نشانههای جدی تهدید سوریه: یک سال پس از لشگرکشی به لبنان، اکنون اسرائیل خود را برای جنگ دیگری آماده میسازد. تجهیزات ارتش مدرن سازی گردی نخست وزیر اسرائیل «المرت»، از سربازان اسرائیلی در بلندیهای جولان بازدید بعمل آورد.
نشانههای جدی تهدید سوریه: یک سال پس از لشگرکشی به لبنان، اکنون اسرائیل خود را برای جنگ دیگری آماده میسازد. تجهیزات ارتش مدرن سازی گردی نخست وزیر اسرائیل «المرت»، از سربازان اسرائیلی در بلندیهای جولان بازدید بعمل آورد.
تارنگاشت عدالت
منبع: Junge Welt
پنجشنبه ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۷
برگردان: خ. طهوری
در بلندهای جولان که از سال ۱۹۶۷ مورد اشغال است، ارتش اسرائیل برای جنگ آینده به تمرین پرداخته. در اولین هفته ژوئیه در این منطقه، بزرگترین مانور سالهای اخیر صورت گرفت. این مانورها عمدتاً روی استفاده از تانگ و توپخانه علیه دشمنی که مجهز به راکتهای ضدتانگ است، متمرکز شده بود. روزنامه «هاآرتز» روز ۵ ژوئیه از قول یک افسر اسرائیلی نوشت:« ما برای هرنوع سناریوئی تمرین میکنیم؛ سوریه، حزباله، حماس در نوار غزه و یا سازمانهای تروریستی در کرانههای غربی رود اردن.»
بلندیهای جولان پس از جنگ ۳۴ روزه لبنان در ماه ژوئیه و اوت ۲۰۰۶ به مهمترین محل مانور نیروهای ارتشی اسرائیل تبدیل شده است. بخش عمده شرکت کنندگان در این مانورها را نیروهای ذخیره تشکیل میدهد. روزنامه «هاآرتز» مینویسد که این تمرینات در طی ۱۲ ماه گذشته بطور «دراماتیکی» افزایش یافته است، زیرا که فقدان آموزش و تعلیم، تجربه و انگیزه مابین نیروهای ذخیره، که فاکتور تعیین کنندهای در ارتش اسرائیل است، بعنوان دلیل اصلی برای شکست نظامی نیروهای زمینی در جنگ لبنان مطرح میگردد. لوازم و تجهیزات این نیروها از آن وقت تاکنون بهبود پیدا کرده و کلیه طرحهای نظامی برای واکنش در «مورد جدی» دقیقاً مورد بازنگری و تصحیح قرارگرفته است.
اولین شکست
لشگرکشی علیه لبنان در تابستان سال گذشته برای بسیاری اولین شکست ارتش اسرائیل در طی تاریخ حیات خود محسوب میگردد. این گمانه را بایستی بطور نسبی برداشت کرد، زیرا که اینبار به مراتب تعداد کمتری سرباز در تجاوز شرکت داشت تا در جنگ لبنان در سال ۱۹۸۲، که بخروج سازمان آزادیبخش فلسطین از بیروت منجر شد. با اینحال نمیتوان منکر شد که شهرت بینالمللی ارتش اسرائیل در مورد «شکست ناپذیریش» شدیداً متزلزل گردید، بهمین دلیل بسیاری از نظامیان و دولتمردان این کشور در صددند تا شمشیرهای خود را برای تجاوز بعدی تیزتر نمایند. به نظر ناظران سیاسی، آیا اینکه ارتش در سال جاری آمادگی زورآزمائی جدیدی را خواهد داشت، محتمل به نظر نمیرسد.
همینطور نیز معلوم نیست که دشمن بعدی کیست؟ مانورهای متعدد در بلندیهای جولان، نشانههای جدی تهدید علیه سوریه است. در بخشهائی از ارتش و محافل اطلاعاتی ماه ها است که در مورد نقشههای حمله سوریه فانتزیبافی میشود اما با در نظر گرفتن تناسب قوا یک چنین شایعاتی بسیار احمقانه به نظر میرسد. نظر غالب در اسرائیل براین است که دمشق در حال حاضر هیچنوع تمایلی برای آغاز یک جنگ ندارد ولی خود را برای یک جنگ احتمالی آماده میسازد. این نظر درست است ولی بنا بر رفتاری که اسرائیل از خود نشان میدهد، واکنش سوریه کاملاً نرمال، قابل پیشبینی و احتمالاً مورد مطلوب اسرائیل است.
وضعیت در لبنان نیز خطر جنگ را در درون میپروراند. اینکه حزباله خسارات مادی ناشی از جنگ سال گذشته خود را ترمیم کرده و قدرت رزمی خود را مجدداً برقرار نموده را میتوان بعنوان یک فاکت پذیرفت. آنچه که از گزارش سازمان ملل متحد به شورای امنیت که قرار است در روز ۱۶ ژوئیه ارائه گردد، بر میآید، ایالات متحده آمریکا با کمک جامعه اروپا خواستار استقرار کلاهآبیها UNIFIL در مرز سوریه خواهد بود تا از قاچاق اسلحه به لبنان جلوگیری بعمل آورد.
بحران سیاسی
همزمان با این اقدام، گویا قرار است تا در بین روزهای ۱۵ تا ۱۷ ژوئیه کمیسیون بینالمللی که قتل نخست وزیر اسبق لبنان، «رفیق حریری» را بررسی میکند، گزارش جدید خود را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه دهد. در این گزارش باید مثل گذشته منتظر اتهامات سنگین ولی به اثبات نرسیده علیه بخشهائی از سازمان امنیت سوریه بود.
از نوامبر ۲۰۰۶ لبنان در بحران سیاسی ضاهراً غیرقابل حلی قرار دارد. در ماه نوامبر ۶ وزیر که ۵ نفر آنها به شعیان تعلق دارند کابینه ائتلافی «فواد سینیوره» غربگرا را ترک کردند. در آنزمان بلوک اپوزیسیون که علاوه بر حزباله، حزب عمل که آنهم به شیعیان تعلق دارد و همینطور نیروهای مسیحی زیر نظر فرمانده اسبق ارتش «میشل آعونی» نیز در آن شرکت دارد، کوشش کرد تا پیمانی در مورد تقسیم مجدد قدرت با دولت به امضا رساند. آین کوششها سترون باقی ماند. اکنون گمان میرود که نیروهای اپوزیسیون خود دولتی بدیل بوجود آورند. سوریه از دانشجویان و کارگران سوریائی خواست که هرچه زودتر بکشور خود بازگردند. این اقدام خود نشانهای از عدم ثبات و تشدید خطر جنگ می باشد.