شنبه, شهریور ۳۱

آقای نویدی تحریف تاریخ چرا؟ (٣)‏

مرحله انقلاب ایران کماکان مرحله ملی و دمکراتیک است و نیروهای اساسی محرکه ان اتحاد کارگر و دهقان. در شرایط کنونی این انقلاب در عین حال بیش از پیش دارای محتوای مبارزه با سرمایه داران بزرگ و مبارزه با راه رشد سرمایه داری می شود. شکل عمده سازمانی خلق در این مرحله انقلاب جبهه وسیع ضد امپریالیستی و دمکراتیک است که باید از پرولتاریا تا سرمایه داری ضد امپریالیستی را برای هدفهای انقلاب متحد سازد.

مرحله انقلاب ایران کماکان مرحله ملی و دمکراتیک است و نیروهای اساسی محرکه ان اتحاد کارگر و دهقان. در شرایط کنونی این انقلاب در عین حال بیش از پیش دارای محتوای مبارزه با سرمایه داران بزرگ و مبارزه با راه رشد سرمایه داری می شود. شکل عمده سازمانی خلق در این مرحله انقلاب جبهه وسیع ضد امپریالیستی و دمکراتیک است که باید از پرولتاریا تا سرمایه داری ضد امپریالیستی را برای هدفهای انقلاب متحد سازد.

صدای مردم

روزبه افضلی
roozbeh_afzali@yahoo.com
۱۱ مرداد ۱۳۸۶

ز فکر تفرقه بازآی! تا شوی مجموع
به حکم آنکه: چو شد اهرمن، سروش آمد
(حافظ )

(بخش سوم) سخن پایانی

بطوری که در بخشهای اول و دوم یاداور گردید اقای نویدی در مصاحبه خود با رادیو رسانه، بمناسبت ۱۹ بهمن سالروز تولد جنبش فدایی، سه دعوی زیر را علیه حزب توده ایران مطرح نموده بودند:

۱ – تسلیم طلبی در برابر رژیم شاهنشاهی
۲- فقدان تحلیل و مشی مناسب سیاسی در برابر رژیم شاه
۳ – سیاست حزب توده ایران بازتاب سیاست خارجی حزب کمونیست اتحاد شوروی در ان دوران

در بخشهای اول و دوم این مقاله به دعاوی اول و دوم ایشان پرداخته شد. در این بخش به دعوی سوم ایشان می پردازیم. ایشان می فرمایند:

"در حقیقت خط مشی حزب توده بازتاب سیاست خارجی حزب کمونیست شوروی است. یعنی زمانی که حزب کمونیست شوروی با ایران مناسباتش بهتر می شود حزب توده ایران فتیله ها را پایین می کشد و بیشتر در جهت اینکه بایستی این اقدامات اینطوری بیشتر شود. با شرق روابط برقرار شود. این کمک می کند به زیرسازی جامعه و از این داستانها.
زمانیکه بین این دو، یعنی بین حکومت سلطنت و شوروی مناسبات سرد می شد، حزب توده هم شروع می کرد به یک مقدار تبلیغات علیه رژیم سلطنت. بنا براین یک چنین خط مشی ای اساسا و با توجه به روندی هم که ان موقع گفتم حکومت شاه داشت که با درامدهایی هم که داشت هم با شوروی معامله می کرد و هم با امریکا که اصلا دیگه کامل در اختیارش بود. روند در جهت تسلیم طلبی و به نوعی تایید اقدامات حکومت بود. بنا بر این در جامعه یک نوع تسلیم طلبی بوجود امده بود و ان مشی شکست خورده هم بی اعتمادی را در مردم بوجود اورده بود."

آنچه از گفتار ایشان بر می آید ان است که مواضع حزب توده ایران در برخورد با رژیم شاه تابعی از مناسبات دولت اتحاد شوروی و حکومت ایران بوده است. ایشان معتقدند که هر آندم که مناسبات این دو کشور گسترش می یافته، مخالفت حزب توده ایران با رژیم حاکم بر ایران فروکش می نموده و با بروز بحران در روابط، مخالفت این حزب تشدید می گردیده است. با انکه نگارنده در مقاله اول موضع سازش ناپذیر و انقلابی این حزب را در برخورد با رژیم کودتا نشان داده است برای توضیح کامل تر مایل است موضع حزب توده ایران در دوران بحران روابط ایران و شوروی، دوران از سر گیری و دوران اوج این روابط را با اتکا به اسناد منتشره حزب نشان دهد.

الف – اوج بحران روابط ایران و اتحاد شوروی به سال ۱۳۳۹ بازمی گردد. در این سال ایران به پیمان نظامی بغداد می پیوندد. محمد رضا شاه در این رابطه چنین می گوید:

"دولت ایران به منظور تقویت بنیه دفاعی خود در بلوک بندیهای نظامی شرکت می کند تا در برابر خطری که از طرف اتحاد شوروی ایران را تهدید می کند بتواند مقاومت به عمل اورد."

مجله دنیا ارگان کمیته مرکزی حزب توده ایران منتشره در تیرماه ۱۳۳۹ در مقاله ای تحت عنوان "در باره مناسبات کنونی ایران و شوروی و علل واقعی بحران ان" چنین می نویسد:

"روابط بین دو کشور ایران و شوروی از اغاز تاسیس دولت اخیر که محصول انقلاب کبیر اکتبر است نشیب و فرازهای فراوانی را پیموده و دچار نوسانهای زیادی شده است. ولی به جرات می توان گفت که در هیچ دوره ای اینچنین بحرانی و تیره نبوده و با چنین وضع نا هنجاری روبرو نشده است.
این بحران که از ماهیت سیاست کلی حکومت شاه ناشی شده است و شرکت ایران در بلوک بندی های نظامی امپریالیستی ان را تشدید می کند در تمام مظاهر حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران اثر می گذارد و در بین طبقات مختلف مردم میهن ما نگرانی زیادی تولید کرده است. همه کس از لزوم خاتمه دادن به این بحران و بر قراری روابط عادی و دوستانه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بین دو کشوری که بیش ار دوهزارو پانصد کیلومتر سرحدات دریایی و زمینی مشترک دارند گفتگو می کند."
دنیا – دوره دوم – شماره دوم – تیرماه ۱۳۳۹ صفحه ۲۵

و در همان زمان کمیته مرکزی حزب توده ایران در پیامی خطاب به کلیه عناصر ملی و ازادیخواه چنین می گوید:
"نمی توان دست بسته منتظر حوادث ماند و چشم براه ترحم سرنوشت و وقوع تصادفات معجزه امیز نشست. دیکتاتوری خونین و ضد ملی شاه و دستیارانش باید به دست خود مردم ایران سرنگون شود و حکومتی متکی به کلیه طبقات و قشرهای استقلال طلب و ازادیخواه کشور جانشین ان گردد.
تنها راه واقعی برای نیل بدین هدف که نتیجه ان تامین استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و رهایی مردم از زیر یوغ استعمار، ستم و ارتجاع است، ان است که همه عناصر میهن پرست، همه قشرهای ضد استعمار و ارتجاع یعنی قشرهای استقلال طلب و ترقی خواه و آزادی پرست جامعه از کارگران، دهقانان، روشنفکران، کارمندان، پیشه وران و سرمایه داران ملی قطع نظر از عقاید مختلف سیاسی، خواستهای طبقاتی و نظریات اجتماعی خود در یک جبهه واحد و در زیر پرچم مشترکی برای رستاخیز واقعی کشور گرد آیند."
دنیا – دوره دوم – شماره دوم – تیرماه ۱۳۳۹ صفحه ۳۷

ب – موضع گیری حزب توده ایران در رابطه با از سر گیری روابط بین این دو کشور در سند مصوب پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی چنین بازتاب یافته است:

"سیاست خارجی هییت حاکمه از سیاست داخلی اش جدا نیست. رژیم کودتا در سالهای ۶۰ بر اثر تغییراتی در تناسب نیروها و در صحنه سیاسی به سود نیروهای صلح و دمکراسی و استقلال و سوسیالیسم بویژه رشد و رونق جنبشهای رهایی بخش در خاورمیانه و بالاخره بر اثر بسط مبارزات داخلی علیه رژیم و پیدایش برخی پدیده های نوین در داخل مجبور گردید در سیاست داخلی خود تغییراتی دهد و به عقب نشینی هایی دست زند و خود را تا انجا که با ماهیت رژیمش وفق دهد، با شرایط جدید دمساز گرداند. در همین سالهاست که نظیر چنین تغییری در سیاست خارجی نیز مشاهده می شود.
که مهمترین انها عادی کردن مناسبات با اتحاد شوروی و اغاز یک سلسله همکاریهای اقتصادی و بسط مبادلات بازرگانی با این کشور و سایر کشورهای سوسیالیستی است."
اسناد و دیدگاهها – سند مصوب پلنوم دوازدهم

در همین سند در برخورد با رژیم شاه چنین می خوانیم:
"مرحله انقلاب ایران کماکان مرحله ملی و دمکراتیک است و نیروهای اساسی محرکه ان اتحاد کارگر و دهقان. در شرایط کنونی این انقلاب در عین حال بیش از پیش دارای محتوای مبارزه با سرمایه داران بزرگ و مبارزه با راه رشد سرمایه داری می شود. شکل عمده سازمانی خلق در این مرحله انقلاب جبهه وسیع ضد امپریالیستی و دمکراتیک است که باید از پرولتاریا تا سرمایه داری ضد امپریالیستی را برای هدفهای انقلاب متحد سازد."
اسناد و دیدگاهها – سند مصوب پلنوم دوازدهم

در همین دوران در مقاله ای به قلم رفیق شهید دکتر منوچهر بهزادی تحت عنوان "سرنوشت یک شعار" که در ماهنامه نامه مردم – شماره ۳۵ – بهمن ۱۳۴۶ منتشرگردیده، در برخورد با رژیم بر امده از کودتای ۲۸ مرداد، چنین می خوانیم:

"حزب ما معتقد بوده و هست که برای هر میهن پرست و آزادیخواه ایرانی آرزویی بزرگتر از ان نیست که رژیم ضد ملی و ضد دمکراتیک ایران هر چه زودتر و به هر وسیله سرنگون شود. و جای خود را به یک رژیم ملی و دمکراتیک بدهد. ولی حزب ما در همان حال که معتقد است برای تحقق این آرزو با تمام نیرو و با استفاده از تمام امکانات باید مبارزه کرد، آرزوی خود را به جای واقعیت نمی گذارد. حزب ما مارکسیست – لنینیست است و به همین دلیل با شیوه علمی به تحلیل واقعیت عینی می پردازد و نتیجه گیری می کند.
بر همین اساس حزب ما به این نتیجه رسیده است که شرایط عینی و ذهنی انقلاب اکنون در ایران فراهم نیست. به همین دلیل حزب ما و همه نیروهای انقلابی و مترقی وظیفه دارند به تدارک و تامین عامل ذهنی (که د راختیار انهاست) یعنی افشا ماهیت رژیم، تجهیز و تشکل مردم به مبارزه در تمام زمینه ها و با استفاده از تمام اشکال ممکن بر ضد رژیم، احیا سازمانهای حزبی در ایران و تامین وحدت عمل نیروهای اپوزیسیون دمکراتیک و انقلابی بپردازند تا هنگام فراهم امدن شرایط عینی انقلاب بتوانند از ان برای استقرار حکومت ملی و دمکراتیک در ایران استفاده کنند. اینکه از چه راه این کار انجام خواهد گرفت فقط در همان زمان معلوم و معین خواهد شد. حزب ما معتقد است که باید از همه راهها – مسالمت امیز و غیر مسالمت امیز – قانونی و غیر قانونی – مخفی و علنی استفاده کرد."
ماهنامه نامه مردم – شماره ۳۵ – بهمن ۱۳۴۶

ج – در اوج روابط ایران و اتحاد شوروی به سال ۱۳۵۴ در برنامه حزب توده ایران مصوب پلنوم پانزدهم چنین می خوانیم:

"سیاست خارجی هییت حاکمه از مراحل مختلف گذشته است. در مرحله نخستین هییت حاکمه با دنباله روی از سیاست امپریالیستی جنگ سرد، راه دشمنی اشکار با اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی را دنبال کرده است. در مرحله دوم تحت تاثیر تغییر تناسب نیروها در سطح بین المللی به سود سوسیالیسم، تاثیر مثبت سیاست صلح دوستانه اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی، تاثیر مبارزات استقلال طلبانه توده های مردم ایران و در پیشاپیش انها حزب توده ایران، پس از سالها مقاومت عنودانه، مجبور شد در راه عادی کردن روابط سیاسی، بسط مناسبات اقتصادی و همکاریهای فنی با اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی گامهایی بردارد."
اسناد و دیدگاهها – برنامه حزب توده ایران مصوب پلنوم پانزدهم – صفحه ۶۷۹

و در همین سند برنامه ای در رابطه با در دستور روز بودن انقلاب و برخورد با رژیم سلطنتی چنین می خوانیم:

"شرط ضرور تحول انقلابی ایران در مرحله کنونی واژگون کردن رژیم فرتوت سلطنتی، شکستن دستگاه دولتی ارتجاعی و پایان دادن به حاکمیت سرمایه داران بزرگ و زمینداران بزرگ و انتقال قدرت حاکمه از دست این طبقات به دست طبقات و قشرهای ملی و دمکراتیک یعنی کارگران، دهقانان، خورده بورژوازی شهر (پیشه وران و کسبه)، روشنفکران میهن پرست و مترقی و قشرهای ملی بورژوازی، یعنی استقرار جمهوری ملی و دمکراتیک است."
اسناد و دیدگاهها – برنامه حزب توده ایران مصوب پلنوم پانزدهم – صفحه ۶۹۰

نمونه های فوق به روشنی موضع حزب توده ایران نسبت به رژیم کودتا را در اوج بحران، شروع روابط و بالاخره اوج روابط با اتحاد شوروی نشان میدهد. قضاوت را به خوانندگان گرامی واگذار می کنم.

اما در اینجا بی مناسبت نخواهد بود که بطور مختصر دلایل و عواملی که منجر به حمایت حزب توده ایران از گسترش روابط با اتحاد شوروی و سایر کشورهای سوسیالیستی می گردید توضیح داده شود.

به نظر نگارنده این عوامل را می توان دراجزا زیر خلاصه نمود:

۱ – مدلهای عمده و رایج روابط بین المللی در دوران مورد بحث
۲ – ماهیت روابط ایران و شوروی
۳ – انترناسیونالیسم پرولتری

۱ – مدلهای عمده و رایج روابط بین المللی در دوران مورد بحث
در دوران مورد اشاره، بطور عمده، دو مدل امپریالیستی و ضد امپریالیستی در روابط بین المللی مطرح بود. در مدل اول هدف تامین تسلط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حفظ و بسط منافع شرکتهای بزرگ سرمایه داری بر کشورهای رشد نایافته و عقب مانده از جمله میهن ما ایران بود. رشد اقتصادی ناشی از این گونه روابط، در این گونه کشورها، رشدی ناموزون، ناپایدارو شکننده بوده و هر آن می توانست متوقف و یا حتی معکوس گردد. در این مدل قدرت فرادست، به شکل گسترش یابنده ای، در اختیار کشورهای رشد یافته سرمایه داری بوده وکشورهای رشد نایافته تنها نقش تابع را ایفا می کردند.
در این مدل مناسبات اقتصادی در جهت تقویت تمام عیار بخش خصوصی وابسته و ضد ملی و تضعیف و حتی تخریب و نابودی بخش سالم دولتی و یا ایجاد و تقویت بخش فاسد و ناکارامد دولتی صورت می گرفت. اقتصاد کشورهای در حال رشد که عمده روابط خود را با جهان سرمایه داری برقرار می کردند بطورمسلط نقش بازار فروش فراورده های صنعتی کشورهای سرمایه داری رشد یافته و صادر کننده بسیاری از انواع مواد خام، مواد معدنی و سوخت را بعهده داشته و عرصه ای مساعد برای سرمایه گذاری و منبع حد اکثر در امد برای دول امپریالیستی بودند.

در مدل دوم، تلاش برآن بود که در میان کشورهای مختلف توازنی از نظر قدرت اعمال سیاست بوجود اید و کشورها بتوانند در عین همکاریها، از منافع متعادل بر خوردار شوند. مدلی که اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی از آن پیروی می کردند مدل دوم بود که در ان ضمن احترام به حق حاکمیت کشورهای رشد یابنده، در زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به همکاری پرداخته وبه رشد اقتصادی این کشورها کمک می کردند.
در این مدل کوشش برای ایجاد، توسعه و تقویت بخش کارامد دولتی و تعاونی دراقتصاد بود. شکی نیست که در دنیای ان دوران، و همچنین هم اکنون، کشورهای جهان از نظر قدرت اقتصادی در شرایط متعادلی قرار نداشته و نیاز کشورهای رشد یابنده، بمنظور ایجاد چنین تعادلی، ایجاد صنایع و تاسیسات زیربنایی و پایه بود. سیاست اتحاد شوروی در این دوران کمک به کشورهای رشد یابنده و نو استقلال در جهت ایجاد اقتصاد ملی مبتنی بر استقرار صنایع و تاسیسات زیر بنایی و پایه بود.

رفیق شهید دکتر حسین جودت در مقاله ای تحت عنوان "در باره روابط ایران و اتحاد شوروی" که در مجله دنیا – شماره ۲ – سال سیزدهم – سال ۱۳۵۱ منتشر گردیده چنین می نویسد:

"رشد و تکامل نیروهای مولده و بین المللی شدن حیات اقتصادی موجب توسعه و تعمیق دایمی تقسیم بین المللی کار می گردد، روابط اقتصادی بین کشورها اشکال گوناگون به خود می گیرد، به عبارت دیگر تقسیم اجتماعی کار از چهارچوب کشورهای جداگانه خارج شده و فعالیت تولیدی مردم جهان به مقیاس بین المللی شکل اجتماعی کسب می کند.

سرمایه داری، تقسیم بین المللی کار را با شیوه های اجبار و اعمال زور از طریق برقراری سیطره کشوری بر کشور دیگر و بالنتیجه با تعمیق عدم برابری تحقق می بخشد و این امر موجب ان می گردد که تسلط دولتهای امپریالیستی عمیق تر، تبعیت اقتصادی کشورهای وابسته محکمتر و رشد هماهنگ نیروهای مولده متوقف شود. رکود و عقب ماندگی کشورهای وابسته از اینجا ناشی می شود.

سرمایه داری جهانی میان مشتی کشورهای پیشرفته صنعتی از طرفی و کشورهای عقب مانده کشاورزی از طرف دیگر گودال عمیقی به وجود اورده است. ۷۷ درصد، یعنی بخش عمده فراورده های صنعتی جهان سرمایه داری در چند کشور صنعتی جهان سرمایه داری – ایالات متحده امریکا، جمهوری فدرال المان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا و ژاپن – تولید می گردد. در حالی که کشورهای در حال رشد که دو سوم جمعیت جهان سرمایه داری را تشکیل می دهد فقط ۱۰ در صد تمام محصولات صنعتی را تولید می کنند. نقش کشورهای وابسته دراقتصاد جهانی این شده است که مواد خام و معدنی و کشاورزی مورد نیاز کشورهای صنعتی را فراهم سازند. اکثر این کشورها کشورهای تک کالایی می باشند.

کشورهای امپریالیستی محصولات صنعتی خود را به بهای گران می فروشند و محصولات معدنی یا کشاورزی کشورهای در حال رشد را به قیمت نازل می خرند، و برای انکه بتوانند به این وضع ادامه دهند و کشورهای وابسته را در دست خود نگه دارند از ایجاد صنایع سنگین ملی در این کشورها جلوگیری می نمایند. تا پیدایش سیستم سوسیالیستی جهانی چنین چیزی دیده نشده بود که کشورهای پیشرفته صنعتی به صنعتی شدن کشورهای دیگر کمک کنند." دنیا – شماره ۲ – سال سیزدهم – سال ۱۳۵۱

یکی از مهمترین اشکال مبادله بازرگانی اتحاد شوروی با کشورهای در حال رشد مبادلات پایاپای بود که تامین کننده منافع کشورهای رشد یابنده بود.

رفیق شهید دکترمنوچهر بهزادی درمقاله ای تحت عنوان "دو سیاست متضاد در بازرگانی خارجی ایران" منتشره در مجله دنیا – شماره دوم – سال چهارم – تابستان ۱۳۴۳ چنین می نویسد:

"بنظر ما بازرگانی خارجی ایران باید وسیله ای برای رفع ضروری ترین نیازمندیهای تولیدی و مصرفی و انگیزه ای برای رشد تولید داخلی باشد. و تجارت پایاپای در اساس خود بهترین شکل مبادله کالا برای ایران است، زیرا بدین وسیله:

۱)بازار کالاهای صادراتی ایران تامین خواهد شد و تامین این بازار به رونق و رشد تولید داخلی کمک خواهد کرد.

۲)از خروج مقدارهنگفتی ارز جلوگیری خواهد شد و این صرفه جویی در ارز ذخیره لازم را برای مصرف ان در امور تولیدی و سرمایه گذاریهای بزرگ بوجود خواهد اورد.

۳)جلوگیری از ورود بی بند و بار کالاهای خارجی صنایع داخلی را از رقابت نامتساوی و در نتیجه خطر ورشکست و تعطیل نجات خواهد داد و به توسعه و رونق ان کمک خواهد کرد.

تردیدی نیست که در شرایط کنونی، یعنی با صنایع ضعیف و کشاورزی عقب مانده، ما تا مدتی به بسیاری از کالاهای خارجی نیازمندیم و نمی توانیم تعادل کامل واردات و صادرات را برقرار کنیم. ولی اگر برنامه صنعتی کردن کشور و مدرنیزه کردن کشاورزی عملی گردد و واردات کشور برای کمک به این امر اختصاس داده شود، می توان پس از مدتی تعادل را برقرار کرد. درامد نفت نیز برای کمک به عملی شدن این برنامه است که می تواند نقش مهمی بازی کند." و در ادامه می نویسد:

"تذکار این نکته لازم است که وقتی ما از مزایای بسط مناسبات بازرگانی و اقتصادی با کشورهای سوسیالیستی سخن می گوییم و زیانهای همین روابط را با کشورهای امپریالیستی نشان می دهیم، مقصود مان این نیست که باید روابط بازرگانی با کشورهای دیگر را قطع یا محدود کرد و فقط به بازرگانی با کشورهای سوسیالیستی پرداخت.
بر عکس، ما معتقدیم که از تمام امکانات موجود برای استقرار وسیعترین روابط بازرگانی و اقتصادی با تمام کشورها، صرفنظر از رژیم سیاسی و اجتماعی انها، استفاده باید کرد. فقط باید این مناسبات را بر اساس حقوق متساوی و منافع متقابل قرارداد و رابطه غارتگر و غارت زده را از بین برد. در چنین صورتی است که نه فقط این روابط موجب رونق و تحکیم اقتصاد ما می شود، بلکه مناسبات بین دولتها را عادی می کند و بهبود می بخشد، تفاهم و دوستی بین ملتها را عمیق تر می سازد و در نتیجه به صلح جهانی کمک موثر می کند."

شکی نیست که مدل دوم مدلی مبتنی بر حفظ منافع اکثریت جامعه و تحکیم استقلال و سمت گیری ان ایجاد عدالت اجتماعی و بهبود زندگی توده های مردم بود. حزب توده ایران بنا بر ماهیت خود، که دفاع از منافع زحمتکشان را محور اصلی برنامه خود می داند از چنین مدلی دفاع می نمود.

۲ – ماهیت روابط ایران و شوروی
کسانی که کمترین اشنایی با تاریخ معاصررا دارند به خوبی می دانند که جمهوری جوان شوروی بلافاصله پس از تشکیل خود نه تنها دست دوستی و برادری بسوی خلقهایی که مستقیما مورد ستم روسیه تزاری بودند دراز نمود، بلکه عملا و بطور یک جانبه از کلیه مزایا و امتیازاتی که امپریالیسم تزاری در کشورهای مجاور خود به دست اورده بود صرفنظر کرد.
کشور ما ایران یکی از نمونه های درخشان این برخورداری فوری و مستقیم از خط مشی انترناسیونالیستی دولت ناشی از انقلاب اکتبر است. در دسامبر ۱۹۱۷ لنین با پیام تاریخی خود به زحمتکشان مسلمان روسیه و شرق شخصا مژده شورانگیز القا قراردادهای تقسیم ایران را برای خلقهای کشور ما به ارمغان اورد و اعلام نمود که قراردادهای منعقده میان روسیه تزاری و امپریالیسم انگلستان در باره تقسیم ایران برای همیشه پاره شده است.
دولت تازه بنیاد شوروی نه تنها قراردادهای اسارت اور ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ را در باره تقسیم ایران یک جانبه پاره کرد و بدور ریخت بلکه در عین حال کلیه قراردادها و موافقت نامه های اسارت اوری را که حکومت تزاری به ایران تحمیل نموده بود باطل ساخت و همه امتیازات اقتصادی، گمرکی، مالی و سیاسی دولت تزاری را ملغی نمود. از کلیه پایگاههایی که حکومت تزاری به زور از ایران گرفته بود، از راه اهن، بندرگاهها، حقوق انحصاری کشتیرانی، استفاده از منابع زیر زمینی و غیره صرف نظر کرد. بدین سان انقلاب اکتبر میهن ما را از اسارت امپریالیستی نجات داد و عملا به مردم ایران اهمیت وجود دولت بزرگ سوسیالیستی را برای استقلال و ازادی ایران نشان داد و انها را به پشتیبانی برادرانه دولت شوروی در مبارزات رهایی بخش علیه امپریالیسم، در مبارزه بخاطر رشد مستقل در را ه ترقی و سعادت امیدوار و مطمین ساخت.

برای روشن ساختن سیاست دولت اتحاد شوروی نسبت به ایران به ذکر نمونه های اقتصادی زیر اکتفا می کنیم:

الف – از اولین روزهای پس از جنگ جهانی مسیله ایجاد صنایع ذوب اهن بمثابه یکی از خواستهای مبرم مردم ایران و یکی از ارکان رشد اقتصاد مستقل وملی مطرح گردید. در این زمینه مذاکرات مفصل با شرکتهای امریکایی، انگلیسی، المانی و فرانسوی به عمل امد، میلیونها تومان به جیب متخصصین و کارشناسان شرکتهای خارجی بنام عملیات اکتشافی و طراحی ریخته شد، ولی از همه اینها نتیجه ای عاید نگشت و مسیله ایجاد یک کارخانه کوچک ذوب اهن در ایران کما کان بصورت ارزوی ملی مردم ایران باقی ماند. کارشناسان شرکت امریکایی "کایزر" چنین اظهار داشته بودند که به علت محتوای زیاد مس در سنگ اهن ایران، ایجاد صنایع ذوب اهن در ایران با صرفه تمام نمی شود.
در صورتیکه کارشناسان کمپانی المان باختری "دماک کروپ" به نتیجه ای کاملا معکوس رسیده بودند. بالاخره پس از مذاکرات زیاد دولت ایران طبق نظر متخصصین امریکایی چنین تصمیم گرفت که فعلا در ایران کارخانه تهیه اهن الات از شمش اهن ایجاد شود و کار تاسیس ذوب اهن برای مراحل بعدی بماند. و شمش اهن مورد لزوم کارخانه از خارج وارد شود. این مسیله را هفتم سپتامبر ۱۹۶۱ وزیر صنایع و معادن اظهار نمود. وی چند روز بعد اظهار داشت که "ما وسایل و پول لازم برای تاسیس چنین کارخانه ای را نداریم."

مذاکرات در باره ایجاد کارخانه ذوب اهن با دولت شوروی در سال ۱۹۶۴ اغاز گشت و درست یک سال بعد نتایج عملی ان اشکار شد. در تاریخ ۲۷ دسامبر ۱۹۶۵ قرارداد مربوط به ایجاد کارخانه ذوب آهن امضا و پس از تکمیل عملیات ساختمان، نصب و راه اندازی در سال ۱۹۷۰ به مرحله بهره برداری رسید. فراورده های اصلی این کارخانه شامل چدن، فولاد ، شمش، اهن شش گوش، تیر اهن و دیگرفرآورده های فولاد بود. با اجرای این طرح برای اولین بار کشور ما صاحب صنعت فولاد که پایه ای ترین صنعت برای توسعه اقتصادی است گردید.
درست یکسال بعد در شهریور ۱۹۷۱ کارخانه ماشین سازی اراک با استفاده از کمکهای فنی و اقتصادی اتحاد شوروی بکار افتاد. ظرفیت این کارخانه سالانه ۳۰ هزارتن ماشین الات و وسایل گوناگون مکانیکی بود. نکته قابل توجه اینکه هزینه کلیه طرحهای مورد قرارداد با اتحاد شوروی از محل صدور گازهای ناشی از استخراج نفت که تا قبل از ان سوزانده می شد تامین می گردید.

ب – مطابق بررسی های کارشناسی، ایران صاحب دومین منابع گازی جهان می باشد. از ابتدای قرن بیستم که استخراج نفت در ایران اغاز شده تا سال ۱۹۷۰ که بهره برداری از اولین لوله سراسری گاز ایران آغاز گردید، تقریبا تمام گازهای حاصله از استخراج نفت سوزانده می شد. بر روی هم مقدار گازی که شرکت انگلیسی نفت و کنسرسیوم بین المللی در سالهای غارت دخایر نفت ایران سوزانده و به هدر داده اند به ۴۵۰ میلیارد متر مکعب بالغ می شد.
ارزش این مقدار گاز با محاسبه قیمتهای ان دوره بیش از ۱۵ میلیارد دلار بود. با اتعقاد اولین قرارداد فروش گاز به اتحاد شوروی امکان استقاده ثمربخش سالانه تا ده میلیارد متر مکعب از گازهای طبیعی ایران فراهم گردید. با فروش این مقدار گاز ایران نه فقط توانست هزینه خرید و ایجاد اولین کارخانه ذوب اهن را پرداخت نماید بلکه قادر به خرید و ایجاد کارخانه ماشین سازی اراک ، ایجاد نیروگاه آبی سد ارس، و نیروگاههای حرارتی و دهها طرح دیگر شد.

و در پایان این بخش نگارنده مایل است نظر رفیق شهید دکتر حسین جودت را از مقاله "در باره روابط ایران و اتحاد شوروی" که در مجله دنیا – شماره ۲ – سال ۱۳۵۱ منتشر گردیده نقل نماید:

"البته استفاده همه جانبه از کمکهای اقتصادی، علمی و فنی اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی فقط مکملی برای منابع و امکانات کشور ما می تواند باشد. عامل قاطع در نوسازی اقتصادی، بسیج و استفاده از کلیه امکانات و دخایری است که در کشور ما وجود دارد و این امر بدون خاتمه دادن به نفوذ انحصارهای امپریالیستی و برچیدن پایگاه اقتصادی انها در کشور میسر نمی گردد."
مجله دنیا – شماره ۲ – سال ۱۳۵۱ صفحه ۲۹

نمونه های فوق نشانگر سیاست همزیستی مسالمت امیز و کمک اتحاد شوروی به کشورهای در حال رشد از جمله میهن ما بود. چنین سیاستی که منطبق بر منافع ملی ما است نمی توانست مورد مخالفت نیروهای دمکراتیک و میهن پرست از جمله حزب توده ایران قرار گیرد.

۳ – انترناسیونالیسم پرولتری
مشخصه اساسی طبقه کارگر ان است که این طبقه تنها دشمن ملی ندارد بلکه دشمن بین المللی هم دارد و این دشمن سرمایه بین المللی است. تسلط سرمایه بر طبقه کارگر به حدود یک کشور و یک ملیت محدود نیست. لنین اموزگاربزرگ پرولتاریای جهان می گوید:

"سرمایه نیرویی است جهانی. برای پیروزی بر این نیرو اتحاد جهانی کارگران و برادری انان در مقیاس جهانی ضروری است."
کلیات اثار لنین – جلد دوم – طرح و توضیح برنامه سوسیال دمکرات – صفحه ۹۳

سرمایه با سرعتی حیرت انگیز از یک کشور به کشور دیگر می رود. روابط میان گروههای مختلف سرمایه داران پیوسته نزدیک تر و دامنه دار تر میگردد. به بیان دیگر سرمایه خصلتی بین المللی دارد و از این رو طبقه کارگر هر کشوری در برابر اتحادیه بین المللی سرمایه داران قرار دارد.
دیر زمانی است که هر پیروزی طبقه کارگر، احزاب کارگری و یا جنبش ازادی بخش در هر کشور و هر نقطه ای از جهان با واکنش خصمانه ارتجاع جهانی و محافل امپریالیستی روبرو می گردد. طبقه کارگر تمام کشورها از همان اوان پیدایش جنبش کارگری برای اتحاد و همبستگی خود ضرورت حیاتی قایل بودند. ندای پر صولت "پرولتاریای جهان متحد شوید." نخستین بار توسط مارکس و انگلس در سراسر جهان طنین انداخت و لنین در توجیه صحت این شعار می نویسد:

"سرمایه نیرویی بین المللی است، برای پیروزی بر ان، اتحاد بین المللی کارگران ضرور است."

کلیات اثار لنین – جلد دوم – نامه به کارگران و دهقانان اوکراین – صفحه ۲۶۸

حزب توده ایران یکی از اعضا خانواده احزاب کمونیستی و کارگری است و این حزب انترناسیونالیسم پرولتری را یکی از منابع و پشتیبانان صدیق جنبش کارگری ایران می داند. واقعیت این است که حزب توده ایران صد در صد ایرانی و مستقل بوده و تاکتیک و استراتژی خود را در مبارزه برای کسب، تامین و تحکیم استقلال، آزادی و ترقی ایران خود راسا تدوین می نماید و کمترین دخالتی را نیز از جانب هیچ کس نمی پذیرد.
در ان سالها هیچ حزب کمونیستی و کارگری در جهان سرمایه داری نبود که از جانب محافل امپریالیستی متهم به وابستگی به شوروی، الت دست، فاقد فکر و عمل مستقل و غیره نشده باشد.
سالهای متمادی است که این اتهامات کین توزانه از جانب دشمنان قسم خورده مردم نثار حزب توده ایران می شود.

به گفته رفیق شهید محمد پورهرمزان :
"دشمنان داخلی و خارجی حزب ما و جنبش انقلابی میهن ما در گذشته و همیشه وجود روابط انترناسیونالیستی حزب ما را دستاویزی برای انواع اتهامات بر حزب و اعضا ما قرار داده اند. وفاداری به انترناسیونالیسم پرولتری همیشه یکی ازاتهاماتی بوده است که دادگاههای نظامی شاه (و رژیم ولایت فقیه – ر. ا) به استناد ان بهترین فرزندان حزب ما را بچوبه اعدام تسلیم کرده اند. "
انقلاب اکتبر و ایران – مقاله انقلاب اکتبر و تکامل انترناسیونالیسم پرولتری (۱) – صفحه ۶۸

رفیق شهید خسرو روزبه در اخرین دفاع خود در دادگاه نظامی چنین می گوید: "از اینکه در کیفرخواست نسبت وطن فروشی به من داده شده است سخت متاثرم. نه تنها من بلکه هیچ یک از اعضای حزب توده ایران، در هیچ مورد منافع ایران را از مد نظردور نداشته است."
دفاعیات رفیق شهید خسرو روزبه در دادگاه نظامی

و سپس می افزاید:

"کمیته مرکزی حزب ما، با کمیته های مرکزی احزاب کمونیست جهان و از ان جمله حزب کمونیست اتحاد شوروی و احزاب کمونیست جمهوری های توده ای اروپای شرقی و حزب کمونیست چین و سایر احزاب کمونیست جهان ارتباط دارد.
وجود چنین ارتباطی به منظور مبادله تجربیات حزبی و انقلابی این احزاب است، اهمیت مارکسیسم خلاق در همین جنبه تطبیق اصول کلی مارکسیستی – لنینیستی با شرایط و اوضاع و احوال خاص هر کشور و ملت است.
ما میبایست در باره شناسایی جامعه خود، وضع نسبی طبقات، روحیات انقلابی، اوضاع اقتصادی و هرعاملی که می تواند به نحوی از انحا در کشف قوانین خاص انقلابی جامعه ایران به ما کمک کند مطالعه و بررسی نماییم و محصول تجربیات تیوریک و پراتیک انقلابی خویش را با احزاب کمونیست برادر به میان بگذاریم تا انها نیز از تجربیات حزب ما استفاده کنند.
و همانگونه که ما نیز از مجموعه تجربیات انقلابی احزاب کمونیست برادرو در درجه اول از تجربیات انقلابی حزب کمونیست اتحاد شوروی استفاده کرده ایم و بعدا نیز باید استفاده کنیم."
دفاعیات رفیق شهید خسرو روزبه در دادگاه نظامی

رفیق علی خاوری در اخرین دفاع خود در دادگاه نظامی به این مناسبت چنین می گوید:
"خصلت میهن دوستی حزب ما را انکار می کنند. انترناسونالیسم پرولتری نه تنها با میهن پرستی واقعی هیچ گونه تضادی ندارد، بلکه لازمه ان است. ما در عین حال که انترناسونالیست هستیم خود را صادق ترین میهن پرست می دانیم. گواه میهن دوستی ما، از خود گذشتگی هزاران هزار توده ای است که برای سعادت میهن خود انواع محرومیت ها، بیکاری و اوارگی، فقر و گرسنگی، حبس و شکنجه و تبعید را با روی گشاده به جان خریده اند، چگونه ممکن است این همه قربانی داد و باز هم میهن پرست نبود."
ماهنامه مردم – شماره ۱۶ – تیرماه ۱۳۴۵

و ایشان می افزایند:

"ان اتهامات ناروایی که هم اکنون به ما نسبت می دهند به حزب کمونیست فرانسه و یا هر حزب مارکسیستی و کارگری دیگری نیزنسبت داده اند و کوشش کرده اند که انها را جاسوس و بیگانه پرست معرفی کنند ولی حقیقت روشن تر از ان است که با مشتی گل بتوان ان را پوشاند.
همین حزب باصطلاح بیگانه پرست فرانسه بود که در سالهای اشغال فرانسه از طرف ادمخواران فاشیست، بزرگترین نیروی نهضت مقاومت فرانسه را تشکیل داد و با قربانی دهها هزارنفر ار بهترین فرزندان خود در راه نجات فرانسه، داغ ننگ ورسوایی بر پیشانی مخالفان هرزه درای خود کوبید. این قربانیها را حزب کمونیست فرانسه برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و ازادی میهن خود داد نه بخاطر وطن فروشی و بیگانه پرستی."
ماهنامه مردم – شماره ۱۶ – تیرماه ۱۳۴۵

انچه مایه تاسف است شنیدن این اظهارات از جانب کسانی است که خود را "فدایی" مردم می دانند و در مطبوعاتشان خود را کمونیست و هوادار سوسیالیسم معرفی کرده و هدف مرکزی خود را "همکاری و همگرایی نزدیک تر و هدفمند تر نیروهای طرفدار سوسیالیسم و مدافع منافع اکثریت مردم یعنی کارگران و زحمتکشان، بر اساس خطوط کلی برنامه ای با هدف رسیدن به یک جنبش فراگیر سوسیالیستی در ایران" در اسناد سازمانی خود عنوان می نمایند.
اسناد کنگره دوم سازمان اتحاد فداییان خلق ایران – سند شماره ۲ – مصوب مرداد ۱۳۷۷

امروزه حتی سالها پس از فروپاشی اتحاد شوروی، حزب توده ایران از اعضای فعال خانواده احزاب کارگری و کمونیستی است و به اهمیت این همکاری بین المللی که میان احزاب پرولتاری سراسر جهان وجود دارد واقف است.

سخن پایانی

نگارنده مایل است سخن پایانی را از زبان رفیق شهید دکتر فرج الله میزانی (جوانشیر) نقل کند:
"گذشته نهضتهای زحمتکشان ایران از زمان مزدک تا به امروز از فراز و نشیبهای فراوان گذشته و در ان تلخ و شیرین به هم امیخته، ناپختگی با درایت و ضعف با قهرمانی – ولو با نسبتهای گوناگون – در کنار هم بوده اند.
ولی تاریخ مبارزات زحمتکشان هر چه هست همین است. زحمتکشان ایران تاریخ دیگری ندارند و هر کس بخواهد بخاطر اشتباهات مزدک از نهضت مزدکی فاصله بگیرد و این نهضت را به لجن بکشد، دانسته یا ندانسته در سنگر ستمکاران قرار دارد. در کنارتاریخ حزب توده ایران و جدا از این تاریخ طبقه کارگر و توده زحمت ایران معاصر تاریخ دیگری ندارد. فاصله گرفتن از این تاریخ، به هر بهانه ای باشد، فاصله گرفتن از طبقه کارگر است.

و اما در باره اصل مطلب، خوشبختانه تاریخ حزب توده ایران درخشانترین صفحه تاریخ معاصر ایران و اوج تجلی خلاقیت، فداکاری و صداقت زحمتکشان ایران است. خدماتی که حزب توده ایران به جامعه ایران و بویژه طبقه کارگر ان کرده، در تاریخ سایر احزاب کارگری هم کم سابقه است. مجموعه شرایط داخلی و خارجی حزب ما را در مقامی قرار داد که توانست بهترین و سالمترین انرژیهای جامعه را در کوتاهترین مدت تجهیز کند و در خدمت تکامل و ترقی بگذارد.

این تاریخ خوشایند طبقات ستمگر نیست. سرمایه داری ایران که تاریخش مالامال از ضعف، زبونی، تسلیم و خیانت به امر توده مردم است (و در عین حال می کوشد حتما رهبر مردم باشد) نسبت به طبقه کارگر ایران رقیب تاریخی خود – کینه حیوانی دارد. روشنفکران بورژوا می کوشند تاریخ طبقه کارگر را به لجن بکشند تا شاید گناهان کبیره سرمایه داری ایران و جنایتهای باورنکردنی سرمایه داری انحصاری بین المللی در ایران، دور از دیده ها بماند و یا لااقل کمرنگ شود. اینان بطور سیستماتیک و با حساب دقیق و با استقاده از همه وسایل تبلیغات جهنمی امپریالیسم جهانی، تاریخ نهضت کارگری ایران را تحریف می کنند تا نسل جوان را نسبت به گذشته نهضت کارگری بدبین کرده، به سنگر سرمایه داری جلب کنند. آنها می دانند که حد وسطی نیست.
کسی که از طبقه کارگر جدا شود – با تمام ادعاهای پر جنجال که ممکن است داشته باشد – در سنگر بورژوازی قرار خواهد گرفت."
سیمای مردمی حزب توده ایران – تالیف ف. م. جوانشیر – صفحات ۷۸-۷۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *