و دمکراتیک بمثابه خط مشی اساسی حزب تودۀ ایران" منتشره در دنیا – شماره دوم – تیر ماه ۱۳۳۹ چنین می خوانیم:

"چنانچه دیدیم تشکیل جبهه واحد نیروهای ملی و دمکراتیک خود پروسه بغرنج و طولانی است و تحقق ان تنها مربوط به اراده و عمل حزب تودۀ ایران نیست. در وضع کنونی کشور ما فوریترین هدف مبارزه عبارت از خاتمه دادن به رژیم کودتا و استقرار حکومت ملی در ایران است."
دینا – شماره دوم – تیر ماه ۱۳۳۹

ودر همین شماره, در مقاله "شاهنشاهی یا جمهوری" چنین می خوانیم:
" اما مردم ایران در جهتی دیگر, در جهت تکمیل انقلاب ایران (مشروطه) پیکار کرده و می کنند. برنامه حزب تودۀ ایران که برای این مرحله از انقلاب ایران ایجاد جمهوری دمکراتیک را هدف قرار داده مظهر این خواست مردم ایران است. وظیفه عمده و اصلی جمهوری دمکراتیک عبارتست از استقرار ازادیهای دمکراتیک, محو اثار عقب ماندگی فیودالی و کندن ریشه استعمار از کشور."
مجله دنیا– شماره دوم – تیر ماه ۱۳۳۹

رفیق احسان طبری در مقاله ای تحت عنوان "شاه چه می خواهد و ما چه می خواهیم" که در مجله دنیا شماره سوم سال ۱۳۴۲ انتشار یافته از جمله می نویسد:
"حزب ما در مقابل سیاست "تثبیت ارتجاعی" شاه, سیاست تحول انقلابی را مطرح می کند. محتوی این سخن انست که باید بساط رژیم کودتا و سلطنت مستبده محمد رضا شاه برچیده شود و یک حکومت ملی و دمکراتیک زمام امور را بدست گیرد و قدرت حاکمه از دست دشمنان خلق بدست خلق منتقل گردد, نظام اجتماعی کنونی از بیخ و بن دگرگون شود."
دنیا – شماره سوم – پاییز سال ۱۳۴۲

در برنامه منتشره حزب که در سال ۱۳۴۳ منتشر گردیده چنین می خوانیم:

"درموقعیت کنونی وظایف عمده ای که در برابر افراد مشتاق به گذر انقلابی ایران قرار دارد, سرنگون ساختن سلطنت پوسیده, نابود کردن ماشین ارتجاعی دولتی, از میان بردن سرمایه داران و زمین داران بزرگ و انتقال قدرت از این طبقات به طبقات میهن پرست و دمکراتیک – مثل کارگران, دهقانان, خرده بورژوازی شهری (پیشه وران, مغازه داران و صنعت گران), روشنفکران میهن پرست و مترقی و قشر بوزژوازی ملی است. کوتاه سخن اینکه, نخستین هدف و وظیفه برقراری یک جمهوری دمکراتیک ملی است."
برنامه حزب تودۀ ایران – سال ۱۳۴۳, ص ۲۶
و همچنین درگزارش بوروی کمیته مرکزی به پلنوم یازدهم کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران چنین می خوانیم:

"مهمترین نتایجی که از بسط مبارزات اخیربدست امده به قرار زیر است:
۱- قشرهای تازه ای عملا وارد میدان مبارزه شده اند و اپوزیسیون علیه رژیم بمراتب وسیعتر از سابق شده است.
۲- برانداختن رژیم کودتا و سلطنت مطلقه بصورت شعار عمومی کلیه نیروهای اپوزیسیون ملی و دمکراتیک در امده است.
۳- … "
دنیا – شماره چهارم – زمستان ۱۳۴۳

رفیق فقید داوود نوروزی در مقاله "برخی از مسایل ایدیولوژیک مربوط به اپوزیسیون مترقی ایران" که در مجله دنیا – سال ۶ – شماره دوم – سال ۱۳۴۴ منتشر گردیده چنین می نویسد:
"حزب تودۀ ایران معتقد است که تشکیل جبهه متحدی مرکب از تمام احزاب و گروهها ی مترقی و ضد استعماری, نخستین قدم مهم در راه پایان دادن به رژیم استبدادی کنونی ایران است…"
دنیا – شماره دوم – تابستان ۱۳۴۲

زنده یاد رفیق احسان طبری در مقاله "برخی مسایل مربوط به انقلاب ملی و دمکراتیک" که در مجله دنیا – سال ۱۳۴۵ انتشار یافته از جمله می نویسد: "امروز مترقی ترین و اگاه ترین افراد ایرانی تردیدی ندارند که برای رستاخیز و نوسازی بنیادی کشور یک انقلاب اجتماعی ضرور است, انقلابی که بتواند چهره سنتی جامعه ما را دگرگون سازد, اختلاف روزافزونش را در زمینه اقتصاد و فرهنگ با جوامع پیشرفته از میان ببرد, انرا در جاده تکامل سالم, منظم و سریع بیفکند. رژیم موجود مدعی است که معضلات را حل کرده است ولی این یاوه ای بیش نیست.
ایران فاقد استقلال سیاسی و اقتصادی است, محروم از دمکراسی سیاسی و اقتصادی است, فقیر, عقب مانده, بیمار و جاهل است. با این اهنگ که پیش می رود, با این روال که می گردد, دمبدم بیشتر از کاروان مدنیت جهانی واپس می ماند. این حقیقتی است که پدیده های روزمره پیکره ها و واقعیات مبرهن می کنند, محلی برای سفسطه نیست."
دنیا – دوره دوم – سال هفتم – شماره دوم تابستان ۱۳۴۵

در اسناد پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی که درمجله دنیا – شماره دوم – تابستان ۴۷ منتشر گردیده چنین می خوانیم:
"مرحله انقلاب ایران کماکان مرحله ملی و دمکراتیک است و نیروهای اساسی محرکه ان اتحاد کارگر و دهقان در شرایط کنونی این انقلاب و در عین حال بیش ار پیش دارای محتوی مبارزه با سرمایه داران بزرگ و مبارزه با راه رشد سرمایه داری می شود. شکل عمده سازمانی خلق در این مرحله انقلاب جبهه وسیع ضد امپریالیستی و دمکراتیک است که باید از پرولتاریا تا سرمایه داری ضد امپریالیستی را برای هدفهای انقلاب متحد سازد."
دنیا – شماره دوم – تابستان ۴۷

همچنین رفیق احسان طبری در مقاله ای تحت عنوان "در باره برخی دعاوی ایدیولوژیک سخنگویان هییت حاکمه" که در مجله دنیا سال سیزدهم – شماره یک – سال ۱۳۵۱ منتشر گردیده می نویسد:

"حزب تودۀ ایران هرگز فکر نمی کند که برای انکه انقلاب اجتماعی ایران تحقق یابد شرط ان عقب ماندگی ایران و مردم است. انقلاب اجتماعی ایران برای حل یک سلسله معضلات درجه اول کشورمانند تامین استقلال پیگیر سیاسی و اقتصادی, تامین دمکراسی, تامین رفاه زحمتکشان, رهایی جامعه از ستم طبقاتی, ملی و جنسی ضرور است.
تا زمانیکه این معضلات اساسی جامعه حل نشده باقی مانده است انقلاب اجتماعی مسلما دارای محملهای لازم است و دیگر احتیاج به ان نیست که مردم از شدت فقر و فاقه بفکر تحول بیا فتند. ما اطمینان داریم که علی رغم برخی اقدامات ناقص و نیم بندی که رژیم در چهارچوب سرمایه داری می کند قادر نیست معضلات جامعه ما را در چارچوب مقتضیات و ضرورتهای رشد جامعه معاصر حل کند و نتوانسته است ار درجه نیازمندی و مسکنت توده های میلیونی بکاهد. زیرا حاضر نیست از چارچوب رشد سرمایه داری خارج شود و حاضر نیست راه مبارزه واقعی و پیگیر با امپریالیسم را در پیش گیرد.
لذا ابدا دغدغه ای نداریم که زمینه انقلاب اجتماعی از بین رفته است و ابتکار برای ابد به دست پاسداران "انقلاب سفید" افتاده است. اینده صحت این مطالب را نشان خواهد داد و لاف و گزافهای امروزی را به مطالبی بحد اعلی مضحک بدل خواهد ساخت."
دنیا – شماره یک – سال ۱۳۵۱

در مقاله "طرح برنامه نوین و پایه های علمی خط مشی حزب تودۀ ایران" منتشره در مجله دنیا – شماره اول – سال ۱۳۵۲چنین می خوانیم:
"کشور ما هنوز در مرحله انقلاب ملی و دمکراتیک است و انچه اکنون بطور عمده در برابر مردم ایران مطرح است, رهایی مردم ایران از قید سرمایه غارتگر امپریالیستی و عمال ان و نیل به حاکمیت خلق و حقوق و ازادیهای دمکراتیک و اجرای اصلاحات بنیادی دمکراتیک است.
به دیگر سخن شرط لازم تحقق انقلاب ایران در مرحله کنونی یعنی مرحله ملی و دمکراتیک عبارت است از پایان دادن به حاکمیت سرمایه داران و زمینداران بزرگ و انتقال قدرت حاکمه از دست طبقات و قشرهای ارتجاعی به دست طبقات و قشرهای ملی و دمکراتیک یعنی کارگران, دهقانان, زحمتکشان شهری که قشر مهمی از روشنفکران و کارمندان را در بر می گیرد, خورده بورژوازی و قشرهای مترقی و ملی بورژوازی و محتوای ان عبارتست از کوتاه ساختن دست انحصارهای امپریالیستی از منابع طبیعی و اقتصادی کشور, تامین استقلال کامل اقتصادی و سیاسی ایران, برچیدن بقایای نظامات ماقبل سرمایه داری, دمکراتیک کردن حیات سیاسی و اقتصادی کشور یعنی استقرار حکومت انقلابی ملی و دمکراتیک."
دنیا – سال چهاردهم – شماره اول, ۱۳۵۲

در مقاله "وظایف عملی مبارزان توده ای در مرحله کنونی (در باره انقلاب ایران و مبرمترین وظیفه جنبش ضد امپریالیستی و دمکراتیک خلقهای ایران)" به قلم رفیق فقید نورالدین کیانوری منتشره در دنیا – شماره هفتم – مهرماه ۱۳۵۵ چنین امده است:
"تا هنگامیکه رژیم سیاه استبداد محمد رضا شاه در ایران فرمانروایی می کند, مهمترین و نزدیکترین اماج سیاسی همه زحمتکشان و سایر نیروهای میهن پرست و ازادیخواه و کلیه افراد و عناصری که با انگیزه های گوناگون با استبداد سیاه کنونی مخالفت دارند, برچیدن و بر انداختن این استبداد سیاه است."
دنیا – شماره هفتم – مهرماه ۱۳۵۵

همچنین در مقاله "فضای سیاسی کشور ما در ماههای اخیر" به قلم همین رفیق منتشره در دنیا – شماره هفتم – مهر ماه ۱۳۵۶ چنین می خوانیم: "همانطور که کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران همیشه در نشریات خود, در فراخوانها و پیامهای خود به گروههای سیاسی دیگر همواره و بطور پیگیر یاداوری و پیشنهاد کرده است تنها راه پیروزی در کوتاهترین مدت علیه رژیم استبداد محمد رضا شاه اتحاد عملی همه نیروهای ضد رژیم صرف نظر از اختلافات سیاسی و ایدیولوژیشان است, اتحادی که هدف اصلی اش بر انداختن رژیم استبداد کنونی به سود استقرار دمکراسی و نه نوعی سازش دم بریده باشد. باید مبارزه را متوجه این هدف اساسی ساخت و در این راه از هرگونه امکان عملی و انجا که امکانات فعالیت علنی اجازه ندهد از امکانات فعالیت مخفی برای افشاگری, تجهیز و متشکل ساختن نیروهای مبارز ضد رژیم بهره برداری کرد. باید به مردم با راستی نشان داد که پایه اساسی همه بد بختیهای کنونی استبداد محمد رضا شاه است."

نمونه های یاد شده که دوره زمانی ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۶ را در بر می گیرد تنها بخش کوچکی است از انبوه اسناد منتشره توسط حزب تودۀ ایران در برخورد با رژیم کودتا. حتی این نمونه های معدود نشان دهنده موضع سازش ناپذیراین حزب و اعتقاد راسخ به تحول انقلابی در جامعه و سرنگونی رژیم خودکامه و وابسته به امپریالیسم امریکا می باشد. اگر بنیانگذاران و اعضا اولیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به دلیل فضای خفقان و عدم امکان دسترسی به اسناد و مواضع حزب تودۀ ایران دارای پیشداوریهای غیر عادلانه ای در این مورد بوده اند, امروز بعد از گذشت سی و شش سال از ان زمان و امکان دسترسی به انبوهی از اسناد و مدارک, اظهارات اقای نویدی مبنی بر تسلیم طلبی حزب تودۀ ایران در برابر رژیم سلطنتی بر پایه کدام دلایل و بررسی علمی و تاریخی قرار دارد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *