شنبه, شهریور ۳۱

آزادسازى اقتصادى و فقر کارگران و خانواده‏هاى آنان

 

رئیس اتاق بازرگانى، علینقى خاموشى، یکى از سردمداران سرمایه‏دارى بزرگ تجارى در ج ا است. وظیفه عمده‏اى که این روزها او بدوش مىکشد، واسطه‏گرى در مذاکرات پشت پرده و دیپلوماسى مخفى است که سرمایه‏دارى وابسته حاکم در ایران با نمایندگان سرمایه‏دارى امپریالیستى انجام میدهد.

 

رئیس اتاق بازرگانى، علینقى خاموشى، یکى از سردمداران سرمایه‏دارى بزرگ تجارى در ج ا است. وظیفه عمده‏اى که این روزها او بدوش مىکشد، واسطه‏گرى در مذاکرات پشت پرده و دیپلوماسى مخفى است که سرمایه‏دارى وابسته حاکم در ایران با نمایندگان سرمایه‏دارى امپریالیستى انجام میدهد.

تارنگاشت عدالت

 

مطلب رسیده

نویسنده: ف. ع. 

۶ اسفند ١٣٨۵

 

 

رئیس اتاق بازرگانى، علینقى خاموشى، یکى از سردمداران سرمایه‏دارى بزرگ تجارى در ج ا است. وظیفه عمده‏اى که این روزها او بدوش مىکشد، واسطه‏گرى در مذاکرات پشت پرده و دیپلوماسى مخفى است که سرمایه‏دارى وابسته حاکم در ایران با نمایندگان سرمایه‏دارى امپریالیستى انجام مىدهد. اخیراً او پس از بازگشت از سفر به لندن، اعلام داشت که طرف‏هاى مذاکره خواستار سهمى بیش از ۵٠ درصد براى سرمایه‏گذارىهاى خارجى در ایران هستند. این «سرمایه‏گذارىها» البته چیزى نیستند، جز خرید «سهام» واحدهاى «بخش دولتى اقتصاد» در چهارچوب اجراى “حکم حکومتى“ آیت‏الله خامنه‏اى درباره نقض غیرقانونى اصل ۴۴ قانون اساسى (تغییر اصول قانون اساسى قانوناً تنها از طریق همه‏پرسى از مردم مجاز است) از طریق اجراى نسخه نولیبرال “خصوصى و آزادسازى اقتصادى“.

ظاهراً توافق بر سر درصد بین طرفین بوجود آمده و یا محتمل شده است. زیرا خانم رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه‏اى در روز ٢٣ فوریه امسال (که خبر آن را تلویزیون صداى آمریکا به زبان فارسى همان روز پخش کرد) خواستار ارایه «تضمین براى سرمایه‏گذاران خارجى» در ایران شده است.

دو روز بعد (۶ اسفند ١٣٨۵)، محسن رضایى، دبیر “مصلحت نظام“ [!]، به خواست خانم ریس جواب مثبت داد و در توصیف آزادسازى اقتصادى، خواستار «بازنگرى [قوانین کشور شد ازجمله] … مواردى … نظیر شفاف سازى تا احترام به مالکیت و [تنظیم و تصویب] قانون سرمایه‏گذارى خارجى (که جاى آن در نظام اقتصادى کشور خالى است)»، شد.

آمریکا و اروپایىها نیز ظاهراً با دست یافتن ایران به تکنولوژى هسته براى استفاده صلح‏آمیز با تضمین‏هاى قابل کنترل بین‏المللى، موافقت کرده‏اند، آنطور که در نامه ماه مه سال ٢٠٠٣ دولت ایران به امپریالیسم آمریکا پیشنهاد شده است. انتشار کپى نامه دولت ایران به دولت آمریکا و تائید مضمون آن توسط دو دولت، که روزنامه واشنگتن پست خبر آن را پخش کرد، تائیدى است بر این امر.

 

بدین‏ترتیب مىتوان گفت که فعالیت‏هاى واسطه‏گرانه آقاى خاموشى مىرود با نتایج مورد نظر دو طرف همراه شود. اما این تصور که باید نقش رئیس اتاق بازرگانى ایران را محدود به دلالى فوق نمود، دیدن قابلیت‏هاى او از روزن تنگ مىباشد. رئیس اتاق بازرگانى و یکى از سردمداران عمده سرمایه‏دارى تجارى ایران در تمام طول تاریخ ٢٨ ساله پس از انقلاب بهمن، نقش بمراتب بزرگ‏ترى در پیاده کردن نسخه نولیبرال امپریالیستى در ایران به عهده گرفته است.

 

“آزادسازى اقتصادى“ از دو بخش تشکیل مىشود.

یکى آزادسازى “بازار پول“. یعنى گردش بى بندوبار و بدون محدودیت سرمایه مالى امپریالیستى از یک “بورس اوراق بهادار“ به بورس دیگر در سراسر جهان و خرید و فروش هر شرکت و کنسرنى که سودرسانى آن محتمل است. سرمایه مالى امپریالیستى در سال ٢٠٠۶ از نقدینگى ۶۵ هزار میلیارد بورو براى این “تجارت آزاد“ برخوردار بود. ازاین‏رو سازمان تجارت جهانى (و به طریق اولى بانک جهانى، صندوق بین‏المللى پول و دیگر ارگان‏هاى اقتصادى امپریالیستى) خواستار آنست که کشورهایى که مىخواهند عضو سازمان تجارت جهانى شوند، باید کلیه محدودیت‏هاى قانونى کشور خود را درباره “گردش آزاد سرمایه“، برطرف سازند. این یکى از شروط و «تضمین‏»هاى مورد نظر خانم وزیر امور خارجه آمریکاست که پیش‏تر به آن اشاره شد.

 

بخش دیگر موازین “آزادسازى اقتصادى“ مربوط مىشود به بازپس گرفتن دستاوردهاى اجتماعى کارگران و دیگر زحمتکشان و کارمندان و کلاً مجموعه فروشندگان نیروى کار.

لغو ممنوعیت قانونى اخراج کارگران که سرمایه‏دارى وابسته براى عملى شدن آن در ایران مىکوشد و مىخواهد قانون کار “اسلامى“ مورد نظر احمد توکلى، وزیر اسبق وزارت کارِ بعد از پیروزى انقلاب را پس از ٢۵ سال به کرسى بنشاند و کارگر را به “اجاره“ کارفرما درآورد، عین آن “آزادسازى“ مورد نظر سرمایه نولیبرال امپریالیستى است.

نمونه دیگرى از این “آزادسازى“ نولیبرالى را آقاى علینقى خاموشى در روز ۶ اسفند ١٣٨۵ خواستار شد که در زیر برشمرده مىشود. اما در ابتدا ضرورى است برجسته شود که ازآنجا که در اسلامى بودن نظریات و خواست‏هاى آقاى رئیسِ اتاقِ بازرگانىِ جمهورى اسلامى تردیدى روا نیست، باید خواست او را براى «بهره‏ورى» سرمایه مطابق با مضمون “اقتصاد اسلامى“ دانست. نکته‏اى که آیت‏الله خامنه‏اى نیز بدان معترف است (در زیر بدان پرداخته خواهد شد).

درست برپایه همین ایدئولوژى است که حزب موتلفه، حزب سرمایه‏دارى بزرگ تجارى ایران در بیانیه روز ۵ اسفند خود اجراى خصوصى و آزادسازى اقتصادى را «جهاد دینى و ملى» ارزیابى کرده و مقاومت در مقابل اجراى خصوصىسازى را «ضدارزش و فساد» دانسته و توصیه مىکند که با آن بشدت برخورد شود.

 

برگردیم به خواست‏هاى دیگر آقاى خاموشى و نمونه‏اى دیگر براى “آزادسازى اقتصادى“. او در انتقاد نسبت به «ترکیب اعضاى شوراى عالى کار» اظهار داشت: «امروز حرف اول و آخر در تعیین مزد را دولت مىزند». این درحالى است که طبقِ قانونِ کارِ “اسلامى“ مورد نظر وزیر کار اسبق ج ا، احمد توکلى، در قرارداد “اجاره“، کارفرما خود مزدى را که مایل است بپردازد، تعیین مىکند. خاموشى خواستار آن مىشود که نباید «اختیار تعیین دستمزدى که قرار بود کارفرما بپردازد را به دولت داد.» به‏ویژه آنکه چنین وضعى در دوران سلطنت محمد رضا نیز چنین بوده است: «در سال‏هاى گذشته، شوراى عالى کار مرکب از وزارت کار، به‏عنوان نماینده دولت، خانه کارگر، به‏عنوان نماینده کارگر و سه عضو کارفرمایى بود [درست نوشته شده است، ٣ نماینده کارفرمایان در برابر دو نماینده دولت و کارگران!] که این ترکیب از سال‏هاى قبل از پیروزى انقلاب تا سه سال پس از آن حفظ شد. اما مجلس دوم و سوم قوانین را بهم ریخت و اختیار تعیین دستمزدى که قرار بود کارفرما بپردازد را به دولت داد.»

حق با آقاى خاموشى است. دولت ائتلاف بزرگ احزاب مسیحى با حزب سوسیال دمکرات آلمان که یکى از قهارترین دولت‏هاى مجرى نسخه نولیبرال سرمایه مالى امپریالیستى در کشورهاى سرمایه‏دارى پیشرفته است، نیز مخالف تعیین حداقل دستمزد براى کارگران مىباشد، که سندیکاى واحد کشور آلمان خواستار آن هستند.

براى آنکه روشن شود که هدف آقاى رئیس اتاق بازرگانى براى بدست گرفتن حق تعیین دستمزد کارگران در اختیار کارفرما، از چه ابعادى ضدانسانى و غارتگرانه‏اى برخوردار است، باید به بقیه سخنان او توجه کرد. خاموشى بدون احساس هر نوع شرم و حیا به این امر معترض است که چرا باید کارفرما مجبور باشد دستمزد کارگر را برپایه تامین مخارج خانواده او بپردازد، «درحالىکه یک کارگر براى کارفرما کار مىکند …».

حرص و آز سرمایه‏دارى وابسته در ج ا که توانسته است روند بازگشت انقلاب را به نقطه عطف و کیفى جدید بنفع خود برساند، دیگر به هیچ بندى بر دست و پاى غارتگرى خود تن نمىدهد و هیچ مانعى را بر سر راه استثمار وحشیانه کارگران نمىپذیرد. در این زمینه نیز همانند همتاى اروپایى خود عمل مىکند. در حالى که از سال ١٩٧۶ تا سال ٢٠٠۶ تولید ناخالص ملى در آلمان دو برابر شده است و درآمد خالص صاحبان سرمایه ۴٢ درصد فزونى یافته، سطح دستمزد و حقوق‏ها پس از محاسبه نرخ تورم،  ٢ر٠ درصد نزول خالص نشان مىدهد.

ازدیاد سود امروز براى خاموشىها مسیحى، اسلامى، یهودى و… تعیین کننده است. براى آنان، با وجود لشگر روزافزون بیکاران، دیگر مسئولیتى حتى براى بازتولید نیروى کار وجود ندارد. گرسنگى و مرگ و میر خانواده کارگر، تنها درصد سود را بالا مىبرد. لشگر بردگان بیکار و محکوم به فروش نیروى کار خود، براى سرمایه‏دارى در همه کشورهاى جهان بى پایان است. بىجهت هم نیست، که رئیس اتاق بازرگانى جمهورى اسلامى، یکى از پرچمداران پیاده کردن نسخه نولیبرال امپریالیستى و دلال معاملات پشت پرده با امپریالیسم، آقاى علینقى خاموشى که دل‏نگران «کاهش بهره‏ورى» سرمایه‏دارها مىباشد، در انتقاد از سبد هزینه خانواده در تعیین دستمزدها بگوید: «در قانون کار براى تعیین دستمزد نیروى کار به دو مقوله تورم و سبد هزینه خانواده اشاره شده. اما این سبد هزینه براى یک خانواده پنج نفره است. سوال من این است که چرا درحالىکه یک [!!] کارگر براى کارفرما کار مىکند، باید دستمزد تامین هزینه‏هاى خانواده پنج نفره‏اش را دریافت کند.»

 

خصلت غارتگر و استثمارگر نظام سرمایه‏دارى نولیبرال حد و مرزى نمىشناسد. زمانى که لشگر بیکاران، این بردگان محکوم به کار مزدورى و فروش نیروى کار خود در “بازار سرمایه عرضه و تقاضا“، بىشمار است، غارتگران حتى احساس مسئولیتى هم براى بازتولید نیروى کار از خود نشان نمىدهند. مرگ برده در راه ازدیاد «بهره‏ورى» و سود سرمایه، در انطباق کامل است با “موازین اخلاقى“ آنان. ازاین‏رو نیز است که نسخه نولیبرال امپریالیستى، نابود ساختن کلیه محدودیت‏هاى قانونى و عرفى و اجتماعى بر سر راه غارت و استثمار را هدف برنامه خود قرار داده است. و این بخش دوم نسخه آزادسازى اقتصادى یا Deregulation است.

“آزادسازى اقتصادى“ که آیت‏الله خامنه‏اى در سخنان ۵ اسفند ١٣٨۵ خود آن را نسخه‏اى مىنامد که موجب «افزایش ثروت ملى و برقرارى عدالت اجتماعى [مىشود که] دو پایه اساسى اقتصاد اسلامى است» و لابد براى تحکیم بیش‏تر این دو پایه اساسى اقتصاد اسلامى، «مقام معظم رهبرى» در “حکم حکومتى“ خود بر خصوصى سازى بخش دولتى اقتصاد ج ا نیز حکم رانده است، داراى چنین ابعاد سهمگین ضدانسانى، غارتگرانه و استثمارگرانه مىباشد.

آنانى که روزى عدالت اجتماعى را “عدالت اسلامى“ نامیدند که گویا همان “جمهورى اسلامى“ مىباشد، با به ورشکست کشاندن اقتصاد کشور، اکنون به مجریان نسخه نولیبرال امپریالیستى تبدیل مىشوند. استقلال اقتصادى کشور را به خاک مىسپارند و با حاکم ساختن دستورات و قوانین دیکته شده توسط سازمان‏هاى امپریالیستى، رژیم کاپیتولاسیون را دوباره بر کشور حاکم مىسازند، که انقلاب بزرگ بهمن برانداخته بود. به امید حفظ حاکمیت خود اکنون «رهبر معظم انقلاب»، علیرغم اطلاع از فقر و بیکارى که اجراى نسخه نولیبرال امپریالیستى در کشورهاى متروپل و همچنین در کشورهاى جهان سوم براى زحمتکشان ایجاد کرده است، باوجود اطلاع از مواضع جنبش‏هاى آزادیبخش نوین در آمریکاى لاتین و منطقه کارائیب و دیگر نقاط جهان علیه نسخه نولیبرال جهانىسازى امپریالیستى، باوجود واقف بودن بر موفقیت‏هاى اقتصادى- اجتماعى انقلاب موفق سوسیالیستى در کوبا که به تصدیق سازمان ملل در کنار ویتنام دو کشور در جهان با رشد «موزون اقتصادى- اجتماعى» هستند، آرى، علیرغم همه این واقعیت‏ها، آیت‏الله خامنه‏اى در دفاع از “حکم حکومتى“ غیرقانونى خود، از آن دم مىزند که «هر روش، توصیه و نسخه اقتصادى که این دو هدف را تامین کند، مورد قبول است». 

 

مردم مبارزه‏جوى ایران که در یک قرن بارها بپا خاستند و با انقلاب بزرگ بهمن ۵٧ مهرو نشان شورانگیز و فاخر خود را بر تاریخ میهن ما زدند،‌ بدون تردید پاسخ قاطع و انسان‏دوستانه خود را به خیانت به اهداف انقلاب بهمن خواهند داد.

«…

اى بدسگالان مردمى آزار!

اى ژاژ خایان دشمن کار!

اى شمایانى که اندیشه‏تان از پرمگس فراتر نمىرود

و اوج عظمت را در شکوه حشرات مىبینید

…»

«…

شب را پایانى هست،

بگذار بادهاى بىشمار،

بر علفزارها بوزد،

بگذار خوشه‏هاى سبز گندم در رهگذر باد،

سنبله‏هاى زرد و طلائى را به بار بنشیند،

بگذار دشت‏ها در سوگ باران،

سینه چاک چاک کنند،  بگذار.

 

درد بر دل‏هامان پرورش خواهیم داد،

سرودهامان را با سوز خواهیم خواند،

اما هرگز خاموش نخواهیم شد.

…»

(احسان طبرى، “بر مرداب تن نیلوفر اندیشه مىروید“، “بگذار زمان بگذرد“، سروده‏هاى زندان، ١٣۶۵)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *